معرفی و دانلود کتاب چیزی دربارهی جرجی
برای دانلود قانونی کتاب چیزی دربارهی جرجی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب چیزی دربارهی جرجی
کتاب چیزی دربارهی جرجی به قلم لیزا گراف، داستان تاثیرگذار و زیبای پسری به نام جرجی را به تصویر میکشد که ظاهرش با بقیهی بچهها متفاوت است. او با کلهای بزرگ تنها 80 سانتیمتر قد دارد. پدر و مادر جرجی او را بسیار دوست دارند اما با به دنیا آمدن فرزند جدید خانواده، ماجراهایی شکل میگیرد که در نهایت شخصیت و افکار جرجی را تغییر میدهند.
موضوع کتاب چیزی دربارهی جرجی چیست؟
داستان این کتاب دربارهی پسری با ظاهری متفاوت به نام جرجی است. او در کلاس چهارم درس میخواند و در مدرسه نیز دانشآموز درسخوانی است. پدر و مادر جرجی که هر دو هنرمند و نوازنده هستند همانند هر پدر و مادر دیگری فرزندشان را خیلی دوست دارند. جرجی قدی کوتاهتر و کلهای بزرگتر از دیگران دارند و همین ویژگیها باعث شده که ظاهر او با دیگر بچهها در مدرسه تفاوت داشته باشد اما این موضوع سبب نشده تا او تنها بماند بلکه پسری به نام اندی دوست صمیمی جرجی است که با هم روزهای خوشی را میگذرانند.
اما به ناگهان همهچیز تغییر میکند؛ مادر جرجی باردار میشود و خانوادهی آنها انتظار فرزندی جدید را میکشند. از طرفی دیگر تنها دوست جرجی یعنی اندی نیز دوستی تازه پیدا میکند. زندگی جرجی به یکباره دگرگون میشود و او احساس خطر میکند. جرجی نگران است که با آمدن فرزند جدید، پدر و مادرش دیگر او را تا این اندازه دوست نداشته باشند و یا تنها دوستش اندی را از دست بدهد.
پدر و مادر جرجی همیشه آرزو داشتند که فرزندشان نیز نوازنده شود به همین خاطر پیش از به دنیا آمدن جرجی شعرهایی به دیوار اتاق او نصب کرده بودند اما جرجی نتوانسته بود آنها را به آرزویشان برساند. حالا با آمدن فرزند جدید که ممکن است پدر و مادر را به آرزوی همیشگیشان برساند، باز هم آنها جرجی را دوست خواهند داشت؟
جرجی حسابی احساس تنهایی میکرد؛ پدر و مادر درگیر به دنیا آمدن فرزند جدید بودند و توجهشان نسبت به او کم شده بود. او به دلیل جروبحث میانهاش با اندی هم به هم میخورد. اما تمام این اتفاقات بد برای جرجی فرصتی را بوجود میآورد تا خودش را بهتر بشناسد و روابط اجتماعیاش را بهبود ببخشد.
جرجی بعد از دعوایش با اندی به ناچار با جینی یکی از همکلاسیهاش که میانهی خوبی باهم ندارند همگروه میشود. آشنایی جرجی با جینی باعث میشود که او رفتارهای جینی را بیشتر درک کند و از طرفی دیگر خودش را نیز بهتر بشناسد. جینی رفته رفته تاثیر مثبتی بر جرجی میگذارد و به او کمک میکند تا اعتماد به نفسش را به دست آورده و تواناییهایش را کشف کند.
لیزا گراف با به تصویر کشیدن داستانی شوخطبعانه و دلنشین، مفاهیم بسیاری را هم به نوجوانان و هم به والدین یادآور میشود. کتاب چیزی دربارهی جرجی (The Thing about Georgie) در قالب داستانی دوست داشتنی نشان میدهد که انتظارات و توقعات نادرست والدین چه تاثیر مخربی میتواند بر روی فرزندان داشته باشد. در این داستان جرجی به جهت اینکه نتوانسته انتظارات والدینش در مورد موسیقی را برآورده کند، احساس ناتوانی کرده و تصور میکند که پدر و مادرش را ناامید کرده است.
دیگر ویژگی کتاب حاضر پرداختن به موضوع کودکان و نوجوانانِ متفاوت است. گراف در این داستان جرجی را با ظاهری کوتاه و کلهای بزرگ به تصویر کشیده و درصدد این است تا به خوانندگان نشان دهد که تفاوتهای ظاهری بیانگر ناتوانی نیستند و کودکان و نوجوانانی که نقص ظاهری دارند و یا ممکن است به دلایلی شبیه دیگر بچهها نباشند، شاید نتوانند از پس خیلی از کارها بربیایند اما قطعاً در انجام بسیاری از کارها توانمند هستند.
افتخارات کتاب چیزی دربارهی جرجی:
- کتاب برگزیدهی نات مگ ایالت کانکتیکات در سال 2011
- منتخب جوایز کتاب کودک جرجیا در سال 2008 و 2009
- برگزیدهی خوانندگان جوان سان شاین فلوریدا در سال 2008 و 2009
- نامزد جایزه کتاب ربکا کادیل در سال 2010
- نامزد جایزه کتاب بلواستم در سال 2013
کتاب چیزی دربارهی جرجی مناسب چه کسانی است؟
کودکان و نوجوانانی که به داستانهایی با ژانر واقعی و آموزنده علاقه دارند، لحظات دلچسبی را با خواندن این کتاب تجربه خواهند کرد.
با لیزا گراف بیشتر آشنا شویم:
او با نام کامل لیزا کالین گراف (Lisa Colleen Graff) در سال 1973 به دنیا آمد. این نویسندهی آمریکایی فعالیتهای ادبی خود را به عنوان ویراستار آثار کودکان شروع کرد و بعد از مدتی، به نگارش رمانهای کودک و نوجوان مشغول شد. از میان آثار این نویسنده میتوان به مواردی مانند چتر تابستان، کلاف پرگره، چیزی دربارهی جرجی، جنگ خانه درختی و... اشاره کرد.
در بخشی از کتاب چیزی دربارهی جرجی میخوانیم:
چند دقیقه بعد جرجی ژاکت سیاه گرمش را پوشیده و زیپهایش را تا ته بالا کشیده بود. دستکشهایش را دست کرد و با مامانش به سمت در رفتند. خانهی اندی زیاد دور نبود، ولی مامانش معمولاً او را با ماشین میبرد. جرجی گاهی از این موضوع شکایت میکرد، چون چهارساله نبود و کمی پیادهروی هم کار زیاد سختی نبود؛ ولی آن روز چیزی نگفت چون هوا سرد بود و تازه زودتر هم میرسیدند و میتوانست هرچه زودتر خبر وحشتناک بچه را به اندی بگوید. او میدانست که اندی حرفش را میفهمد؛ کلاً اندی خیلی چیزها را میفهمید. به محض اینکه پایشان را از در بیرون گذاشتند هوای سرد به صورت جرجی خورد و تا خواست به مامانش بگوید به نظرم کریسمس هوا حسابی توفانی است، کولاک هوای سرد رفت تو چشمهایش. ماشینی داشت با سرعت خیلی خیلی کم از بالای خیابان میآمد، آنقدر با فاصلهی کمی از کنارشان رد شد که جرجی احساس کرد باد نفسش باعث شد شیشهی کنار ماشین بخار کند.
جرجی سالها بود که به این موضوع کاملاً عادت کرده بود. آدمها معمولاً به او خیره میشدند، بهخصوص کسانی که بار اول او را میدیدند. آنقدر نگاه میکردند تا بالاخره مطمئن شوند چشمهایشان درست میبیند. بعد وقتی جرجی هم به آنها نگاه میکرد، چند تا پلک میزدند و رویشان را برمیگرداندند. راستش جرجی اصلاً سرزنششان نمیکرد، اگر خودش هم یک مرد سه متری یا زنی با پوست سبز میدید، احتمالاً همین کار را میکرد؛ آنقدر نگاه میکرد تا مطمئن شود او واقعی است یا نه. فقط گاهی فکر میکرد آنها کمی زیادی نگاه میکنند و این از حدی که خودش نگاه میکرد کمی بیشتر بود. خب یک نگاه طولانی برای بررسی کافی بود و دیگر نیازی به این همه خیره شدن نبود، چون جرجی این را هم خوب میدانست که دیگر تا این حد جذابیت ندارد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب چیزی دربارهی جرجی |
نویسنده | لیزا گراف |
مترجم | نیلوفر نیکزاد |
ناشر چاپی | نشر پیدایش |
سال انتشار | ۱۳۹۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 180 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-296-381-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان آموزنده نوجوان |