معرفی و دانلود کتاب نور صبحگاهی

معرفی کتاب نور صبحگاهی

کتاب نور صبحگاهی راهنمایی غنی و تأمل‌برانگیز در مورد مفاهیمی از قبیل مرگ، تنهایی، عشق، سوگ و از دست دادن است. آر. بی. کراوان در این اثر به شما یاد می‌دهد که چطور با درگذشت اعضای خانواده، همسر و حتی دردناک‌ترین مورد آن یعنی مرگ فرزند کنار بیایید.

درباره‌ی کتاب نور صبحگاهی:

آر. بی. کراوان (R. B Craven) نگارنده‌ی این کتاب بزرگترین هدفش در زندگی، عشق ورزیدن، خدمت کردن و به اشتراک گذاشتن تمام داشته‌هایش با دیگران است. کتاب نور صبحگاهی (The mourning light) شبیه وصیت‌نامه‌ای‌ست که دقیقا همین اهداف را دربردارد.

نویسنده در این کتاب در میان مخلوطی از اشعار، دعاها، افکار، تجربیات شخصی، نقل قول‌های انجیل و قدیسین به دنبال هدایت و یاری رساندن به افراد داغ‌دیده است. فراموش نکنید که ما تنها در تاریکی می‌توانیم نور را ببینیم، بنابراین همه‌ی چالش‌های سخت و دردناک زندگی همانند مسافرتی از تاریکی به روشنایی‌ست. اشعار، ادعیه و داستان‌های این کتاب به شما کمک می‌کنند تا اوقات تلخ و سخت زندگی را پشت سر بگذارید.

عشق آر. بی. کراوان به خداوند، ایمان و تعلق خاطرش به کلیسا در تمام صفحات این کتاب خودنمایی می‌کند. نمایش صادقانه احساسات و بیانات قلبی او می‌تواند شما را به خواندن کتاب تا انتهایش ترغیب کند. به نظر شما داشتن یک چراغ در وسط تاریکی چقدر مهم است؟! در واقع این کتاب شما را راهنمایی می‌کند با احساساتی که همراه با غم و اندوه است کنار بیایید، در زمان حال زندگی کنید، عشق بورزید و زندگی پس از مرگ را فراموش نکنید.

کتاب نور صبحگاهی برای چه کسانی مناسب است؟

نکات، مفاهیم و اشعار این کتاب برای افرادی که یکی از عزیزان خود را از دست داده‌اند و رنج و اندوه بسیاری را به دوش می‌کشند، بسیار آموزنده و کاربردی خواهد بود.

در بخشی از کتاب نور صبحگاهی می‌خوانیم:

مرگ پدرم زندگی مادرم را بعد از چند دهه زندگی با او به شدت تغییر داد. پدر و مادرم در زمان ازدواج، 1950 میلادی، به ترتیب 25 و 16 ساله بودند. در آن دوران ازدواج در سن پایین موضوعی عادی بود. آن‌ها 45 سال کنار هم زندگی کردند، در واقع آن‌ها با هم بزرگ شدند و در کنار هم درس زندگی را فرا گرفتند و هیچ جدایی طولانی مدتی را در زندگی‌شان تجربه نکردند. مادرم بعد از مرگ پدرم دیگر ازدواج نکرد و هم‌چنان زندگیش را با آن مرد به خوبی به یاد می‌آورد. البته او نیز در زندگیش لحظات تلخ و شیرین و اندوهناک زیادی را تجربه کرد. او بعد از مرگ پدرم باید مسئولیت‌های متفاوت بسیاری را بر عهده می‌گرفت زیرا قبلاً پدرم کارهای زیادی چون پرداخت قبوض خدماتی و مدیریت مخارج را خودش انجام می‌داد. او هم‌چنین باید غم و اندوه ما را نیز تحمل می‌کرد. مادرم اعتقاد راسخی به خداوند و درک بسیار درستی از مرگ داشت و همین نیز تحمل مرگ پدرم را برایم راحت‌تر نمود. من واقعاً به استقامت و توان او افتخار می‌کنم. سال‌ها بعد از او درباره راز این قدرتش سوال کردم. او جواب داد باید به عنوان مادر ما قوی و محکم باشد. البته او هم‌چنان هم مراقب فرزندانش می‌باشد! او می‌گفت که همه ما به خداوند تعلق داریم و باید بدانیم که او در سختی‌ها به ما کمک می‌کند.

قبل از فوت پدرم چندین و چند نفر از عموها، خاله‌ها و عمو زاده‌ها و خاله‌زاده‌هایم مرده بودند و من تجربه تلخ مرگ و تاثیرش بر زندگی‌ام را چشیده بودم اما مرگ پدرم دیدگاهم نسبت به زندگی را تغییر داد. من متوجه شدم که این تغییر می‌تواند چقدر زود و سریع ایجاد شود. بعد از آن وجودم در این دنیا برایم به سوال تبدیل شد.

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار
فصل اول
فصل دوم: غروب آفتاب
فصل سوم: بگذار کودکان بیایند
فصل چهارم: اوقات برگزاری جشن
فصل پنجم: زندگی یا مرگ
فصل ششم: سپیده دم