معرفی و دانلود کتاب نقاشی ماریا
برای دانلود قانونی کتاب نقاشی ماریا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب نقاشی ماریا
کتاب نقاشی ماریا، رمانی خواندنی با بنمایههای اجتماعی است که توسط میترا داور به رشته تحریر درآمده.
میترا داور رماننویس و نویسنده زن ایرانی است. رمانهای «بالای سیاهی آهوست»، «دل باش»، «خوب شد به دنیا آمدی»، «جاده، قفسهٔ دوم»، «صندلی کنار میز»، «یا من هو» و «و قطار در حال حرکت» از آثار این نویسنده میباشد. وی کارشناس ارشد اقتصاد نظری از دانشگاه الزهرا میباشد. رمان «بالای سیاهی آهوست» از او جزو صد و بیست مجموعه داستان برگزیده وزارت ارشاد در بیست سال داستاننویسی بعد از انقلاب معرفی شده است. و در سال 1370 فعالیت ادبی خود را با شرکت در کلاسهای داستاننویسی هوشنگ گلشیری در گالری کسری آغاز کرد. در حال حاضر مدیریت سایت ادبی «مرور» را به عهده دارد و همچنین به تدریس در «کارگاه داستاننویسی افراز» مشغول است.
در بخشی از کتاب نقاشی ماریا میخوانید:
از همان وقت که بوی دود از در و پنجره هجوم آورد به سالن کار، سرفههای خشک و خلطدار ما شروع شد، ماسک زده بودیم، صداهای گنگ همدیگر را از زیر ماسک میشنیدیم. بچههایی که بیرون بودند خبر آوردند ساختمان ماهی کاملا فرو ریخته، تو مانیتور میدیدیم که آتش پشت هم زبانه میکشد.
ساختمان ماهی، کنار پل پردیس بود، پل پردیس قدیمیترین پل جهان بود. از زمان پیدایش انسان این پل ساخته شده بود. میگفتند مرگ و زندگی هر کس، همینجا رقم میخورد. خیلی از ما نگران پل پردیس بودیم، از بالای پل میتوانستیم تمام چراغهای شهر را ببینیم، بیشتر که دقت میکردیم نوری آبی رنگ را میدیدیم که از انسانهای دم مرگ ساطع میشد… ماریا و مارال هیچ بار نیامدند روی پُل، میگفتند این موضوع با هیچ منطقی سازگار نیست، من هم که جوانتر بودم، همینجور فکر میکردم، اما وقتی مادربزرگم داشت میمرد او را دیدم روی پل پردیس و امواج آبی رنگی که تمام بدنش را گرفته بود. همین بود که روزها و شبهای خاصی را میرفتم روی پل تا شاید بتوانم بخشی از واقعیتهایی را که در زندگی میگذرد ببینم... در ورودی پردیس مثل قلعهی خیبر بود، تو در تو، شهری با بارو و ستونهای بلند...
خبر تو اینترنت پشت هم از صفحه بالا میآمد: «ساختمان ماهی کنار قدیمیترین پل جهان فرو ریخت.»
جمعیت را تو مانیتور میدیدیم که با کشمکش خودشان را از پنجره بیرون میانداختند. چندتایی میترسیدند که آتش سرایت کند به ساختمان ما …
همان لحظه یکی از بچهها گفت: پنجره را باز کنید... داریم خفه میشیم.
یکی گفت: قفله... نمیشه.
یکی از بچهها مدام این طرف آن طرف دنبال کلید میدوید، شاید هم دنبال چیز دیگری بود. من سه تا گلدان روی میزم گذاشته بودم که به تسویه هوا کمک میکرد، روی میز بچهها هم گلدانهای کوچک کاکتوس بود. دستهایمان روی موس میچرخید... همان لحظه صفحه مانیتورم سیاه شد. کامپیوتر را خاموش روشن کردم. با صدای بلند گفتم: بچهها سیستمم قفل شده.
چند نفر برگشتند نگاهم کردند و لبخند زدند. نمیدانم چرا فکر میکردند شوخی میکنم.
فهرست مطالب کتاب
به زودی صندلی میشویم
سنگ قرمز
معرکه در باشگاه ورزشی
لنگه دمپاییها و لنگه کفشها
چه فرقی میکند قابلمه تو کدام قفسه باشد
قلب سفید
نه شناسنامهام هست نه کارت ملی
دیوارهایی بدون مرز
اینجا هیچکس قهرمان نیست
ماهیها نمیسوزند
امامزاده صالح
آن طرف سیم خاردار
پنکهها راه میروند
روز مسابقه
نقاشی ماریا
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب نقاشی ماریا |
نویسنده | میترا داور |
ناشر چاپی | انتشارات پر |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 112 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6041-19-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |