معرفی و دانلود کتاب نوادگان

معرفی کتاب نوادگان

یک داستان مهیج دیگر از نویسنده‌ی کتاب پرفروش یکی از ما دروغ می‌گوید... کتاب نوادگان نوشته‌ی کارن ام. مک منس داستان مادربزرگی‌ست که پس از سال‌ها بی‌خبری، نواده‌هایش را به تفرجگاهش دعوت می‌کند. اما ماجرا پیچیده‌تر از این حرف‌هاست و در این میان اسراری از خانواده‌ فاش می‌شود که سرنوشت همه را تغییر می‌دهد. کتاب حاضر در فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفته و همچنین نامزد جایزه‌ی بهترین کتاب نوجوانِ سایت گودریدز شده است.

درباره کتاب نوادگان

همه‌ی ماجرای کتاب نوادگان (The Cousins) از یک نامه‌ی عجیب و غریب شروع شد: «من صاحب تفرجگاهی هستم در جزیره‌ی گال کاو که مناسب تعطیلات است. امیدوارم دعوت مرا قبول کنی.». میلی، نامه‌ای دریافت کرده بود از مادر مادرش؛ کسی که یک بار هم او را ندیده بود و حتی نمی‌دانست باید او را چگونه صدا بزند! مادر، مامان‌بزرگ یا...؟ ماجرا زمانی عجیب‌تر شد که این مادربزرگ معماگون، نامه‌ای با همین مضمون به دو نوه‌ی دیگرش، جونا و آبری نیز ارسال کرد.

میلی، جونا و آبری اگرچه از این اتفاق بسیار شگفت‌زده شدند، بااین‌حال، هیچکدام اشتیاق زیادی برای رفتن نداشتند. دیدار مادربزرگی که سال‌ها با آن‌ها قطع رابطه کرده؟ به نظر ایده‌ی خوبی نبود... اما خانواده‌هایشان با نرفتن شدیداً مخالفت کردند. مادربزرگ سال‌ها پیش همه‌ی بچه‌هایش را از ارث محروم کرده بود. دعوت به تفرجگاه می‌توانست قدمی روبه‌جلو برای آشتی با فرزندانی باشد که سال‌ها پیش آن‌ها از مادرشان رانده شده بودند. بااین‌حال، زمانی که میلی، جونا و آبری به تفرجگاه مادربزرگ رفتند، هرگز تصور نمی‌کردند که قرار است زندگی‌شان این‌گونه زیرورو شود.

از زمانی که نوادگان قدم در تفرجگاه گذاشتند، دیگر هرگز زندگی‌شان به حالت سابق بازنگشت. چرا که ماجرا پیچیده‌تر از چیزی بود که آن‌ سه نفر می‌پنداشتند. در بطن تاریخچه‌ی این خانواده، رازهایی مخوف قرار داشت که سال‌ها پنهان مانده بود... همه‌ی اعضای خانواده رازی را در دل می‌پروانند؛ رازهایی که فاش شدن آن‌ها به بهای زندگی‌شان تمام خواهد شد. اما این اسرار سیاه چه چیزی هستند؟

آیا ماجرا تنها یک دعوت ساده به تفرجگاه است؟ چه چیزی باعث شده تا نوادگان این همه سال از وجود مادربزرگشان بی‌خبر بمانند؟ چرا مادربزرگ از فرزندهایش جدا شده؟ آیا او این بار نیز نقشه‌ای دارد؟ این‌ها سوالاتی‌ست که برای یافتن پاسخشان خود باید رمان نوادگان را مطالعه کنید.

کارن ام. مک منس (Karen M. McManus) این بار نیز داستانی را پیش‌رویمان قرار می‌دهد که نمی‌توانیم پیش از آن که مطالعه‌ را کاملاً به پایان برسانیم، از آن دست بکشیم. رمان حاضر در ژانر نوجوان (Young Adult) نوشته شده. بااین‌وجود، طرفداران رمان‌های معمایی را مجذوب خود می‌کند. بنابراین در هر سنی که هستید، مطالعه‌ی نوادگان را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

این اثر اولین بار در ماه دسامبر 2020 منتشر شده و جوایز و افتخارات فراوانی را از آن نویسنده‌اش کرده؛ از پرفروش‌ترین کتاب نیویورک‌تایمز گرفته تا دریافت جایزه‌ی ادگار. گفتنی‌ست زهرا آرنواز رمان نوادگان را به فارسی برگردانده و انتشارات کتاب کوله‌پوشتی انتشار آن را برعهده داشته است.

جوایز و افتخارات کتاب نوادگان

- پرفروش‌ترین کتاب نیویورک‌تایمز
- نامزد جایزه‌ی ادگار در سال 2021
- از برترین رمان‌های معمایی نوجوان در سایت آمازون
- نامزد جایزه‌ی بهترین کتاب نوجوانان گودریدز در سال 2021

نکوداشت‌های کتاب نوادگان

- طرفداران کتاب‌های پیشین کارن ام. مک منس و علاقه‌مندان به داستان‌های درام خانوادگی شیفته‌ی این اثر می‌شوند. (Booklist)
- رمانی دیگر از کارن ام. مک منس که ارزش دارد تمام شب را برایش بیدار بمانید! (Kirkus Reviews)
- مک منس یک‌بار دیگر معمایی پیچیده و چندلایه خلق کرده است. (Publishers Weekly)
- ماهرانه و مملوء از پیچ‌وخم. (The Bookseller)

کتاب نوادگان مناسب چه کسانی است؟

کتاب نوادگان به همه‌ی علاقه‌مندان به رمان‌هایی معمایی و جنایی پیشنهاد می‌شود.

با کارن ام. مک منس بیشتر آشنا شویم

کارن ام. مک منس از نویسندگان پرطرفدار آمریکایی‌ست. او شهرت اصلی خود را به دلیل نوشتن اولین رمانش «یکی از ما دروغ می‌گوید» کسب کرد. بعد از انتشار این کتاب او به یکی از پرفروش‌ترین نویسندگان نیویورک‌تایمز تبدیل شد و پس از آن رمان‌های دیگری به چاپ رساند. کارن ام. مکس منس به دلیل اینکه تحصیلاتش در رشته روزنامه‌نگاری بوده، سوژه‌ی اصلی داستان‌هایش را از بین خبرهای جنجالی پیدا می‌کند و همین موضوع باعث جذابیت آثارش شده است.

در بخشی از کتاب نوادگان می‌خوانیم

«مامانت...» بابا مکث کرد. چشمانش را باریک کرد تا در نور تابیده از پنجره که موهایش را بیش از واقعیت براق و زیبا نشان می‌داد مرا ببیند. قلبم از این فکر که چگونه بدون منطق پدرم را می‌پرستیدم به درد آمد. اینکه عمیقاً باور داشتم او باهوش و خاص است و به دنیا آمده تا کارهای شگفت‌انگیز انجام دهد. از اینکه به من هم اسم «آ» داده بود بسیار احساس غرور می‌کردم. به خودم می‌گفتم که من پنجمین «آ» هستم و یک روز مانند بقیۀ «آ‌» ها می‌شوم؛ شکوهمند و رازآلود با کمی چاشنی تراژدی. «مامانت به زمان احتیاج داشت.»

«به زمان احتیاج داشت؟ چی؟ یعنی از خانه رفته؟» اما بعد از مطرح کردن سؤالم می‌دانستم که حقیقت ندارد، مامان بدون اطلاع من این کار را نمی‌کرد.

الویس بیدار شد و با آن چهرۀ ناراحت از به‌هم‌خوردن خوابش در سالن قدم می‌زد. «این بعدازظهر را با خاله جنی می‌ماند. بعد از آن خواهیم دید چه اتفاقی می‌افتد.» صدایش لحن ترسناکی داشت، رنجور و تحت فشار. «برای همۀ ما شرایط سختی است.»

به او زل زده بودم. خون به گوش‌هایم دویده بود و تصور کردم که تمام حرف‌هایی را که دلم می‌خواهد به او می‌گویم، با خنده‌ای بلند و تصورناپذیر. با همان خنده فاصلۀ میانمان را طی کردم تا جایی که به‌راحتی کتاب را از دستش بکِشم و توی سرش بکوبم. بعد هم حقیقت را فاش کنم: دیگر مایی وجود ندارد. ما ازبین رفت و همه‌اش تقصیر توست.

اما هیچ‌کدام از آن کارها را نکردم و آن حرف‌ها را هم نزدم؛ همان‌طور که مربی ماتسون را داخل استخر هُل ندادم. برعکس، طوری برایش سر تکان دادم که انگار گفته‌هایش با عقل جور درمی‌آید. مسیر اتاقم را در سکوت طی کردم، به در که رسیدم، سرم را به چوب سفید و سرد تکیه دادم.