معرفی و دانلود کتاب وقتی برکه دلش گرفت

معرفی کتاب وقتی برکه دلش گرفت

همان‌طور که از عنوان کتاب وقتی برکه دلش گرفت برمی‌آید، در این اثر مخاطب داستان برکه‌ای هستیم که دلش حسابی غصه‌دار شده است. اما دلیل اصلی ناراحتی برکه چیست؟ سارا قربانی برزی، نویسنده‌ی این داستان زیبا، به شما پاسخ می‌گوید.

درباره‌ی کتاب وقتی برکه دلش گرفت

خرگوش و سنجاب، دو دوست بسیار صمیمی بودند. خرگوش عاشق نی‌لبک زدن بود و سنجاب عاشق این‌که به ساز زدن دوستش گوش بسپارد. روزی از روزها، درحالی‌که خرگوش کنار لانه‌اش جا خوش کرده بود و برای دوستش ساز می‌نواخت، خبر بسیار بدی را شنید. ماجرا از این قرار بود که روباه، دوست دیگرشان، دوان دوان به سویشان آمده بود و از رخدادی وحشتناک حکایت می‌کرد: «عکسم توی آب برکه پیدا نیست!»

غم در دل هرسه‌تای آن‌ها نشست. هر کسی به کارهایی فکر کرد که ممکن بود انجام داده باشد و برکه را ناراحت کرده باشد. مثلاً روباه با خود گفت: «حتماً برکه از دست من عصبانی شده که همه‌اش گوشواره‌های جدیدم را توی آب نگاه می‌کنم.» با این حال، مهم نبود دقیقاً چه کسی برکه را غمگین کرده است. چیزی که اهمیت داشت این موضوع بود که برکه عاشق نی‌لبک زدن خرگوش بود. برای همین او تصمیم گرفت به لب برکه برود و برای او نی‌لبک بنوازد. بلکه از عصبانیت برکه کم شود و دوباره تصویرشان را نشان دهد.

خرگوش نی‌لبکش را توی کیفش گذاشت و پیش برکه رفت. نشست روی تخته‌سنگی و شروع به نواختن کرد. برکه عاشق یک آهنگ خاص بود. می‌گفت او را یاد خنده‌های رودخانه می‌اندازد. خرگوش همان آهنگ را نواخت. آهنگ به میانه رسیده بود که تصویر روباه، خرگوش و سنجاب برای لحظه‌ای توی آب پیدا شد. هر سه از خوشحالی فریادی سر دادند. اما تصویر آن‌ها به همان سرعتی که ظاهر شده بود، ناپدید شد.

در کتاب وقتی برکه دلش گرفت مطالعه می‌کنیم که سه دوست مستأصل شده بودند. برای همین تصمیم گرفتند ماجرا را از ماهی‌های برکه جویا شوند، اما افسوس که ماهی‌ها هم جواب راه‌گشایی به آن‌ها ندادند. فقط گفتند: «چه سروصدایی راه‌ انداخته‌اید‍! خبر ندارید برکه چند روزی است دلش گرفته و عکس هیچ‌کس را نشان نمی‌دهد؟» خرگوش و سنجاب و روباه حسابی ناامید شده بودند.

اگر یک نفر در جهان بود که می‌شد با اطمینان گفت از راز حال برکه خبر دارد، دوست صمیمی‌اش، رودخانه بود. برای همین سه دوست کتاب وقتی برکه دلش گرفت تصمیم گرفتند به سراغ رودخانه روند تا از او درباره‌ی احوال برکه سؤال کنند؛ بی‌خبر از این‌که...

اگر دل‌تان می‌خواهد بدانید چرا برکه دلش گرفته، به شما پیشنهاد می‌کنیم خود کتاب وقتی برکه دلش گرفت را در دست بگیرید و شروع به خواندن کنید.

کتاب وقتی برکه دلش گرفت را سارا قربانی برزی نوشته و انتشارات پرنده آبی آن را منتشر کرده است.

کتاب وقتی برکه دلش گرفت برای چه کسانی مناسب است؟

سارا قربانی برزی کتاب وقتی برکه دلش گرفت را برای کودکان 4 تا 8 سال نوشته است. بااین‌حال، اگر معلم دوره‌ی ابتدایی هستید یا به ادبیات کودک و نوجوان علاقه دارید، از مطالعه‌ی این کتاب غافل نشوید.

در بخشی از کتاب وقتی برکه دلش گرفت می‌خوانیم

خرگوش قبول کرد و نی‌لبکش را توی کوله پشتی‌اش گذاشت. بعد، همگی به کنار برکه رفتند و نگاه کردند توی برکه. اما عکس هیچ‌کدامشان پیدا نبود. توی دل برکه سیاه سیاه بود.

گفتند: «سلام برکه.» اما برکه جواب نداد.

لاک‌پشت، که گوشه‌ای از ناراحتی کز کرده بود، سرش را از لاکش بیرون آورد و گفت: «اصلا انگار با همه قهر است!»

خرگوش روی تخته‌سنگی نشست و نی‌لبک زد؛ همان آهنگی که برکه دوست داشت و می‌گفت شبیه خنده‌های رودخانه است.