معرفی و دانلود کتاب گریه نکن

معرفی کتاب گریه نکن

کتابی که خواب را از چشمان‌تان می‌رباید! کتاب گریه نکن تریلر روانشناختی پیچیده و هیجان‌انگیزی به قلم نویسنده‌ی پرفروش کاس گرین است. او در این کتاب ماجرای شبی حادثه‌آفرین را روایت می‌کند که سرنوشت شخصیت اصلی داستان را تغییر می‌دهد!

درباره کتاب گریه نکن:

او زندگی‌ات را نجات داد؛ اکنون مجبورت می‌کند بهای آن را بپردازی!

یک نوزاد دزدیده شده، دو غریبۀ ناامید و یک شب وحشت‌انگیز، عناصر اصلی این داستان هستند که نوید یک رمان جنایی و معمایی بی‌نظیر را به شما می‌دهد. داستان سرشار از تعلیق و هیجان گریه نکن (Don’t You Cry) روایتگر حادثه‌ای شوم است که زندگی نینا را برای همیشه تغییر داد. کاس گرین (Cass Green) در این کتاب داستان شخصیتی به نام نینا را روایت می‌کند که بعد از قرار ملاقاتش با مردی غریبه، زندگی‌اش در معرض خطری بزرگ قرار می‌گیرد و یک پیشخدمت به نام آنجل (که حقیقتا مانند اسمش فرشتۀ نجات اوست) جان دوباره‌ای به او می‌بخشد و نینا را از آن مهلکه وحشت‌انگیز نجات می‌دهد.

این تنها آغاز یک داستان هیجان‌انگیز است! پس از این اتفاق، نینا به خانه باز می‌گردد و نیمه شب صدای کوبیده شدن در خانه‌اش، او را مشوش می‌کند؛ هنگامی که او در را می‌گشاید، چهره آشفته آنجل را مشاهده می‌کند که تفنگ را به سویش نشانه گرفته! او وحشت‌زده در جستجوی کشف اتفاق پیش‌آمده سوالاتی از آنجل می‌پرسد که ناگهان برادر آنجل، لوکاس با لباسی خون‌آلود وارد خانه می‌شود و یک نوزاد را در آغوش دارد؟

آیا نینا باید برای حفظ جانش از آنجل و لوکاس تبعیت کند؟ او در این شب وحشت‌انگیز با خطراتی روبه‌رو می‌شود که تا پیش از این حتی جرات شنیدن آن‌ها را نیز نداشته است!

نکوداشت‌های کتاب گریه نکن:

- یک کتاب هیجان‌انگیز و سرشار از احساس و تعلیق، من آن را دوست داشتم. (مل شرات)
- پرتنش و تهدیدآمیز با شخصیت‌های کاملاً حقیقی. (لوئیس جنسن)

خواندن کتاب گریه نکن به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به مطالعه رمان‌های جنایی وحشت‌انگیز علاقمند هستید، این اثر شاید بهترین گزینه برای خواندن باشد زیرا در سراسر این داستان، ترس و دلهره را تجربه خواهید کرد.

با کاس گرین بیشتر آشنا شویم:

کارولین گرین که با نام کاس گرین شناخته می‌شود، داستان‌نویس موفقی است که افتخار دریافت جایزه بهترین نویسنده را برای داستان‌ جوانان در کارنامه‌اش دارد. او نخستین رمانش را به نام «تاریک سوار» در حالی منتشر کرد که برایش جایزه Waverton Good Read را به ارمغان آورد. از جمله دیگر آثار او می‌توان به «در کلبه‌ای در جنگل» اشاره کرد. وی اکنون به تدریس داستان‌نویسی در دانشگاه مشغول است.

در بخشی از کتاب گریه نکن می‌خوانیم:

برایش کار آسانی نبود؛ مثل همیشه از درس‌خواندن، آن هم خواندن کتاب‌های جدید، فراری بود. تابه‌حال هم بچۀ درس‌خوانی نبود. در مدرسۀ شبانه‌روزی برای همه ثابت شده بود او، به‌جز هنر، در هر موضوع دیگری شاگردی تنبل است. خب، این موضوع و نیز شب‌ادراری‌اش، که تا سیزده‌سالگی ادامه داشت، باعث ‌شده بود در همۀ مدت حضورش در مدرسه شاشو لقب بگیرد.

درس‌ها برایش شده بود کابوس. هنوز سرافکندگی‌های تلخش را، وقتی نمی‌توانست واژه‌ها را تشخیص دهد، به‌یاد داشت. هنوز برخوردهای معلمش را، که همیشه لوکاس را جلوِ بقیۀ کلاس صدا می‌زد و تحقیر می‌کرد، فراموش نکرده بود. لوکاس آرزو داشت این معلمش برود به درک!

وقتی برای همیشه از آن مدرسه بیرونش انداختند هیچ‌کس نفهمید چه دردش است، جز خواهر مهربان یکی از دوست‌هایش که ‌پی برده بود لوکاس مبتلا به نارساخوانی است. با عقل هم جور درمی‌آمد؛ فقط به‌نسبت بیشتر بچه‌ها هنگام خواندنش که می‌شد واژه‌ها در نظرش جور دیگری بود. پس آن‌طور نبود که جیمز باروز عوضی سال یازدهمی دربارۀ لوکاس گفته بود؛ اینکه او کودن و تنبل و بی‌فرهنگ است که کتاب نمی‌خواند!

اما دوری از درس و مدرسه تازه شروع ماجرای زندگی‌اش بود. شبی در ایستگاه قطار محلی چشمش به بیلبورد تبلیغاتی خورده بود که کتاب تازه‌چاپ کوئین در آن آگهی شده بود. چنان غافلگیر شده و عقب‌عقب آمده بود که به زنی رهگذر در پشت‌سرش برخورد کرده بود. مشت‌های گره‌کرده‌اش را از خشم می‌فشرد و ناخن‌هایش در کف دست‌هایش فرو رفته بود، اما نه صدای سرزنش زن را می‌شنید، نه متوجه خون دست‌هایش بود؛ فقط همان‌جا ایستاده و به عکس خیره بود.