معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی یاقوت کبود

معرفی کتاب صوتی یاقوت کبود

کتاب صوتی یاقوت کبود داستان کوتاهی از مریم سادات طباطبایی است. در این داستان کوتاه، ماجرای آشنایی اتفاقی دو زن و درددل‌های غیرمنتظره‌ای را می‌شنویم که هر یک نشانی از خشونت خانگی را در خود دارند...

درباره‌ی کتاب صوتی یاقوت کبود

قصه‌ی کتاب صوتی یاقوت کبود نوشته‌ی مریم سادات طباطبایی، از مطب دکتر آغاز می‌شود. زنی با زخمی بر روی گونه‌اش و عکس سونوگرافی در دست که هفته‌ی شانزدهم بارداری‌اش را نشان می‌دهد، بر روی صندلی اتاق انتظار نشسته که ناگهان برق جواهری آشنا بر گردن زنی، تمام خاطرات گذشته را برایش زنده می‌کند. آن زن که یک گردنبند خوشه‌ی انگور از نگین‌های بنفش و براق آمیتیس به گردن دارد، نادیا است؛ زنی که چند سال قبل، هم‌سفر راوی داستان بوده. نادیا بی‌توجه به زن باردار، ویلچر پیرمردی را به جلو هل می‌دهد و با لحنی عصبی و شکایت‌آمیز، خطاب به مخاطبش در پشت تلفن می‌گوید که کاش پیرمرد بمیرد تا او زودتر از دستش خلاص بشود.

راوی داستان، یعنی همان زن باردار، با دیدن دوباره‌ی نادیا به گذشته و انبوه خاطرات ناخوشایند پرت می‌شود. آشنایی‌اش با نادیا، مربوط به یک سفر کاری است که چند سال قبل رفته بودند. همسران هر دوی آن‌ها مهندس بودند و لازم بود به واسطه‌ی کارشان در سفرهای دریایی با کشتی و ملوانان همراه باشند. آن‌ها تصمیم گرفته بودند در این سفر خانواده‌ی خود را هم با خود ببرند تا مثلاً دری به آشنایی و معاشرت باز کرده باشند.

ارتباط همسران آن‌ها زمانی عمیق شد که شبی راوی داستان، نادیا را تک‌وتنها بر روی عرشه دید که با وجود تاریک شدن هوا، با عینک آفتابی بزرگی صورتش را پوشانده بود. روشن شدن چراغ‌های عرشه رد اشک را بر روی صورت نادیا معلوم کرد و او که کمی احساس امنیت کرده بود، زخم بزرگی را که زیر عینک آفتابی‌اش پنهان می‌کرد، نشان داد. نادیا از گذشته‌ی غمبارش گفت، از اینکه مجبور شده به خواست پدر دائم‌الخمرش، به همسری مهندس دربیاید. او در آن زمان شانزده سال بیشتر نداشته و مجبورش کرده بودند که با مردی به سن و سال پدرش وصلت کند. حالا او در تاریکی شب، پرده از رازهای مخوف و خشونتی برمی‌داشت که به واسطه‌‌ی زندگی اجباری با مهندس نصیبش شده بود...

کتاب صوتی یاقوت کبود کاری از نشر صوتی خانه‌ی داستان چوک است. این کتاب را با صدای مریم سادات طباطبایی می‌شنوید.

کتاب صوتی یاقوت کبود برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به شنیدن داستان‌های کوتاه فارسی با مضمون خشونت خانگی علاقه داشته باشید، از این کتاب استقبال خواهید کرد.

در بخشی از کتاب صوتی یاقوت کبود می‌شنویم

نادیا که با صدای من تکان خورده بود دستش را گذاشت روی صورتش و عینک را به چشمش چسباند. چراغ‌های دورتادور کشتی که یکی‌یکی روشن می‌شدند، سایه‌ی حلقه‌های نجات روی آب می‌افتاد. در تاریک و روشن چراغ‌های عرشه، خیسی اشک روی پوست سبزه‌ی نادیا توی ذوق می‌زد. چند لحظه‌ای به من زل زد، با تردید پرسیدم: «خوبی؟» صدای باد که لای پرچم می‌پیچید با صدای اصابت موج به بدنه‌ی کشتی در هم می‌آمیخت و سکوت بین ما را می‌شکست. مرغ‌های دریایی سفید که صدایی شبیه جیغ زدن داشتند، بالای سرمان تاب می‌خوردند.

فهرست مطالب کتاب صوتی