معرفی و دانلود کتاب موریانه
برای دانلود قانونی کتاب موریانه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب موریانه
بزرگ علوی در کتاب موریانه، همگام با خط اصلی داستان، ساختار و ساختمان از هم پاشیده نظام شاهنشاهی را از زبان یک ساواکی و همراه با دستچین کردن تصاویر، موقعیتها و لحظههایی از عملکرد افراد چه در زندگی خصوصی و چه در زندگی سیاسی - اجتماعی را به تصویر میکشد.
یک ساواکی که تنها پسر خانواده است، ناخواسته و از روی ناآگاهی قربانی ساواک میشود و در راهی قدم میگذارد که دیگر برایش هیچ جای برگشتی نیست.
بزرگ علوی اینبار با روایت کردن و نفوذ در مراحل آغازین زندگی راوی نمایهای از نحوه و چگونگی شکل گیری ساختار و نظام حکومتی را ارائه میدهد. اما این نظام، چگونه نظامیست؟ نظامی که با تطمیع و سوءاستفاده از ناآگاهی جامعه آنها را به سمت خود میکشاند؟ یا با ارائه وظایفی نه چندان مشخص آنها را با مسائل سیاسی درگیر میکند؟ افراد بعدها با پی بردن به اینکه ناخواسته وارد سیستمی سیاسی شدهاند، چه چارهای دارند؟
علوی با به تصویر کشیدن چنین ساختاری نظام را از پای بست متزلزل جلوه میدهد. به خصوص این وضعیت با بحثی که راوی (که حالا در گوشهای از دنیا منزوی شده و خاطرات خود را مینویسد) با «موسی جون» بر سر مسائل سیاسی روزی که جامعه با آن درگیر است میکند رنگ بهتری به خود میگیرد.
در اینجا شاهد گوشه دیگری از نحوه شکل گیری ساختار نظام با روایت کردن گوشههایی از فعالیتهای دانشجویانی که در خارج از کشور با سرمایه نظام در حال تحصیلاند هستیم.
کتاب موریانه شاید همچون آثار دیگر علوی، «گیلهمرد» و «چشمهایش» بر سر زبانهای نیافتاده باشد، اما شاهکاری هنرمندانه با ساختاری محکم و درونمایهای روشن است.
در بخشی از کتاب موریانه میخوانیم:
من یک ساواکى هستم. از اینکه چنین شغلى اختیار کرده بودم نه شرمندهام نه مغرور. این هم کارى است مانند کارهاى دیگر. مگر کارمندان وزارت دارائى همه دزدند و یا کسانى که در دادگاهها دسته دسته مردم را با گناه یا بىگناه به زندان مىفرستند یا به پاى دار، همهشان آدم کشند؟
تنها در یک اداره دولتى کارکردن جرم نیست. مگر مىشود در کشورى بىنگهبانى زندگى کرد؟ مگر در کشور آزاد امریکا سى آى ا وجود ندارد؟ در انگلستان اینتلیجنت سرویس نیست؟ در فرانسه رکن دوم و در روسیه کا گ ب؟ همهجا هست باید هم باشد. امروز هم اگر پایش بیفتد حاضرم براى هرکس که باشد کار کنم. خوبى یا بدى شغلى بسته به وابستگىهاى آن است. آرى من رشوه گرفتهام.
مگر در شهربانى و دادگسترى رشوهگیرى رواج ندارد؟ در دادگسترى و ارتش هم هست. چرا در سازمان امنیت و اطلاعات کشور نباشد؟ اما من کسى را شکنجه نکردهام. احدى را نکشتهام. سببش این است که عرضه نداشتم. اما دیدهام که خرابکاران را زجر دادهاند. بماند... من خیلى چیزها دیدهام. خیلى چیزها مىدانم. تا دیروز نمىتوانستم بگویم و بنویسم. نمىتوانستم به دیگران آنچه فکر کردم و احساس، بروز دهم. اما حالا مثلا آزادم. دهان بندان نیست. در کشورى که من دارم جان مىکنم اقلا این اختیار را دارم آنچه سالها در دل نگاه داشتهام روى کاغذ بیاورم.
هیچ شرمى ندارم. کارهاى بدى هم که کردهام مىگویم. قصدم این است آنچه درباره دیگران مىنویسم قابل قبول باشد. حالا که من دارم خودم را خراب مىکنم چرا آبروى دیگران را نریزم. من در ردههاى بالاى ساواک بودهام. از پائین شروع کردم. از آن خردهریزها هم نبودهام. در سالهاى اول فقط گاهى پاره استخوانى به من مىرسید. گوشتهاى چرب و نرمش را آن بالائىها مىخوردند و پسماندهاش به امثال من مىرسید. از آن آب و دانه در نمىآمد.
گفتم اینجور نمىشود. به من هم باید سهمى برسد. کوشیدم از پلهها بالا بروم. مدتها قسمت من همین بود که شکم زن و بچهام را سیر کنم و اتوموبیلى بخرم و سفر کنم. آن دوره گذشت. دیگر چیزى باقى نمانده هرچه ذخیره کرده بودم بر باد رفت. حالا جل و پلاسى ندارم. بدبختى هستم شکست خورده، مفلوک، چلاق، پایم تیر خورده و چیزى نمانده بود که این تیر به قلبم یا به سرم بخورد. دوندگى دیگر ازم برنمىآید. فقط دستم کار مىکند. مغزم پوک است. اگرچه تصدیق دانشگاهى در دست دارم و مثلا لیسانسیه هم هستم سواد حسابى ندارم.
هرچه به ذهنم برسد مىنویسم. لفاظى بلد نیستم. عبارتپردازى هم یاد نگرفتهام. در تمام عمرم دهتا نامه هم ننوشتم. کسى نداشتم بهاش نامه بنویسم نه دوست و نه آشنا. عوضش گزارش نوشتهام. نوشتن حالا وسیلهاى براى نان خوردن من شده. فصاحت و بلاغتى در کار نیست. همینقدر که چند نفر بخوانند و دریابند که باید به من باج بدهند برایم کافى است.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب موریانه |
نویسنده | بزرگ علوی |
ناشر چاپی | انتشارات نگاه |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 296 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-351-127-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |