معرفی و دانلود کتاب چیزهایی که هرگز فراموش نکردیم

معرفی کتاب چیزهایی که هرگز فراموش نکردیم

شما دعوتید به خواندن یک رمان عاشقانه با چاشنی تحول شخصیت‌ها و انتخاب‌های بالغانه؛ چیزی که به خنده‌ وادارتان می‌کند و به گریه می‌اندازدتان. درباره‌ی کتاب چیزهایی که هرگز فراموش نکردیم نوشته‌ی لوسی اسکور صحبت می‌کنیم، کتابی که در میان مخاطبان جهانی بسیار شناخته‌شده و محبوب است. این کتاب در رده‌ی آثار پرفروش نیویورک تایمز و آمازون قرار دارد.

درباره‌ی کتاب چیزهایی که هرگز فراموش نکردیم

وقتی مغز قطرات آخر هورمون‌های شادی و عشق را هم ترشح کرد، وقتی از آن سیل شادی خروشیده در رگ‌های آدمیزاد فقط قطره‌های ناچیزی باقی ماند، انسان‌ها با غارهای تاریکی مواجه می‌شوند که پیشتر ورودی‌شان چراغان شده بود. ورود به غار روان یک انسان بیگانه و شناخت هزارتوی آن در تاریکی محال است، پس چه بهتر که تا وقتی ورودی غار چراغان است، عشاق در کشف یکدیگر بکوشند. این موضوع اساسی‌ترین نکته برای پیشگیری از سرخوردگی است. شناخت قدم به قدم مضمون اصلی رمان چیزهایی که هرگز فراموش نکردیم (Things We Never Got Over) اثر لوسی اسکور (Lucy Score) است؛ کتابی که احساساتتان را برمی‌انگیزد، خردتان را بیدار می‌کند و اهمیت عشق و شناخت را یادآور می‌شود.

نائومی برخلاف خواهر دوقلویش تینا مصداق بارز یک «بچه‌ی سالم و سربه‌زیر» است؛ او دبیرستان را به پایان رسانده، بلافاصله به دانشگاه رفته، بعد از دانشگاه شغل مناسبی به دست آورده و خانه خریده است. حالا در یک قدمی ازدواج مجبور است زندگی پیش رویش را رها کند و به‌خاطر خواهرش به شهر کوچکشان برگردد. در این شهر چیزهای زیادی منتظر نائومی هستند، از جمله خواهرزاده‌ای که تا آن زمان روح نائومی هم از وجودش خبر نداشته. تینا نائومی را بدون پول، بدون خودرو و با کوهی از خراب‌کاری‌هایی که در شهر به بار آورده تنها می‌گذارد. آن سوی ماجرا ناکس قرار دارد، کافه‌چی‌ای که تمام همتش را به‌کار گرفته تا از حواشی به دور باشد و کسی را به حریم تنهایی‌اش راه ندهد. او که ابتدا نائومی را با تینا اشتباه می‌گیرد او را بابت رفتارها و عملکردش مواخذه می‌کند و سعی دارد از او فاصله بگیرد، اما سلسله‌ای از اتفاقات عملاً سرنوشت متفاوتی را برای این دو رقم می‌زنند. هردو با وجود احساس تمایل به یکدیگر از ورود به رابطه سر باز می‌زنند. با این حال وخامت اوضاع اقامت نائومی و ویلی، دختر تینا، دل ناکس را به رحم می‌آورد. این موضوع نقطه‌ی شروع اتفاقات بعدی است. نائومی رفته‌رفته به قلب سرد و شخصیت بازدارنده‌ی ناکس نفوذ می‌کند، اما آیا این عشق است؟! نمی‌توان عکس‌العمل‌ها را حدس زد، جز با خواندن کتاب چیزهایی که هرگز فراموش نکردیم.

این رمان بیشتر موفقیت خود را مدیون قرار گرفتن در چارچوب ژانر است، به عبارتی دیگر، رمان چیزهایی که هرگز فراموش نخواهیم کرد بر نشانه‌های آشنای ژانر رمان عاشقانه سوار است؛ دقیقا چیزی که شما به‌عنوان مخاطب از آن انتظار دارید. این کتاب در احساساتی کردن مخاطب خود بسیار موفق عمل می‌کند و با نشان دادن قدرت عشق خواننده را همچنان مشتاق و پیگیر نگه می‌دارد. لازم به ذکر است که لوسی اسکور از بررسی جنبه‌های تاریک رابطه با خانواده غافل نیست و با طرح شخصیت‌های مکمل تلاش می‌کند تا خطراتی را شرح دهد که در کمین عشق نشسته‌اند. پیچش‌های داستانی در این کتاب عملکرد خوبی دارند و تا حد زیادی در غافلگیر کردن مخاطب خود موفق عمل می‌کنند. اما عنصری که به‌نظر بهترین کارکرد را در کتاب دارد فضاسازی شهر کوچک است. لوسی اسکور در تصویر این شهر و اخلاق مردمانش بسیار موفق عمل می‌کند و همین موضوع باعث می‌شود که عملکرد شخصیت‌ها بیش از پیش باورپذیر و قابل‌درک به‌نظر برسند.

خبر خوب برای مخاطبان این کتاب این است که نویسنده در پایان سال 2022 اعلام کرد که جلد دوم این کتاب را به پایان رسانده است. در نتیجه علاقه‌مندان به سرنوشت نائومی و ناکس می‌توانند پیگیر وضعیت آن‌ها در مجلد بعدی باشند. کتاب چیزهایی که هرگز فراموش نکردیم را فاطمه شهابی‌نژاد به فارسی ترجمه کرده و با حمایت نشر کتاب کوله‌پشتی به چاپ رسانده است.

جوایز و افتخارات کتاب چیزهایی که هرگز فراموش نکردیم

• کتاب پرفروش نیویورک تایمز؛
• کتاب پرفروش آمازون؛
• فروش بیش از 1.6 میلیون نسخه در سراسر جهان؛
• نامزد جایزه‌ی گودریدز؛
• نامزد جایزه‌ی swoon.

نکوداشت‌های کتاب چیزهایی که هرگز فراموش نکردیم

• این کتاب یک اثر اعتیاد آورست؛ با قهرمان زن دوست‌داشتنی و مهربانش، نائومی و مبارز غرغرو اما خوش‌قلبش، ناکس. کتاب با لحظه‌های گرم و پرشور عاشقانه، شوخ‌طبعی و بذله‌گویی و اجرای بی‌نظیر شخصیت‌های فرعی یک تجربه‌ی خواندن بی‌نظیر را برای شما رقم می‌زند و مستقیم به قفسه‌‌ی کتاب‌هایی می‌رود که باید چندین و چندبار خوانده شوند. (Love Shack Romance)
• هر شخصیت فرعی‌ای در این رمان ارزشمند و کمیاب است. این حرف کاملاً جدی است. آن‌ها لایق آنند که داستان‌های خودشان را داشته باشند؛ خصوصاً برادر ناکس و بهترین دوست او. (The Romantic Bibliotheca)
• لوسی اسکور همیشه قلبم را با حس یک عاشقانه‌ی شوخ و شنگ گرم می‌کند. او در کتاب چیزهایی که هرگز فراموش نکردیم با انبوهی از جذابیت‌های شهرهای کوچک و سطح قابل‌قبول و درگیرکننده‌ای از تعلیق صمیمانه [برای مخاطبش] جادو می‌کند. (Romantic Rush Reads)
• این کتاب یک داستان طولانی است، نیاز دارید زمان بگذارید و با همه‌ی شخصیت‌ها درگیر شوید، ببینید چطور یک رابطه رشد می‌کند و می‌بالد. شما در طول این رمان همه‌ی لحظاتی را تجربه می‌کنید که اشک فواره می‌زند و قلب فشرده می‌شود. (Liber Lady)
• شخصیت‌های این شهر کوچک متنوع و متفاوتند. این کتاب خوش‌خوان باعث شد بخندم و در عین حال با پیرنگ فوق‌العاده‌اش نهایت غم را در آغوش بکشم. این اثر شگفت‌آور است! (Reading, Willing & Able)
• لوسی استاد خلق کاراکترهای دوست‌داشتنی، بامزه و بسیار واقعی است. (Read. Mom. Repeat)
• بی‌شک شوخ‌طبعی کتاب را بسیار پسندیدم اما آنچه بیشتر مرا عاشق کتاب کرد عمق احساساتی بود که در شخصیت‌ها رشد می‌کرد و باعث می‌شد از اشتباه‌هایشان درس بگیرند و بیاموزند. (Kiss the Pages)
• هرآنچه یک رمانس باید به خواننده می‌داد من از این کتاب دریافت کردم: یک پسر بداخلاق نچسب که ادعا می‌کند نیازی به عشق ندارد ولی رفتارش چیز دیگری را نشان می‌دهد و یک قهرمان زن احساساتی ناامید که همه‌ی خواننده‌ها می‌خواهند دوستش باشند، یک شهر افسونگر کوچک که مردمانش در شایعه‌پراکنی مضایقه نمی‌کنند و یک رمانس نوپای لطیف و شیرین که خواننده‌ها بلااستثنا حمایتش می‌کنند. (Elles Book Blog)
• خندیدم. گریستم. میان گریه خندیدم. از خجالت رنگ به رنگ شدم. این کتاب بی‌شک بهترین و پراحساس‌ترین بود. داستان عشق ناکس و نائومی یک حماسه است. (Book Addict)

کتاب چیزهایی که هرگز فراموش نکردیم برای چه کسانی مناسب است؟

شیفتگان رمان‌های عاشقانه و آنانی که در میانه‌ی ماجرای رمانتیک شخصی‌شان هستند و نیاز به اکسی‌توسین مضاعف دارند این کتاب را هرگز پیش از آنکه آن را به اتمام رسانند به زمین نخواهند گذاشت.

در بخشی از کتاب چیزهایی که هرگز فراموش نکردیم می‌خوانیم

زن طوری به من خیره شده بود انگار بهش پیشنهاد داده بودم مار زنگی‌ای رویش بیندازم.

روزم هنوز شروع‌نشده، خراب شده بود. او و خواهر احمقش، تینا، را مقصر می‌دانستم.

آگاتا را هم مقصر می‌دانستم، چون او بود که پیام داده بود و گفته بود تینا دوباره وارد کافه شده تا دردسر بتراشد.

حالا اینجا بودم. خورشید تازه داشت بالا می‌آمد و من داشتم مثل احمق‌ها دور سر خودم می‌چرخیدم و با زنی که نمی‌شناختم، دعوا می‌کردم.

نائومی جوری پلک زد انگار تازه حواسش آمده بود سر جایش. «داری سر به سرم می‌ذاری، درسته؟»

آگاتا باید چشم‌های لعنتی‌اش را خوب باز می‌کرد تا این زن مومشکی عصبانی را با خواهر موبور و مایه‌ی دردسرش که پوستی تیره داشت، اشتباه نگیرد.

حتی بااینکه لنز نگذاشته بودم، کاملاً‌ می‌شد تفاوت‌های آشکارشان را دید. صورت تینا از لحاظ رنگ و ساختاری که داشت، آدم را یاد مبل‌های چرمی قدیمی می‌انداخت. لب‌هایش به‌زور به خنده باز می‌شد و دو خط عمیق، مثل پرانتزی که باز و بسته می‌شد، دو طرف دهانش قرار داشت که احتمالاً به‌دلیل کشیدن دو بسته سیگار در روز و اینکه احساس می‌کرد دنیا چیزی به او بدهکار است، عمیق‌تر شده بود.

اما از طرف دیگر، نائومی از جنس دیگری بود. آدمی درجه‌یک به نظر می‌رسید. مثل خواهرش قدبلند بود، اما نه‌تنها ظاهر ناخوشایندی نداشت، بلکه با موهایی به رنگ خرمایی تیره و همچنین گل‌هایی که سعی می‌کردند از میان موهای جمع‌شده پشت سرش فرار کنند، شبیه شاهدخت‌های افسانه‌ای بود. صورتش لطیف‌تر و پوستش رنگ‌پریده بود. چشم‌هایش مرا یاد رنگ دشت و سبزه‌های کف جنگل می‌انداخت.

فهرست مطالب کتاب

فصل اول: بدترین روزی که تابه‌حال داشتم
فصل دوم: قهرمانی ناراضی
فصل سوم: مجرمی کوچک
فصل چهارم: «قرار نیست اینجا بمونی.»
فصل پنجم: یک بشکه مایع آتش‌زا و خوابی نیمروزی
فصل ششم: مارچوبه و مذاکرات رودررو
فصل هفتم: مشتی توی صورت
فصل هشتم: لیزا جِی اسرارآمیز
فصل نهم: دست‌شویی توی حیاط‌خلوت و رده‌بندی دیویی کتابخانه
فصل دهم: کوتاهی مو و آدم‌های اعصاب‌خردکن
فصل یازدهم: رئیسِ ‌تحمل‌ناپذیر
فصل دوازدهم: رانندگی تا خانه
فصل سیزدهم: خاطرات قدیمی
فصل چهاردهم: مهمانی شام
فصل پانزدهم: ناکس به خرید می‌رود
فصل شانزدهم: اِستف سرگردان
فصل هفدهم: مرد و مردانه
فصل هجدهم: تغییرات ظاهری برای همه
فصل نوزدهم: مسابقه‌ی حساس
فصل بیستم: برنده‌شدن
فصل بیست‌ویکم: بحران خانوادگی
فصل بیست‌ودوم: کدورتی دیرینه و دو گلوله
فصل بیست‌وسوم: تق تق. کی اونجاست؟
فصل بیست‌وچهارم: مهمانان ناخوانده
فصل بیست‌وپنجم: شام خانوادگی
فصل بیست‌وششم: مشکل تازه و زورگو
فصل بیست‌وهفتم: انتقام با موش‌های صحرایی
فصل بیست‌وهشتم: چمنزار
فصل بیست‌ونهم: خانه‌ی ناکس
فصل سی‌ام: صبحانه‌ی خجالت‌آور
فصل سی‌ویکم: دغل‌بازی در کتابخانه
فصل سی‌ودوم: ناهار و خبری هشدارآمیز
فصل سی‌وسوم: شوت سریع توپ
فصل سی‌وچهارم: جناب داماد
فصل سی‌وپنجم: تمام ماجرا
فصل سی‌وششم: ورود غیرقانونی
فصل سی‌وهفتم: اصلاح و کوتاهی مو
فصل سی‌وهشتم: خوبم
فصل سی‌ونهم: جدایی، ناراحتی و گذر از رنج
فصل چهلم: پیامدهای احمق‌بودن
فصل چهل‌ویکم: نائومی جدید
فصل چهل‌ودوم: ناکس قدیمی
فصل چهل‌وسوم: نوشیدن در طول روز
فصل چهل‌وچهارم: مثل دو پرستار کودک
فصل چهل‌وپنجم: جروبحث توی کافه
فصل چهل‌وششم: تینا افتضاح به بار می‌آورد
فصل چهل‌وهفتم: گمشده
فصل چهل‌وهشتم: کلک قدیمی جا زدن خود به‌جای دیگری
فصل چهل‌ونهم: گروه نجات
فصل پنجاهم: مهمانی تولد
پایان: پنج سال بعد
سخن نویسنده با خوانندگان