معرفی و دانلود کتاب مامور مرگهای غیر اتفاقی
برای دانلود قانونی کتاب مامور مرگهای غیر اتفاقی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مامور مرگهای غیر اتفاقی
کتاب مامور مرگهای غیر اتفاقی نوشتهی حسام حیدری داستانی پسری را روایت میکند که حالا بعد از مدتی طولانی، یعنی تقریباً سه ماه، دوباره مرتکب قتل شده است! نویسنده با طنزی هوشمندانه ماجرای مهیجی را بازگو میکند که همزمان که هوش و حواس را از سرتان میپراند، شما را به خنده نیز میاندازد.
کتاب مامور مرگهای غیر اتفاقی مناسب چه کسانی است؟
اگر به داستانهای طنز علاقه دارید، از کتاب مامور مرگهای غیر اتفاقی غافل نشوید.
با حسام حیدری بیشتر آشنا شویم:
سال 1386 بود که این نویسندهی جوان، طنزنویسی را با مجموعه مجلات گلآقا شروع کرد. حسام حیدری با روزنامهها و مجلات متعددی همکاری کرده که از میان آنها میتوان به روزنامهی «بیقانون» اشاره کرد. ستون تذکرهالهَمِگان این روزنامه به قلم او یکی از محبوبترین و پرطرفدارترین بخشهای این مجله است. حسام حیدری رمانها و آثار داستانی دیگری را تألیف کرده که کتاب «ببرهای زخمی حکیمیه» از جمله این آثار است.
در بخشی از کتاب مامور مرگهای غیر اتفاقی میخوانیم:
ژان بدون هیچ حرفی دوباره شلیک کرد و این دفعه تیر گرفت به گوشهی لباسم و شیشهی پنجرهی پشتسرم را خُرد کرد. شیرین دوباره جیغ کشید و گوشهایش را گرفت. کلافه شده بودم. ژان بدجور رفته بود روی اعصابم و واقعاً دوست داشتم خفهاش کنم. یک قدم رفتم جلو. ژان گفت «جلو نیا وگرنه یکی دیگه میزنم.»
خون به مغزم نمیرسید؛ فقط میخواستم گردنش را بشکنم. چند قدم دیگر رفتم جلو و ژان هم که حالا از چهرهاش مشخص بود ترسیده، رفت عقب، آنقدر که رسید به لبهی بالکن و جای تکان خوردن نداشت. داد زد «جلو نیا یه تیر دیگه میزنم ها!» گفتم «بزن، چرا معطلی؟»
ژان ماشه را چکاند ولی اینبار واقعاً فشنگها تمام شده بود. باز هم رفتم جلو و هر چی زور تو بدنم مانده بود ریختم تو دستم و قویترین مشتی را که تابهحال به کسی زده بودم، کاشتم روی صورتش. ضربه بهقدری محکم بود که تا کمر روی نردهها خم شد و اسلحه از دستش پرت شد توی حیاط. حالا وقتش بود که کارش را تمام کنم. زیرِ دوخَمش را گرفتم و آوردم بالا و از روی نردهی بالکن پرتش کردم پایین.
به خودم که آمدم داشتم همینطور داد میزدم. جسد بیجانِ ژان مثل فضلهی صبحگاهیِ کلاغ روی شیشهی ماشینهای پارکشده، وسط حیاط پخشِ زمین شده بود و خونش پاشیده بود روی رومیزی کرمرنگِ میز پذیرایی. مهمانها جمع شدند دور جنازه. از نمایشی که دیده بودند راضی به نظر میرسیدند. شروع کردند به دست زدن. همان جا نشستم روی زمین. از دستم خون میرفت. خیلی گرمم بود. کراوات و یقهی پیراهنم را باز کردم. شیرین خودش را رساند کنارم و گفت «خوبی قاتیجون؟»
نگاهش کردم. رنگ به صورت نداشت ولی چشمهایش میدرخشید. گفتم «گرمه… فوتم کن… فوتم کن لطفاً.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مامور مرگهای غیر اتفاقی |
نویسنده | حسام حیدری |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 127 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-010775-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان طنز ایرانی |