معرفی و دانلود کتاب یلداترین شب
برای دانلود قانونی کتاب یلداترین شب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب یلداترین شب
فاطمه لشگری در کتاب یلداترین شب داستان عاشقانه و تلخ زندگی بانویی جوان را روایت میکند که مورد خشونتهای اجتماعی و تبعیض جنسیتی قرار گرفته است. او که اکنون وکیلی زبردست و ماهر است، با پذیرش پروندهای به یکی از بزرگترین رازهای زندگی شخصیاش پی میبرد.
درباره کتاب یلداترین شب:
نویسنده در رمان عاشقانه یلداترین شب، داستان دختر جوانی به نام هستی را به تصویر میکشد که وکیل است و در زندگی زخمهای بیشماری از مردان چشیده. داستان از زبان هستی روایت میشود؛ دختری که به تازگی دوره افسردگی شدیدی را با کمک مشاور روانشناس گذرانده است.
وقایع داستان یلداترین شب در یکی از شهرهای شمالی ایران رخ میدهد و دریا در آن موتیفی تکرارشونده است. رمان از جایی آغاز میشود که یکی از مراجعین و در حقیقت نخستین موکل هستی درخواست پذیرش پروندهای را میکند که شباهت زیادی به گذشتۀ او دارد. راوی داستان که ابتدا از پذیرش آن سر باز میزند و به یاد اتفاقات تلخ گذشتهاش میافتد، دفتر خاطرات خود را مرور میکند و با حادثه ناگواری که برای او و دوستش رخ داده بود آشنا میشویم.
نویسنده، خط زمانی مشخصی را در داستان رعایت نمیکند و این نکته باعث جذابیت بیشتر داستان برای شما میشود زیرا در سیال ذهن راوی غرق خواهید شد و خود را با او هم مسیر خواهید دید. یکی از بارزترین جنبههای داستان، محور فمنیستی آن است که نابرابریها و بیعدالتیهای اجتماعی را به تصویر میکشد.
هستی دختری خودساخته و مستقل است که افکارش با دیگر دختران همسن و سالش کمی تفاوت دارد و این سبب واقیعتگرایی و آزادیخواهی او شده است. وی در زندگی شخصیاش نیز تجربه خوشایندی از ارتباط عاطفی را کسب نکرده است و همین امر با گذشتهاش گره میخورد و او را به کشف راز بزرگی میرساند...
خواندن کتاب یلداترین شب به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
تمامی علاقمندان داستانهای ایرانی عاشقانه را به خواندن کتاب یلداترین شب دعوت میکنیم. همچنین تمامی دوستداران رمانهای اجتماعی از خواندن این اثر لذت خواهند برد.
در بخشی از کتاب یلداترین شب میخوانیم:
روزها حال خوشى نداشتم. در دفترم وقت مىگذارم و بدون اینکه پروندهاى را قبول کنم فقط مشاوره مىدادم. دلم نمىخواست پروندهاى قبول کنم، چون زندگى من یک پرونده پیچیده بود. پروندهاى که سروته آن نامشخص بود. هیچ چیز زندگىام جاى خودش نبود. من روزها در دفترم زنانى را مشاوره مىدادم که زخم خورده بودند. از مردانى که آلوده به بىعدالتى و آلوده به ظلم بودند. وقتى شبها سر به بالین مىگذاشتم با یلدا حرف مىزدم. درددل با او تنها تسکین دل بىطاقت من بود. شبها بىتاب دیدار یلدا بودم. یلدایى که با او شبهایم طولانى و دلنشین بود. یلداى من، حتى خاک هم نتوانست بین من و تو جدایى بیندازد سالها گذشت، اما من و یلدا علىرغم سردى خاک، به گرمى با هم ارتباط داشتیم. یلدا هنوز در خوابهایم با اندوه به کسرى خیره مىشد که نمىدانم دلیل آن نگاههاى غمگینش چه بود؟ مگر قرار بود چه اتفاقى رخ دهد؟ آیا قرار بود باز هم حادثهاى تلخ زندگىام را تغییر دهد؟ فکر مىکردم، یلدا کاش مىدانستم در نگاه غمگین و سکوت عمیقت چه نهفته است؟!
به یاد کسرى افتادم. باز هم میانمان دیوار جدایى قرار گرفته بود. دیوارى که خشت اولش را نیما بنا نهاد. هما... چند روزى درگیر افکار ضد و نقیض خود بود. مدتى بود که دل به درس و دانشگاه نمىداد و علت آن را خستگى عنوان مىکرد، ولى من مىدانستم دردش چیست ؛ او میان منطق و احساسش گیر کرده بود. عقلش به او مىگفت نیما انتخابى فوقالعاده است، اما قلبش به او اجازه این انتخاب را نمىداد. من حدس مىزدم هما متوجه نگاههاى محزون و گرفته نیما به من شده بود. من حتى دیگر روى رفتن به خانه عمه را هم نداشتم، چون عمه هم متوجه شده بود که کسرى درباره نیما چطور فکر مىکند. دیگر رابطهها مثل گذشته نبود. عمه، رفت و آمدنش را به خانه ما و عمو کم کرده بود و فقط دورادور احوالپرس ما بود. اى کاش اتفاقى رخ مىداد و همه کدورتها از بین مىرفت.
میان آن همه کینه و کدورت، پرى جواب مثبت به عشق شورانگیز سینا داد و به عقد یکدیگر درآمدند. عمو و زنعمو خوشحال بودند از اینکه بار دیگر، عروس، آن هم عروسى خوشمشرب و شوخ طبع به خانوادهشان اضافه شده و من خوشحال از این بابت که جارى من بهترین دوستم است. هرچند هنگام مراسم، هنوز بین من و کسرى جدایى بود و کسرى دائما عذرخواهى مىکرد و مىگفت از حرفهایى که زده پشیمان است، اما من هنوز دلگیر بودم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب یلداترین شب |
نویسنده | فاطمه لشگری |
ناشر چاپی | نشر البرز |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 312 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-442-947-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |
من نویسندهی این رمان هستم و خیلی خوشحال میشوم نظرات شما را بعد از خواندن این کتاب بخوانم و در کتابهای بعدی از همین گفتههای ارزشمند شما استفاده کنم.
این کتاب در سال ۹۵ نوشته شد و انتخاب پرونده کاملا واقعیت دارد. در آن سالهایی که نوشتن این کتاب را شروع کرده بودم در محل زندگی من چنین اتفاقی پیش آمد و تمام ذهن و فکرم مختل شد و شبانهروز در تب دختر کشتهشده میسوختم و کاری از دستم ساخته نبود.
هفتهها گذشت تا به خودم آمدم و بیاختیار دست به قلم شدم و نوشتم برای شقایقِ پَر پَر شده….