معرفی و دانلود کتاب کا30یا
برای دانلود قانونی کتاب کا30یا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب کا30یا
کتاب کا30یا به قلم امید کورهچی، پنجمین مجلد از مجموعهی پرفروش و پرطرفدار هفت جن است. اینبار و در ادامهی چهار رمان قبلی، خواننده با میرانا، قهرمان داستان همراه میشود و به رشتهکوههای سربهفلککشیدهی زاگرس در استان لرستان میرود. جاییکه به چنگال دیوی بدسیرت میافتد و حالا نهتنها نگران جان علی است که برای نجاتش آمده بود، بلکه در مکانی پر رمز و راز و ناشاناخته هم اسیر شده که رهایی از آن ممکن نیست!
دربارهی کتاب کا30یا
امید کورهچی نویسندهی موفق و توانمند ایرانی، تابهامروز مقامها و جوایز مختلفی را به دست آورده و یک نشان هنری نیز از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرده. از موفقترین کارهای او شاید بتوان به مجموعه کتاب هفت جن اشاره کرد که در میان خوانندگان ایرانی طرفداران زیادی دارد. مجموعهای که او را در طول سالهای نویسندگیاش برای اهالی کتاب، مخصوصاً طرفداران رمان، تبدیل به یک نویسندهی متفاوت و جنجالی کرده است. ژانرهای رئال و فانتزی و فضاسازیهای بکر و سرشار از هیجان و دلهره مختص به این نویسنده است و او توانسته با این ویژگیها مخاطبان خاص خود را در ردههای سنی مختلف پیدا کند که البته با جدیت و مشتاقانه پیگیر آثار بعدیاش نیز هستند.
کتاب کا30یا، پنجمین مجلد از مجموعهی هفت جن است که مطابق با جلدهای قبلی، درونمایهای براساس آیات و احادیث قرآنی و البته دربارهی تقابل خیر و شر دارد. از ویژگیهای بارز نثر نویسنده در این اثر میتوان به ارجاعات برونمتنی و مستند او اشاره کرد که قلمش را متمایز میکند و همچنین پشتوانههای تاریخیای که روایتش را غنیتر میکنند. اینبار قهرمان داستان میراناست، دختری که در پی نجات جان عشقش است. اما چه بر سرش میآید؟ میرانا به رشتهکوههای سربهفلککشیدهی زاگرس در استان لرستان میرود، یکّه و تنها... معبدی اسرارآمیز مییابد و همانجاست که اسیر دیوی بدسیرت میشود. حالا میرانا نگران جان علیست و خودش هم نمیداند که چهطور باید از این زندان مخوف رها شود!
داستان جادویی کتاب کا30یا برپایهی یک ساختار کاملاً ایرانی-مذهبی شکل گرفته. مخاطب کتاب امید کورهچی حالا پس از خواندن چهار شمارهی قبلی این مجموعه، عادت کرده که به پانوشتها و یادداشتهای کتاب مراجعه کند تا بتواند درک بهتری از خط سیر داستان داشته باشد. معنویتی که نویسنده در خلال خطوط این قصه در نظر داشته، معنویتی از نوع پستمدرن، یا معنویت بیخدایی و ندانمگرا نیست و مخاطب را بهحال خود رها نمیکند. ارجاعات معتبر و مستند کورهچی کافیست که خواننده بتواند با دل قرص و خیالی آسوده به پایان خوب کتاب و پیروزی نیکی بر بدی برسد.
کورهچی روایت داستان را با گفتوگوی درونی میرانا آغاز میکند. جاییکه او در نقطهی شروع سفری خطرناک و نامعلوم قرار دارد اما مصمّم است و ترس به خود راه نمیدهد. او فقط یک گردشگر زن ساده نیست که مانند ابرقهرمانان زن در رمانهای فانتزی به دام بیفتد، او قدرت ویژهای دارد؛ همراهی خداوند و توکل بر او. کتاب کاثیا در سه فصل به رشتهی تحریر درآمده که عناوین آنها شامل «دیلما»، «بیلار» و «کانیا» میشوند. انتشارات میرانا این کتاب را منتشر کرده و در اختیار مخاطبان علاقهمند قرار داده است.
دربارهی مجموعهی هفت جن
علوم غریبه و ماورایی، از شاخههایی هستند که همیشه طرفداران خاص خود را داشته و البته کنجکاوی بسیاری را نیز برمیانگیزند. علیرغم اینکه در داستانها و حکایات زیادی به این علوم پرداخته شده، همچنان اطلاعات چندان موثقی از این حوزه در دسترس نیست. همین موضوع باعث میشود که اغلب رازآلود به نظر برسند و موجب افزایش حس کنجکاوی مخاطبان شوند. ادبیات کشورمان اما بهطور کلی ورودی به این حیطه نداشته و کمتر اثر ماندگاری در فضای فرهنگ و هنر کشورمان در این زمینه ساخته یا نوشته شده. اما به تازگی انتشارات میرانا چند رمان به قلم امید کورهچی منتشر کرده که داستانشان در حوزهی علوم ماورایی و مربوط به ارتباطات میان اجنّه و انسانها است. در این داستانها اجنّه در زندگی انسانها دخالت زیادی میکنند و آنها را تحت فشار میگذارند.
شش کتابی که تابهحال ذیل این مجموعه منتشر شدهاند بهترتیب «هفت جن»، «لوثیا»، «صخور»، «هبذول»، «کاثیا» و «عالین» نام دارند که تنها عناوین آنها نیز برای جذب خوانندهی علاقهمند کافیست. اما علاوهبر عناوین این رمانها، طراحی جلد متفاوت و رمزآلود آنها که شبیه به اوراد نوشتهشده توسط جادوگران هستند نیز باعث جذابیت بیشترشان شدهاند. کورهچی تسلط و اشراف کاملی بر علوم ماوراءالطبیعه دارد و همین ویژگی او باعث شده که متنی بسیار روان و فضاسازی ماهرانهای برای این مجموعه داشته باشد.
کتاب کا30یا برای چه کسانی مناسب است؟
اگر طرفدار ژانر وحشت هستید و از خواندن رمانهایی با درونمایهی علوم غریبه لذت میبرید، پیشنهاد میکنیم مطالعهی مجموعهی هفت جن را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب کا30یا میخوانیم
نمیدانم چقدر طول کشید تا چشم باز کنم اما به خود که آمدم، درد بدی اندامم را در هم مچاله کرد انگار همهی وجودم در هم شکسته بود ولی من بهسختی سر بلند کردم و به اطراف نگاهی انداختم؛ مه غلیظِ سیاه به قعر درهی تاریک رفته و همانجا در خود میجوشید. با دردی عجیب از جا برخاستم. سطح باز، خالی از مه و سراسر سنگلاخ بود که نگاهم به صخرهی بلند افتاد. همانجایی که تنم به آن خورد و زیرش پرت شدم که یکآن زمین زیر پایم دوباره بهسان قبل از هم شکافت و تا خواستم تکان بخورم، درجا مار سیاه بزرگی از میان شکاف بیرون جهید و آنی به دور پایم پیچید، مار قطوری که خزش تن لزجش را به روی پایم بالا کشید و از تنم بالا آمد که بیهوا نفرت وجودم را پر کرد، دست خودم نبود اما پنجه به چشمهای مار انداختم تا از تنم جدایش کنم که ناگهان تن مار به شکل سیالی درآمد، و بعد حجم بدنش بهشدت گسترش یافت و بزرگ شد... و بزرگتر... و بزرگتر... و همانطور که مار جثهاش گسترش مییافت چیزی شبیه خاطره در ذهنم مرور میشد، خاطرهای رخوتناک که توان هر کاری را از من گرفته بود گویی باتلاق ذهنم در خاطرهای دور عمیق میشد انگار این مار سیاه که حالا قامتش چند برابر من بزرگی داشت، زمانی مرا بلعیده بود و من بدتر در باتلاق خاطرهی نامفهوم خود فرورفتم که یک لحظه مار از بالای سر به من حمله کرد و شانهام را به دندان گرفت و فکهایش را چنان به هم فشرد که تیزی چیزی در استخوان کتفم نشست و همهی رخوت خاطره از جانم گسست و به جای آن، درد در من رعشه شد و من از خویش تن زدم، از خودم رها شدم و چیزی از من آزاد گشت و به یکباره امواج فیروزهای خروشانی جانم را احاطه کرد که درجا مار به دل زمین فرورفت.
نمیدانستم چه اتفاقی دارد میافتد اما خاطرهای دور و دردناک پس ذهنم را شلاق میزد. خون سردی از شانهام قطره قطره به روی سنگلاخ میریخت و درد در من میپیچید که ناگاه بیاختیار فریاد کشیدم، فریادی از سویدای جان گویی زجر همهی ایام گذشته به یکباره در خاطرم شکست و یک آن صحنهای پیش چشمم تصویر شد؛ انگار که من در گودالی بودم در قعر تاریک زمین و ماری سیاه سر مرا به دندان گرفته و تنم را تا نیمه میبلعید که بیهوا بزاق لزج آروارههای مار را به روی گلوگاهم حس کردم که دوباره همان نیروی فیروزهای از سینهام خروشید و چون هالهی محافظِ تن احاطهام کرد و من حس کردم زمانی دستهایم را به روی آیینهای عجیب خواهم گذاشت تا نور تاریکی را بشکافد... خدایا این چه حسی بود!
مبهوت و گنگ از خاطرهی دور، به دستهایم نگاه کردم، سر انگشتانم پر از جادویی شبیه طلای فیروزه بود که ناگاه مه غلیظ قعر دره بالا آمد و تمام سطح را انباشت و همراه آن نیز دودی سیاه در اطراف من جوشیدن گرفت و گرداگرد مرا پر کرد، و بعد از میان تاریکی دود، کمکم دیوی عظیم در برابرم شکل گرفت و قد کشید تا آسمان... دیوی که من در برابرش حتی موجود ناچیزی هم نبودم... اما خدایا... این دیو چقدر برایم آشنا بود! من این دیو را کجا دیده بودم و...
فهرست مطالب کتاب
دیلما
بیلار
کانیا
پینوشت
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب کا30یا |
نویسنده | امید کوره چی |
ناشر چاپی | انتشارات میرانا |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 388 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-98102-8-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ترسناک ایرانی |