معرفی و دانلود کتاب پسر استاد موچول

عکس جلد کتاب پسر استاد موچول
قیمت:
۱۵,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب پسر استاد موچول و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب پسر استاد موچول و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب پسر استاد موچول

کتاب پسر استاد موچول نوشته‌ی زهرا بیگی، شامل نه داستان کوتاه است که به مسائل خانوادگی و اجتماعی می‌پردازد و تلاش می‌کند نگاهی نو به مسائل روز داشته باشد و داستان‌ها پیرامون شخصیت پسری ملقب به کوچول می‌گذرد.

در مجموعه داستان پسر استاد موچول نویسنده تلاش می‌کند تا به خرافات و عقاید اشتباه فرهنگ ایرانیان بپردازد و متأسفانه این افکار و عقاید دیگر بخشی از زندگی ایرانیان شده و به سختی می‌توان با آن‌ها مبارزه کرد. به عنوان مثال شکستن کوزه برای زایمان راحت، سنت قاشق زنی برای گرفتن حاجت و... از جمله مسائلی است که در این کتاب به آن‌ها اشاره می‌شود.

زهرا بیگی در این اثر، داستان‌ها و موقعیت‌های منحصر بفردی خلق می‌کند تا بتواند به واسطه‌ی آن‌ها در جهت از بین بردن خرافات گامی بردارد و فرهنگ‌سازی کند.

در بخشی از کتاب پسر استاد موچول می‌خوانیم:

دایى با ناراحتى برگشت. طلا که دید آن‌ها بدون محمد برگشته‌اند دوباره ضجه زد. مى‌دانست که همه کلک‌ها زیر سر سکینه است‌دوباره چیزهایى را به یاد آورد: «اینقدر گدا گُشنه است که نگو و نپرس، خلا نمیره مبادا گُشنه‌اش بشه، اینا که هیچى روزى دو سه دست لباس عوض مى‌کرد و من میشستم، هى من میشستم و هى اون دستهاشو آب مى کشید و بالا نگه مى‌داشت تا خودش خشک بشه. گرمابه رفتنش هم غیر از آدمیزاد بود، مجبور بودم بچه رو بذارم خونه و ردّ خانم برم گرمابه و بقچه رختشو نگه دارم تا در بیاد مگه یک دقیقه و دو دقیقه بود؟ چند ساعت همونجور وامیستادم و دلم شور محمد رو مى‌زد تا ایشون از آب سیر بشه و بیاد بیرون، اونوفت یکى یکى رختاشو مى‌دادم دستش تا مبادا به جایى کشیده بشه، اگه ده بار بخواد بره مستراح یک بار میره که آب بهش ور نپاشه.» کوچول شاهد تمام قضایا و دعواها بود.

همه راقشنگ ضبط مى‌کرد تا مو به مو براى مادر و ننه جانش بگوید. همانجور پیش یدالله ولو شده بود. گاهى که نگاه همدم به یدالله مى افتاد غر مى‌زد: «اینم مثل پدرشه، قدمى که اون ور داشته این جاش گذاشته، هر جا میذارمش سر کار روز دوم یا بیرونش کنن یا خودش دیگه نمیره، نمیدونم والله توى این دار دنیا این چه شانسى بود که من داشتم؟» یدالله سرش را به زیر انداخته و با انگشتاش بازى مى‌کرد بعد از کوچول پرسید: «خبر مَبَرى نیست؟» کوچول یک دفعه یادش افتاد که از صبح تا حالا مى خواسته چیزى بگوید و فرصت نمى‌کرده: «اصلا" صورتش معلوم نبود، فقط یه ملاقه گرفته بود دستش که اون بیرون بود، ننه‌ام نترسید اما من خیلى ترسیدم. ننه‌ام یه خورده قند گذاشت تو ملاقه‌اش و گفت شفاش باشه.» یدالله سرش را کجکى روى زانویش گذاشته بود و به صحبت هاى کوچول گوش مى‌داد: «یعنى چه شفاش باشه؟» کوچول که فهمید یدالله حوصله شنیدن دارد گفت: «ننه‌ام مى‌گفت اگه کسى مریض بشه، شب موقع اذان یه زن خودشو تو چادرپوشونه و ملاقه میگیره دستش، اونوقت در خونه همسایه‌رو تا چند تا کوچه بالاتر میزنه و یه چیزى مى‌گیره تا اگه کسى چشم مریضش کرده باشه ازش قند یا چایى یا هر چى بگیره و بده به مریضش تا بخوره و شفا بگیره.» یدالله به علامت بى‌اعتنایى لبهایش را جمع کرد.

فهرست مطالب کتاب

شحنه قبرستان
زایمان دشوار
قاشق زن
سایه دیو
گنج اژدها
مهره مار
چشم شور
مرگ به تو مى‌خندد
خبر خوش

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب پسر استاد موچول
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات مرسل
سال انتشار۱۳۸۸
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات120
زبانفارسی
شابک978-964-972-122-4
موضوع کتابکتاب‌های داستان کوتاه ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب پسر استاد موچول

هیچ نظری برای این کتاب ثبت نشده است.

راهنمای مطالعه کتاب پسر استاد موچول

برای دریافت کتاب پسر استاد موچول و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.