معرفی و دانلود کتاب موسسه
برای دانلود قانونی کتاب موسسه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب موسسه
کتاب موسسه نوشتهی استیون کینگ رماننویس مشهور و پرطرفداری است که اینبار ماجرای عجیب و مرموز پسری به نام لوک الایس را روایت میکند. این پسر پس از قتل والدینش ربوده میشود و در مکانی اسرارآمیز حبس میگردد. این رمان، داستان منحصر به فردی دارد که در سال 2019 پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز شد.
معرفی کتاب موسسه:
شخصیت اصلی جدیدترین رمان استیون کینگ (king Stephen) پسری به نام لوک الایس است که پس از قتل وحشتناک پدر و مادرش، به شکلی غیرمنتظره ربوده میشود. لوک از خواب بیدار میشود خود را در مکانی مانند اتاقش میبیند البته با این تفاوت مهم که در اتاق جدید هیچ پنجرهای یافت نمیشود. لوک مدتی بعد متوجه میشود که در موسسهای مخوف حضور دارد و تنها نیست. کودکان دیگری نیز در این مکان وجود دارد که هر یک به شکل مرموزی به موسسه آمدهاند. هر کدام از این کودکان توسط کارکنان این موسسه دزدیده شدهاند؛ چون استعدادهای خارقالعادهای دارند و کارکنان تلاش میکنند تا قدرتهای خاص این کودکان را از بدنشان خارج کنند. لوک متوجه شد اگر همکاری کند تشویق میشود و جایزه میگیرد اما در صورت سرکشی و عصیان مجازاتهای وحشتناکی در انتظارش است.
در ادامهی داستان، شخصیت اصلی تصمیم میگیرد از این ساختمان مخوف فرار کند اما تصمیم دشواری است چرا که تاکنون هیچکس موفق به این عمل نشده و هیچ راه خروجی وجود ندارد. بنابر گفتهی بچههایی که در آنجا به سر میبرند، همه یک روزی وارد این موسسه میشوند، اما امکان ندارد که سرانجام بتوانند از آن خارج شوند.
استفن کینگ، نویسندهی ماهر و نامآشنای رمانهای معمایی که بارها جوایز ادبی متعددی را از آنِ خود کرده است، با نوشتن رمان موسسه (The Institute) باز هم توانست داستانی با موضوع جنجالی و متفاوت نسبت به سایر آثارش خلق کند.
استیون کینگ را بیشتر بشناسیم:
نام کامل او استفن ادوین کینگ است و در سال 1947 در ایالات پورتلند در کشور آمریکا متولد شد. استفن بدون شک یکی از برترین نویسندههای عصر حاضر به شمار میآید و بیشتر کتابهایش در ژانر وحشت قرار میگیرد؛ بنابراین میتوان استفن کینگ را بزرگترین و مطرحترین نویسندهی ژانر وحشت دانست. او تاکنون آثار بسیاری نوشته است و از میان آنها میتوان به مواردی مانند آتش افروز، آهنگ آخر دنیا، ابلیس، اتاق شماره چهار کالبد شکافی، احیا، از نوشتن، امیدهای جاودان بهاری، انتخاب سوم، انتخاب سه در جادویی، بلیز، بیخوابی، بیوک مرموز، تابستان تباهی، تفنگدار و... اشاره کرد.
افتخارات کتاب موسسه:
- کتاب اول پرفروش نیویورک تایمز در سال 2019
- جزء 100 کتاب برتر سال 2019 به انتخاب نیویورک تایمز
- ترسناکترین کتاب سال 2019 به انتخاب کاربران گودریدز
- کتاب پرفروش سایت آمازون
نکوداشتهای کتاب موسسه:
- کینگ با تعهد به مفاهیم پایدار و استوار همیشگی داستانهایش، به ما کمک میکند که خود و دنیایی که در آن زندگی میکنیم را بهتر درک کنیم. موسسه سرشار از خشم، اندوه، همدلی و امید است. این یک رمان سرگرم کنندهی درجه یک است که حرف مهمی برای گفتن دارد و همه ما نیاز داریم که به آن گوش فرا دهیم. (ویلیام شیهان واشینگتن پست)
- موسسه کتابی موفق است. مرموز، اثرگذار و داستانی ترسناک و در عین حال قابل باور، همه در یک کتاب جمع شدهاند. (بوستون گلوب)
- این استیون کینگ است و این هم بهترین کتابش. (سنت لوییس پست دیسپچ)
- برای خواندن کتاب موسسه نیازی نیست که طرفدار داستانهای ترسناک باشید، داستانهای استیون کینگ فراتر از یک سبک است. (ماریون وینیک نیوزدی)
- موسسه تجربهای جدید از یک داستان وحشت آور را به خواننده ارائه می کند. داستانی از بچههای جهش یافته و جنگ بیپایان آنها در برابر نیروهای شیطانی. (رابرت فریزر بک پیج)
- استیون کینگ به گونهای با اذهان خوانندگان جوانش ارتباط برقرار میکند که به راحتی احساس ترس و خطر را به آنها انتقال میدهد و خوانندگانش را مسحور خود میسازد. در رمان موسسه حتی یک کلمهی اضافی هم وجود ندارد و اینگونه یک بار دیگر ثابت میکند که چرا از او با نام پادشاه وحشت یاد میکنند. (پابلیشرز ویکلی)
- استیون کینگ هیچگاه هوادارانش را نا امید نمیکند. (مجلهی کایرکوز ریویوز)
- اطمینان دارم که هواداران استیون کینگ تا آخرین صفحهی این رمان سرشار از تعلیق را خواهند بلعید. هر خوانندهای که به دنبال داستانی از یک سازمان غیرمعمولی است با خواندن موسسه پاداش خود را دریافت خواهد کرد. استیون کینگ با نوع روایت منحصر به فرد و شخصیتهای پیچیدهی داستانش همچنان در صدر جدول است. (کارل هیز منتقد نشریهی بوکلیست)
در بخشی از رمان موسسه میخوانیم:
تیم یک ساعت بعد بر روی تخته سنگی کنار خطِ دو طرفه راهآهن نشسته بود. و منتظر عبور قطار باربری بدون انتها بود. قطار که شامل واگنهای باری، سازههای مخصوص حمل اتومبیل (بیشتر آنها پر از اتومبیلهای کهنه بود نه نو)، مخازن، واگنهای روبازی که خدا میدانست با چه نوع موادی پر شده که ممکن بود، با از خط خارج شدن قطار، جنگل کاج اطراف را به آتش بکشند، یا مردم دوپرای را به سم یا حتی گازهای کشنده مبتلا کند، بود با سرعت ایالتی سی مایل در ساعت به سمت دوپرای حرکت میکرد. عاقبت اتاقک نارنجی ایستگاه قطار ظاهر شد. مردی با لباس سراسری بنددار نشسته روی یک صندلی باغی در حال خواندن کتابی با جلد کاغذی و کشیدن سیگار بود. او سرش را از روی کتاب بلند کرد و دستی به علامت سلام برای تیم بالا برد. تیم هم دستش را بالا گرفت.
شهر دو مایل عقبتر واقع شده بود. دور تقاطع بزرگراه 92 ساخته شده بود (که حالا خیابان اصلی نام داشت) و دو خیابان دیگر هم داشت. به نظر میرسید که شهر دوپرای از چشم فروشگاههای زنجیرهای که شهرهای بزرگ را تسخیر کرده بودند، دور افتاده بود؛ در آن جا یک اتومبیل فروشی وسترن بود، اما بسته شده بود. پنجرههایش صابونزده شده بود. تیم متوجه یک مغازه خواربارفروشی، یک داروخانه، یک واحد تجاری که به نظر میرسید هر چیزی میفروشد و تعدادی سالن آرایش شد. یک سالن سینما با علامت «برای فروش یا اجاره» بر روی سردر آن، هم وجود داشت. یک فروشگاه لوازم یدکی که خودش را به عنوان فروشگاه خرید فوری دوپرای معرفی کرده بود. و رستورانی به نام عذاخوری بِوز. در آن جا سه کلیسا وجود داشت، یکی با نشان فرقهای خاص از مسیحیت، دوتای دیگر بینشان، اما همگی به انواع مختلف فرق مسیحیت مرتبط میشدند. بیشتر از یکی دو جین ماشین و وانت در محوطههای پارکینگ قسمت تجاری شهر قرار نداشت. پیادهروها تقریباً خالی بود.
تیم سه بلوک بعد از یک کلیسای دیگر، مُتل دوپرای را دید. پشت آن، جایی که خیابان اصلی احتمالاً به خیابان ایالتی 92 میرسید، یک تقاطع خط آهن دیگر، یک مجموعه انبار، و یک ردیف سقف فلزی که در نور خورشید میدرخشیدند، قرار داشت. پشت این سازهها، مجدداً درختان کاج محوطه را بسته بودند. در نظر تیم آن جا کلاً شهری خارج از محدوده کشور آمد. مانند یکی از آن قطعه موسیقیهای دلتنگ کننده آلن جکسون یا جورج استوارت. تابلوی مُتل قدیمی و زنگزده بود. نشان میداد که آن محل مانند سالن سینما تعطیل شده باشد، اما از آنجایی که هوا در حال تاریک شدن بود و به نظر میرسید آن جا تنها محل اقامت شهر باشد، تیم تصمیم گرفت به سمت آن حرکت کند.
فهرست مطالب کتاب
درباره نویسنده
نقدهای کتاب موسسه
فصل اول: پاسبان شب
فصل دوم: پسر باهوش
فصل سوم: تزریقها برای نقطهها
فصل چهارم: مارین و آوِری
فصل پنجم: فرار
فصل ششم: جهنم منتظر است
فصل هفتم: جهنم اینجاست
فصل هشتم: تلفن بزرگ
فصل نهم: مرد لکنتی
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب موسسه |
نویسنده | استیون کینگ |
مترجم | سعید دوج |
ناشر چاپی | نشر روزگار |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 726 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-2330-72-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ترسناک خارجی |
اولا ترجمه افتضاح بود به عنوان مثال مترجم strange coffee را به جای قهوه غلیظ، قهوه قوی ترجمه کرده و کلی اشتباهات دیگر که واقعا پیشنهاد میکنم ایشون کار ترجمه را کنار بگذارند یا حداقل مخاطبان ترجمههای ایشون رو نخوانند میدانم که زحمت میکشند اما انسان نسبت به کاری که انجام میدهد وظیفه دارد پس باید حداقل تلاشش را بکند که به نحو احسن انجام بشود اما برای ترجمه این کتاب به هیچوجه چنین نبود.
و اما راجع به خود کتاب:
آنقدر که در تعریف و تمجیدهای کتاب اشاره شده است ترسناک نیست اما دلچسب هست. درواقع برای اینکه حس ترس را در این کتاب تجربه کنید باید قوه تخیل قوی داشته باشید.
کتاب تقریبا تا اواسطش کشش خاصی ندارد و اصلا شما را جذب نمیکند اما اگر صبر داشته باشید تقریبا از فصل چهارم تازه جزابیت پیدا میکند
اگر قصد خواندن این کتاب را دارید توصیهاش میکنم اما به هیچ وجه با این ترجمه نخوانید