معرفی و دانلود کتاب هذیان‌های یک روان رنجور

معرفی کتاب هذیان‌های یک روان رنجور

کدام‌یک خطرناک‌ترند؟ دیوانگان در بند یا دیوانگان آزادی که جنون خود را زیر نقاب تعقل پنهان کرده‌اند؟ کتاب هذیان‌های یک روان رنجور نوشته‌ی امیرحسن مکی، روایت روزهای دشوار اغلب انسان‌هاست: زمانی که به‌اصطلاح به سیم آخر می‌زنیم و دیگر نمی‌توانیم با بهانه‌های واهی و دلخوشی‌های الکی، خود را مجاب کنیم که زندگی ارزش زیستن دارد. مجموعه‌داستان حاضر تجسمی است از افکار و رنج مشترک تمامی انسان‌ها در روزگار سختی و افسردگی.

درباره‌ی کتاب هذیان‌های یک روان‌رنجور

هنگامی‌که عرصه‌ی روزگار تنگ می‌شود و دست به هر کاری می‌زنیم، نتیجه‌ای به‌جز شکست و ناکامی برایمان ندارد، به ورطه‌ی یأس و افسردگی سقوط می‌کنیم. سؤالات بی‌پاسخ زیادی ذهنمان را به خود مشغول می‌سازند و شک و تردید در وجودمان رخنه می‌کند. هر سخنی که می‌گوییم هذیانی به نظر می‌رسد که انگار در حالت تب و بیماری به زبان می‌آوریم. امیرحسن مکی در کتاب هذیان‌های یک روان رنجور، تجربیات و افکار مشترک انسان‌ها را به تصویر کشیده است. افکاری که هر کدام از ما ممکن است در زمان خستگی و ناامیدی با آن‌ها مواجه شده باشیم.

هذیان‌های یک روان رنجور در بیست‌ودو اپیزود نگاشته شده و هر بخش به یک تجربه و اندیشه اختصاص یافته است. اولین فصل به رایج‌ترین پنداری می‌پردازد که هر کدام از ما در مواجهه با شرایط غیرقابل تحمل، ابتدا به آن فکر می‌کنیم: خودکشی. راوی داستان به روش‌های گوناگون خودکشی می‌اندیشد، اما هرکدام را که بررسی می‌کند، ایرادی در آن‌ها می‌یابد و از این می‌ترسد که مبادا نقشه‌اش با شکست مواجه شود و به خواسته‌اش نرسد. آدم اگر بدشانس باشد، در خودکشی هم شانس نمی‌آورد و همه‌چیز خراب می‌شود.

شاید زندگی آن‌قدرها هم بد نباشد و هنوز بتوان چند صباحی زنده ماند و دید این دنیا دیگر چه نقشه‌هایی دارد. وقتی برنامه‌ی خودکشی را کنار می‌گذاریم، آتش انتقام در وجودمان شعله‌ور می‌شود. اصلاً چرا ما خودمان را بکشیم و مسبب حال و احوال خرابمان را به کام مرگ نفرستیم؟ این گونه است که راوی در اپیزود دوم به سراغ سوژه‌ی قتل می‌رود، اما آدم‌کشی بادکنک هوا کردن نیست که کار ساده‌ای باشد. در این مرحله است که به گونه‌ای دیگر از انتقام می‌اندیشیم: انتقام از خود زندگی. دزدی کردن و پولدار شدن. اگر ثروتمند باشیم، محال است افسرده شویم و به خودکشی و قتل فکر کنیم. این همه دزد و شارلاتان که یک شبه پولدار شدند مگر شاخ و دم داشتند که ما نتوانیم دزدی کنیم؟ کدام آدم ثروتمندی است که تنها و افسرده باشد، آخر آن‌قدر گرفتار تفریح و پول خرج کردن است که اصلاً وقتی برای افسرده شدن ندارد، اما کدام شارلاتانی است که به دزدی‌های خود اعتراف کند یا راه و روش دزدی را در اختیار آدم بگذارد؟

راوی داستان در کتاب هذیان‌های یک روان رنجور به ترتیب موارد دیگری را نیز مد نظر قرار می‌دهد و با دیدگاهی فلسفی و موشکافانه، مزایا و معایب هرکدام را بررسی می‌کند. بیماری مسری، آزادی، فرار، خودآزاری، درماندگی و مواردی ازاین‌دست یک‌به‌یک به ذهنش خطور کرده و در گفت‌وگوی ذهنی با خود، هر کدام را به بحث و بررسی می‌گذارد، گویی غرق در مناظره‌ای خیالی است. ماجرا با این بحث و بررسی‌ها ادامه می‌یابد تا به آخرین اپیزود به نام روان رنجور می‌رسد.

کتاب هذیان‌های یک روان رنجور توسط نشر آریاگهر به چاپ و انتشار رسیده و در دسترس علاقه‌مندان به کتابخوانی قرار گرفته است.

کتاب هذیان‌های یک روان‌رنجور برای چه کسانی مناسب است؟

خواندن کتاب هذیان‌های یک روان‌رنجور به علاقه‌مندان کتب روان‌شناسی و داستان کوتاه، ‌ با نگاهی به مشکلات ناشی از افسردگی پیشنهاد می‌شود

در بخشی از کتاب هذیان‌های یک روان رنجور می‌خوانیم

پس از سال‌ها تلاش و کار شرافتمندانه به‌هیچ‌جا نرسیده‌ام و همچنان هشتم گروی نه‌ام است. می‌خواهم مثل خیلی‌ها یک‌شبه و راحت پولدار شوم.

بهترین راه دزدی چیست؟

به دنبال نوعی سرقت هستم که نه‌تنها عوایدش دندان‌گیر و قابل‌توجه باشد، بلکه بتوان راحت از آن قسر در رفت. آدم بخواهد دزدی هم بکند، باید یک دزد درست و حسابی باشد. آخر، دله‌دزدی و آفتابه‌دزدی به هیچ دردی نمی‌خورد. بزرگان گفته‌اند، یا کاری را نکن، یا اگر کردی آن را به بهترین شکل انجام بده! آن نوع دزدی خوب است که بتوانی مبلغی کلان را به جیب بزنی و بعد فلنگ را ببندی. بروی جایی که دست فلک هم به تو نرسد و با پول بادآورده‌ات خوش‌بگذرانی و آقایی کنی و به ریش اشخاصی که مالشان را دزدیده‌ای هم بخندی!

اما برخلاف آنچه تصور می‌شود، دزدی‌کردن کار راحتی نیست و عرضه و هوش و لیاقت می‌خواهد. باید برای آن کلی برنامه‌ریزی و پیش‌بینی کرد. درست مثل بازار سهام که اگر یلخی و بی‌فکر وارد آن شوی، ظرف یک‌شب همه‌ی دار و ندارت را می‌بازی، اما اگر هوشمندانه، سنجیده، حساب‌شده، و در یک کلام، با گرای دقیق وارد آن شوی، نانت در روغن است.

دزدی آماتوری و آفتابه‌دزدی نتیجه‌ای ندارد جز این که عاقبت آفتابه به گردنت بیندازند، در کوچه و محله بگردانندت و همان مقدار آبروی نداشته‌ات را هم به‌کل بریزند. بعد هم اگر شانس بیاوری و دستت را قطع نکنند، باید چندسالی به زندان بروی و آب خنک بخوری.

فهرست مطالب کتاب

درباره‌ی نویسنده
خودکشی
قتل
دزدی
بیماری مسری
آزادی
عشق بر باد رفته
فرار
افسردگی
پرواز
عدالت
خودآزاری
خودفریبی
درماندگی
پوچی
خرافات
انزواطلبی
خودویرانگری
ترس
اسارت
تاریکی
تردید
روان‌رنجور