معرفی و دانلود کتاب نگذار بماند

عکس جلد کتاب نگذار بماند
قیمت:
۶۰۰۰۰ ۳۰,۰۰۰ تومان ۵۰%
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب نگذار بماند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب نگذار بماند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب نگذار بماند

تصور کنید صبح‌ها که از خواب بیدار می‌شوید، کسی پشت در اتاقتان ایستاده و می‌خواهد شما و نوزادتان را بکشد. این فاجعه وقتی ترسناک‌تر می‌شود که هیچ‌کس، حتی همسرتان، حرف شما را باور نمی‌کند! کتاب نگذار بماند اثر نیکولا ساندرز شما را به این خانه‌‌ی وحشت می‌برد؛ خانه‌ای که شاهد هولناک‌ترین لحظات زندگی زنی به نام جوآن است. روزی دخترخوانده‌ی جوآن به خانه‌ی او می‌آید و قصد نابودی همه‌چیز، حتی نوزادِ تازه متولدشده‌ی جوآن را دارد. جوآن تمام تلاشش را می‌کند تا خود و فرزندش را نجات دهد، اما کلوئی نمی‌خواهد از آن خانه برود. او آمده تا بماند. این کتاب در سال 2023 نامزد جایزه‌ی گودریدز برای بهترین رمان تریلر و رازآلود شده است.

درباره‌ی کتاب نگذار بماند

انسان‌ها موجوداتی پیچیده هستد. قرار نیست قاتل‌های زنجیره‌ای مثل فیلم‌های ترسناک، آدم‌هایی با هیبت هیولا باشند و در آخر هم میان شعله‌های آتش بسوزند. در واقعیت قاتل بودن چهره‌ی خاصی نمی‌خواهد و حتی می‌تواند دختری زیبا، جوان و مهربان باشد که انسان‌های بی‌گناه را قربانی اعمال وحشیانه‌ی خود می‌کند؛ دختری مثل کلوئی. کتاب نگذار بماند (Don't Let Her Stay) درباره‌ی خانواده‌ای سه نفره است که با ورود کلوئی، نفر چهارم، شک، ترس و دروغ بر زندگیشان سایه می‌افکند. کلوئی دختر بزرگ ریچارد از ازدواج اول اوست. آن ازدواج با مرگ دردناک همسر ریچارد به پایان رسیده است. مرگی که در هر فصل از داستان، رازهای مخوف بیشتری درباره‌ی آن کشف می‌کنیم. جوآن زنی مظلوم و ساده و آسیب‌پذیر است که چند سال بعد از مرگ مادر کلوئی با ریچارد ازدواج کرده است. او کلوئی را دخترکی معصوم و آسیب‌پذیر می‌پندارد که شاهد مرگ مادرش بوده و بعد از سختی‌هایی که زندگی بر سرش آورده، قرار است با برگشت نزد پدر و نامادری‌اش، زندگی خوبی را آغاز کند، اما کلوئی پیچیده‌تر از آن است که جوآن بتواند حرکاتش را پیش‌بینی کند.

معرفی و دانلود کتاب نگذار بماند

نیکولا ساندرز (Nicola Sanders) داستان را از زاویه‌ی دید جوآن روایت می‌کند. او تنها کسی است که می‌بیند دختر همسرش برای قتل او و نوزاد چهارماهه‌اش نقشه‌ی قتل می‌کشد و تا چه اندازه آدم خطرناکی است. کلوئی باهوش است. او می‌داند که باید جلوی پدرش مهربان و بی‌آزار به‌ نظر برسد و جوآن را مقصر همه‌چیز جلوه دهد. گویی نقش بازی کردن جزئی از شخصیت اوست و به‌گونه‌ای دروغ می‌گوید که حتی جوآن را درباره‌ی موضوعاتی که با چشم‌های خودش دیده به تردید می‌اندازد. کتاب نگذار بماند خواننده را تا انتها در تعلیق نگه می‌دارد. آیا واقعاً کلوئی پیش از ورود به خانه‌ی جوآن و ریچارد هم مرتکب قتل شده است؟ چرا در بیمارستان روانی بستری بوده؟ تا چه اندازه باید از او دور ماند و ریچارد چقدر دخترش را می‌شناسد؟

هر فصل از کتاب نگذار بماند، روایتگر حادثه‌ی هولناکی است و پرده‌ای نادیده از گذشته‌‌ی کلوئی، ریچارد و جوآن را به نمایش می‌گذارد. نیکولا ساندرز عناصر وحشت را آرام آرام در دل داستان تزریق می‌کند. او شما را بر قطار ترس می‌نشاند و به تونل وحشت می‌برد، تا جایی که می‌بینید همراه با جوآن در میان شعله‌های آتش ایستاده‌اید و راهی برای فرار ندارید.

کتاب نگذار بماند توسط نشر افرا با ترجمه‌ی فارسی زهرا مهریزی منتشر شده و در دسترس خوانندگان قرار گرفته است.

نکوداشت‌های کتاب نگذار بماند

  • کتابی که آرام آغاز می‌شود، اما پیچ و تاب می‌گیرد و پایانش شگفت‌انگیز است! (آمازون)
  • این داستان یک تریلر روان‌شناختی عالی است. شخصیت‌ها باورپذیر هستند و تنش در داستان با غلظت به پیش می‌رود. (گودریدز)

کتاب نگذار بماند برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای افرادی که به داستان‌های ترسناک و تریلر روان‌شناختی علاقه دارند، مناسب است.

در بخشی از کتاب نگذار بماند می‌خوانیم

باید دوربین‌ها را در اطراف خانه نصب کنم و این کار را باید همین امشب انجام بدهم. تنها مشکلم این است که راه رفتن روی کف‌پوش‌های خانه صدای زیادی تولید می‌کند. بهانه‌ای خوب نیاز دارم تا اگر کلویی یا ریچارد بیدار شدند و از من سؤال کردند، جوابی داشته باشم. به بچه‌ام که حالا خوابیده نگاهی می‌اندازم، کنار تختم می‌نشینم و منتظر می‌مانم. دقایقی بعد از نیمه‌شب ایوی برای شیر خوردن بیدار می‌شود. شیشه شیرش را می‌دهم، اما به‌جای اینکه او را به تخت برگردانم، او را روی شانه‌ام می‌گذارم و به‌آرامی تکانش می‌دهم. «می‌ریم قدم بزنیم، باشه عزیزم؟» او چشمانش را با مشت‌های کوچکش می‌مالد. شرط می‌بندم اگر سر جایش می‌گذاشتمش، دوباره خوابش می‌برد، چیزی که در حالت عادی باعث خوشحالی‌ام می‌شد. اما این بار نه. «می‌ریم به یه ماجراجویی کوچولو. نظرت چیه؟»
درحالی‌که موبایلم را در جیب لباس خوابم می‌گذارم، او ناله می‌کند. در اتاق را با صدای کمی باز می‌کنم. سکوت. با ایوی که محکم در آغوش گرفته‌ام، به‌آرامی به طرف اتاق کودک حرکت می‌کنم. درحالی‌که دوربین‌ها را از جایی که مخفی کرده‌ام، برمی‌دارم، یک چشمم به در اتاق است. قبلاً تصمیم گرفته بودم که یکی از جاهای خوب برای پنهان کردن دوربین درون عروسک خرسی بود. واقعاً خیلی خوب درباره‌ی این موضوع فکر کرده بودم. ایده‌آل نبود چراکه در فیلم‌ها همیشه این کار را انجام می‌دهند، پس مطمئناً اولین جایی است که به آن مشکوک می‌شوند، ولی نمی‌توانم به جای دیگری فکر کنم. عروسک برای ایوی خیلی بزرگ است، به همین دلیل فقط بالای کمد نشسته و گردوخاک جمع می‌کند.
ایوی را روی تختخوابش می‌گذارم و عروسک را برمی‌دارم. الیاف سفیدرنگ درونش را درمی‌آورم، دوربین را داخلش می‌گذارم و الیاف را دوباره داخل خرس می‌ریزم.
صدایی از پشت سرم می‌شنوم ...

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب نگذار بماند
نویسنده
مترجمزهرا مهریزی
ناشر چاپیانتشارات افرا
سال انتشار۱۴۰۳
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات288
زبانفارسی
شابک978-622-90962-1-5
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی
قیمت نسخه الکترونیک
۶۰۰۰۰ ۳۰,۰۰۰ ت ۵۰%
خرید کتاب الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب نگذار بماند

N re
۱۴۰۳/۰۷/۲۸
کتاب هیجان و کشش خاصی داشت اما به نظرم غافلگیری‌ای نداشت و کاملا قابل حدس بود تا آخر داستان خوندم شاید حدسم اشتباه باشه اما دیدم نه البته داستانش آدم رو روانی میکرد، اما حقیقتا غیرقابل پیش بینی نبود
معمای پیش پا افتاده و خیلی خیلی ساده
که از سادگی زیاد آدم فکر میکرد اشتباه حدس زده
نویسنده هیجان
نسبتاً خوبی به کتابش داده بود واسه همین حس خوندنش خوب بود
اما متأسفانه از عنصر غافلگیری که از مزایای کتاب معمایی جنایی هست بهره نگرفته بود
ولی به هرحال با توجه به روند هیجانی کتاب ارزش خوندن داشت
ولی خب توقع پلات نداشته باشید
البته نمیدونم شاید هم من چون جنایی زیاد میخونم دیگه حدس زدن آخر کتابها واسم راحت شده
چون اکثر کتابها رو به خوبی حدس میزنم و مدتهاست کتابی نخوندم‌ که آخرش دهنم از تعجب باز بمونه و شوکه بشم
شاید دیگه این ژانر اشباع شده
و مطالعه کتابها بیشتر به قول بعضی از دوستان برای لذت بردن از مسیر هست تا غافلگیری
ترنج
۱۴۰۳/۰۵/۲۸
داستان در مورد زنی است که زندگی ایده آلی داره و قصد داره نامادری خوبی باشه و دخترهمسرش رو به خونه راه میده اما اتفاقاتی میفته که از تصمیمش پشیمون میشه البته تو این کتاب تقریبا هیچ چیز اونطور که به نظر میرسه نیست.
داستان بخصوص در اواخرش پر از غافلگیریه طوری که مدام باید نظرت رو نسبت به شخصیتها بدی
تغییر و در نهایت شخصیت خوب و بد قصه رو گم میکنی.
من از این نویسنده تا قبل از این کتاب اثر دیگه‌ای نخونده بودم واسم جالب بود و قلمش رو دوست داشتم بخشهایی از کتاب مخصوصا نگرانیها و دغدغه‌های مادرانه جوآن به خوبی توصیف شده طوری که میشه حدس نویسنده خودش زمانی نوزاد داشته و با اون ایام و مشکلاتش کاملا آشناست.
شخصیت کلویی شخصیت پیچیده و غیر قابل پیش بینیه حتی با وجود اینکه دیگه حتی نوجوون هم نیست اما بعضی از کارهاش به نظر مختص این سنه.
ریچارد هم که همه سعیش رو میکنه وصل کننده باشه اما در واقع فقط کارها رو بدتر میکنه.
ترجمه خوب بود و قابل قبول!
ممنون از کتابراه
M
۱۴۰۳/۰۵/۱۹
کتاب خیلی خوبی در ژانر جنایی و رازآلود بود.
ارتباط گرفتن با کتاب بسیار راحت بود و همه چیز بشدت غیر قابل پیش بینی بود. نویسنده به راحتی کنترل ذهن خواننده را بدست گرفته و هرگاه می‌اندیشیدی که به راز ماجرا پی برده نویسنده برگی تازه از حقایق رو میکرد.
نام کتاب متناسب با داستان بود. شخصیت‌های مناسبی
در داستان بودن و نویسنده از اوردن شخصیت‌های اضافی اجتناب کرده بود که بسیار خوب بود. اما متاسفانه زیاد روی شخصیت پردازی‌ها توجهی نشده بود و صرفا به موضوع اصلی داستان پرداخته شده بود. به عنوان مثال بجز شخصیت کلویی و تا حدودی ریچارد درباره سایر کاراکتر‌ها به توصیفات بیشتری اشاره نشده بود. ما هیچ تصوری از جوآن که کاراکتر اصلی و راوی بود بجز موهای نازک و اینکه کمی چاق است نداشتیم و یا حتی درباره ایوی و رابین و روکسان.
اما در کل کتاب خوبی بود. ممنونم از تیم ترجمه برای زحماتشون و اپلیکیشن کتابراه.
⁦♥️⁩⁦♥️⁩سارا⁦♥️⁩⁦♥️⁩
۱۴۰۳/۰۹/۰۸
کتاب خوبی بود یجورایی تنوع بود در اکثر فیلم ها یا کتاب ها مادرخوانده هارو بد و عجوزه نشون میده ولی این برعکس بود جذابیت خوبی داشت غیر قابل پیش بینی بود ولی در بعضی ازجاهای کتاب خیلی سرسری رد شده بود و جایی که میتونست دوصفحه ادامه داسته باشه در حد چند خط تموم شده بود یا مثلا بعضی از جاها میتونست یکم از احساسات شخصیت اصلی بگه شخصیت پردازی حوبی نداشت و هیچ توصیفی بجز چاقی برای شخصیت اصلی نداشت و میتونست یکم ظاهر و رفتار شخصیت هارو توصیف کنه و گسترش بده کلویی خیلی شخصیت ترسناکی داشت اینکه در یازده سالگی همچین کارهایی بکنه فقط از روی حسادت خیلی عجیب بود یجورایی هم دلم برای ریچارد میسوزه هم میگم حقش بود چون اگر یکم از حرفای جوآن رو باور می کرد اینجوری نمیشد و این جمله ((هیچ وقت بهش نگفتم)) رو معنیشو نفهمیدم که چی رو بهش نگفته اما در کل کتاب بدی نبود ممنون از کتابراه
ف.غلامی
۱۴۰۳/۰۶/۱۷
خیلی کتاب عجیبی بود. به عنوان چهارمین جنایی که دارم میخونم خوب بود و نذاشت که بتونم پایانش رو پیش بینی کنم. و به معنای واقعی کلمه جنایی بود، نه مثل نویسنده‌های دیگه که سعی می‌کنن با وارد موضوعات غیر اخلاقی داستان بنویسند. دلم واقعا برای ریچارد سوخت و باورم نمیشه که جوآن انقدر احمق و ساده باشه و ازش حرصم گرفت. حاوی اسپویلولی یکسری جاهای داستان غیر منطقی بود چطور یه بچه یازده ساله میتونه انقدر نفرت توی دلش باشه؟! اگر بعد از حادثه بود منطقی تر بود ولی برای یه بچه؟ درست نیست. و باورم نمیشه جوآن دختری که تمام مدت آزارش داده و به خوبی با شیوه فریب اون آشنا بود رو باور کرد و شوهرش رو از دست داد. و دلم بیشتر از همه به حال ریچارد می‌سوزه که به همچین زندگی و مرگی گرفتار شد.
الهه ابیار
۱۴۰۳/۰۶/۱۱
اسم کتاب خیلی به جا انتخاب شده، باید کتابو بخونین تا متوجه منظورم بشین. رمان جذابی هست و اصلا نمیتونی حدس بزنی آخرش قراره چی بشه که این موضوع بنظرم خیلی جالب توجه هستو حتی توی صفحه آخر کتاب هم باز با شگفتی رو به رو شدم و این یعنی نویسنده خوبی داره این کتاب که میتونه خواننده رو تا ته قصه با خودش کنه همراه و مدام فکر خواننده رو سمت شخصیت‌های مختلف قصه سوق بده و بعد باز میبینی اشتباه حدس زدی و این خیلی جذابه. نگارش خوبی داشت کتاب قصه خوبی داشتغلط املایی نداشت نحوه بیانش راحت و صمیمی بود و پیچیده نمی‌کرد فهم داستان رو. در کل در این ژانر من خیلی پسندیدم این کتاب رو از همه لحاظ. بازم مرسی از کتابراه.
هوشنگ شیرالی پور
۱۴۰۳/۰۶/۰۴
رمان بغایت پر کشش وگیراست. نویسنده باتوانایی، خواننده را همراه باشخصیت اصلی داستان درکمال استرس و تقلا نگه میدارد بگونه‌ای که گوئی خود شخصیت اصلی و درگیر این بحران و اضظرابست. نویسنده چنان اتفاقات ومحاوره‌ها وصحنه‌ها را بیان کرده که تا اخرین کلام داستان خواننده گیج ومبهوت میماند که واقعاً و سرانجام چه کسی حقیقت را میگوید وفرد درستکار ماجراست؟ بویژه اینکه درجائی اشاره به آلزایمر داشتن مادر بزرگ کلویی میشود. عمق درماندگی وفشار روحی وترس مادر ایمی دراثبات تصوراتش ومحافظت ازفرزندش با استادی نویسنده نشان داده شده. خلاصه اینکه رمان سراسر تعلیق وتآمل بر انگیز است
s,sh,h
۱۴۰۳/۰۵/۲۱
کتاب خوبی بود اما یه چیزهایی خیلی شوکه کننده بود البته این شوک از جذابیتش کم میکرد مثلا شخصیت اول داستان خیلی زود ذهنیتش عوض شد و اینکه پدر و مادر وقتی بچه هاشون اشتباهات محضی دارن چطور باهاشون برخورد میکنن خیلی ساده بود نویسنده سعی کرده بود حالت جنایش شوکه کننده جذاب بشه ولی خیلی خوب نبود ولی کلا من داستان‌های روانشناختی رو دوست دارم هرچنده عقده الکترا تو سن چهار پنچ سال هستش ولی شاید تو اون سن کلویی مونده بود میشه تو این لحاظ قانع شد
البته به دوستانی که تو یه روز خوندن یه کم حسودی نه😒 غبطه خوردم من چند روز طول کشید
در کل دوست داشتم ممنون از کتابراه 😊💙
مهناز کیان مهر
۱۴۰۳/۰۵/۲۱
داستان جذاب و هیجانی هست، البته خواننده رو گیج میکند. اوایل داستان طوری هست که انگار شبیهش رو خوندی، اما بعدش جذاب تر میشه. به نظرم دو فصل آخر زیادی بود، چون با توجه به شخصیت ریچارد، داستان اگه قبل از فصل چهل وچهار به پایان می‌رسید کاملا خوب بود، اما دو فصل آخر با رفتارهای ریچارد در فصل‌های قبل به بعد همخوانی و توجیه ندارد، مثل عکس العمل شدید در برابر کار گذاشتن دوربین، مگر اینکه نویسنده بخواهد داستان را ادامه دهد. و بقیه ابهامات را رفع کند.
اگه ازش فیلم بسازن، خوب میشه
ترجمه روان و خوب بود، کتاب رو به دوستداران داستانهای جنایی توصیه میکنم
عفیفه صادقی
۱۴۰۳/۰۸/۲۳
با اینکه میشه حدس زد ولی نویسنده خیلی ماهرانه سرنخ‌های رو به خواننده میده که هم میتونن اونو گیج کنه و هم راهنمایی کنه در طول سه شبی که این رمان رو خوندم فراز و فرودها و جزییات هوشمندانه‌ای برای داستان در نظر گرفته شده بود که از ابتدا تا انتهای داستان ذهن مخاطب رو مدام به چالش میکشه و حس خسته کننده بودن نداره و تو دلت میخواد که تا آخر همراه داستان باشی هر چند که از داستان‌هایی که پایان باز دارن خوشم نمیاد و واقعا دلم میخواست آخر داستان خیالم راجع به امنیت و حال خوب جوان و ایویی راحت بشه
پری دریایی
۱۴۰۳/۰۵/۲۵
با سلام
کتاب خوبی بود. یه داستان معمایی وهیجان انگیز. داستان زنی که به دختر شوهرش که به تازگی به خونشون اومده شک داره و برای اثبات حرفاش سعی در یافتن حقیقت زندگی شوهرش و دخترش میکنه، که با حقایقی روبه رو میشه. داستان خوب پیشرفت داشت و خواننده رو ترقیب به خوندنش میکرد. ولی به نظرم اون تیکه آخر گیج
داستان کننده بود. اگه ریچارد قاتل نبود پس چرا یه کارهایی میکرد که خواننده رو مطمئن میکرد که قاتله و کارهای خطرناک میکنه. در کل کتاب خوبی بود.
با تشکر از نویسنده، مترجم وسایت کتابراه
hossine karimi
۱۴۰۳/۰۵/۲۰
داستانش از این لحاظ که همیشه زنه باباها بد بودن ولی این کتاب برعکسشه قشنگی و جذابیتش رو داره ولی یه جاهایی داستان خیلی لوس یا مسخره میشه مخصوصا اون قسمت هایی که جو خیلی از حرفایی رو که باید بگه نمیگه اخه کدوم انسان اینقدر تحمل داره همش سکوت کنه مخصوصا وسط داستان که میره پیش دکتر روان پزشک به اونم همه چیزو نمیگه اخه کجایه دنیا زن راز نگهدار بوده، اینکه هم زجر بکشه هم خفه خون بگیره دیگه خیلی مسخرست هیچی نگه سکوت کنه فقط دارو بگیره بره که ثابت شه دیوونست!
م ن
۱۴۰۳/۰۵/۱۷
داستان تعلیق زیادی داشت دلم میخواست پایانش غافلگیر کننده باشه البته تا حدودی گیج کننده بود و به مخاطب رودست میزد که همینم خوب بود. یه نفس خوندمش چون نتونستم کنارش بذارم به خاطر موقعیتهایی که مدام خلق میشد و کشمکشهای شخصیتها اونو جذابترش میکرد. وقتی که به اخر رسیدم دلم میخواست دوباره برگردم و سکانس اکشن پایانی رو بخونم. به نظرم کتابی بود که ارزش خوندن داشت و کتابراه عزیز سخاوتمندانه به صورت رایگان در اختیارمون قرار داد. ممنون.
مریم نوری
۱۴۰۳/۰۷/۰۷
کتاب گیرایی بود نویسنده به خوبی مخاطب رو پای کتاب میخکوب میکنه تکنیک های ذوانشناسی که شخصیت ها پیاده میکنن به خوبی قابل تشخیصه و چیزهای اموزنده ای در مورد روان ادمی به شخص یاد میده و من احساس کردم خود ریچارد هم اختلال روانی داره و کلویی این اختلال رو از پدرش به ارث برده چون با تمام تفاسیراون دخترش رو قبول کرد وبه خونش راه داد در کل داستان جالبی بود با شخصیت اصلی همزاد پنداری کردم ممنون از نویسنده و کتابراه
نگار
۱۴۰۳/۰۵/۲۸
کتاب خیلی جالبی بود، بسیار روان بود و میشد در عرض دو سه روز کتاب رو تموم کرد. غیرقابل پیش بینی بود و همین باعث میشد خواننده مدام ترغیب بشه که بره جلوتر و رازهای بیشتری از داستان رو کشف کنه، در بعضی از قسمت ها میشد اینقدر غرق جریان داستان شد که زمان از دست در بره. در کل داستان منسجم و نزدیک به داشت، واقعیتی تنها مشکلش این بود که در انتهای کتاب، داستان کمی باز تمام شد و سرنوشت بعضی از شخصیتها معلوم نشد.
مشاهده همه نظرات 101

راهنمای مطالعه کتاب نگذار بماند

برای دریافت کتاب نگذار بماند و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.