معرفی و دانلود کتاب مادام کوری

معرفی کتاب مادام کوری

خود را در کلاسی تصور کنید که 23 نفر در آن حضور دارند. شما هم مثل هم‌کلاسی‌هایتان دانشمندید اما با آن‌ها تفاوتی بزرگ دارید و همین باعث شده تا شما را جدی نگیرند و حتی آزمایشگاه مناسبی نداشته باشید. کتاب مادام کوری اثر آلیس ثورن داستان زندگی زنی است که از ابتدای تولد در رنج بود، در زمان دانشجویی بیش از بقیه تلاش می‌کرد اما چون تنها دختر آن رشته بود، رؤسای دانشگاه برای تحقیقاتش ارزش قائل نبودند. در نهایت، با وجود این‌همه محدودیت، فقط او توانست دنیا را با اکتشافاتش زیر و رو کند، اولین استادِ زن در دانشگاه پاریس شود و دو بار جایزه‌ی نوبل را در دستانش بگیرد؛ نام او ماری کوری است.

درباره‌ی کتاب مادام کوری

حقیقتش را بخواهید، من و تعداد زیادی از آدم‌ها هیچ‌چیزی از «واپاشی هسته‌ای»، «رادیوم»، «رادیو اکتیو» و امثالهم نمی‌دانیم. با وجود پیشرفت علم، فراوانی اطلاعات و دسترسی اغلب ما به مقالات بین‌المللی، حدأقل من که هنوز نمی‌دانم فرق شکاف هسته‌ای با گداخت هسته‌ای در چیست! اما ماری کوری با اینکه در کودکی یتیم شد و در اوج فقر زندگی می‌کرد، مسیر جدیدی را در علم فیزیک و شیمی کشف و باقی دانشمندان را نیز رهرو راه خود کرد. ما حتی نمی‌توانیم تصور کنیم ماری کوری چقدر تلاش کرد تا وارد دانشگاه پاریس شود، به صف دانشجویان ممتاز بپیوندد، علم و دانشش را به مردانی که او را دست کم می‌گرفتند ثابت کند، رادیوم را بشناسد و در نهایت انقلابی عظیم را در عالم علم برپا کند؛ اما به‌هرحال می‌دانیم که ماری کوری یکی از ده دانشمند بزرگ جهان است. او عنصر رادیوم را کشف کرد و خشت اول در ساخته شدن علم فیزیک اتمی را، این زن به دنیا هدیه کرد.

کتاب مادام کوری (The Story of Madame Curie) از زمانی آغاز می‌شود که نام ماری، مانیا سالومئا اسکودوفسکاست. در لهستان اسامی کمی سخت و طولانی هستند و نام اصلی ماری کوری نیز از این قائده مستثنی نیست. ماری هنوز ده ساله نشده که مادرش را از می‌دهد و خواهران بزرگ‌ترش برای او به مادر تبدیل می‌شوند. به سن نوجوانی نرسیده است که خواهر بزرگش نیز فوت می‌کند. از آن‌جایی که انگار بدبختی‌ها قصد ندارند دست از سر بعضی‌ها بردارند، ماری کوری حق ندارد به دانشگاه برود. چرا؟ چون دختر است. اما او می‌خواهد دنیا را نجات دهد و مگر به این سادگی‌ها جا می‌زند؟ اگر در لهستان درس خواندن دختران ممنوع است، در پاریس چنین قانون غیرمنطقی‌ای وجود ندارد. ماری نیز کوله‌بار سفر را می‌بندد و به‌سوی شهر نور و علم و عشق راه می‌افتند. بعد از این‌‌همه رنج و سختی، او تازه در ابتدای مسیر دانشمند شدن قرار گرفته. هنوز راه زیادی را در پیش دارد تا به بزرگ‌ترین دانشمند زمان خود تبدیل شود و نام خود را در تاریخ جاودانه کند.

همان‌طور که گفتم، اکتشاف ماری کوری موضوع پیچیده و دشواری است، اما آلیس ثورن (Alice Thorne) در میان داستان خود، به شیوه‌ی زبانی ساده و قابل درک، گوشه‌ای از اکتشافات این دانشمند بی‌رقیب را بازگو می‌کند. کتاب مادام کوری، شما را به ملاقات مردی مهم و اثرگذار نیز خواهد برد که متأسفانه زود از جهان رخت بست: او پیر کوری، همسر ماری کوری است. فردی که از ابتدای تحقیقات ماری، آزمایشگاه خود را در اختیار او گذاشت و در موفقیت‌های ماری، نقش غیرقابل انکاری دارد.

آلیس ثورن در کتاب مادام کوری، تنها زندگی این زن جهان‌ساز را بازگو نمی‌کند، او در کتاب خود از وضعیت سیاسی و اجتماعی اروپا در نیمه‌ی نخست قرن بیستم و ویرانگری جنگ اول جهانی نیز پرده برمی‌دارد. ماری کوری در پردردسرترین قرن تاریخ زندگی می‌کرد و پشتکار او، با وجود وقایع تلخی که در زندگی‌اش رخ دادند، ما را به تحسین و تقدیر از این زن دانشمند، وا می‌دارد.

کتاب مادام کوری با ترجمه‌ی فارسی محمد قاضی به کوشش نشر علمی و فرهنگی منتشر شده است.

کتاب مادام کوری برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به توانمندی زنان در علم و دانش باور دارید، این کتاب با شما همسو و نظر است. اگر هم معتقدید زنان نمی‌توانند دانشمند شوند، این داستان آماده است تا دیدگاه شما را تغییر دهد. کتاب مادام کوری برای هر کسی که دوست دارد با یکی از مهم‌ترین دانشمندان جهان آشنا شود، جالب و تحسین‌برانگیز است.

در بخشی از کتاب مادام کوری می‌خوانیم

در دانشگاه سوربن فقط درس رادیواکتیویته جهان بر عهده مادام کوری بود. سال گذشته کتابی از مادام کوری درباره رادیواکتیویته در نهصدوهفتادویک صفحه منتشر شده بود. مادام کوری کتاب دیگری نیز به نام آثار پی‌یر کوری، در ششصد صفحه تدوین و تنظیم کرده بود. علاوه‌براین، ماری هنوز در مدرسه تدریس می‌کرد و کار خود را درزمینه رادیوم ادامه می‌داد. همین کار بود که او را به دریافت جایزه نوبل سال 1911 در شیمی موفق کرد. اما در آغاز هر روز، یک ساعت از وقتش به ایرن و ایو اختصاص داشت. در این فرصت، ماری به آنان تاب‌خوردن، طرح‌ریزی و حساب می‌آموخت و چیزهای دیگر یاد می‌داد. سعی می‌کرد موضوع‌ها متنوع و جالب توجه باشد.

آن روز، هنگامی‌که ماری با دخترانش برای صرف ناهار نشسته بودند، درباره یک ساعت کار بامداد ‌اندیشه می‌کرد.

ماری گفت: «می‌دانی ایرن، الان موقع آن است که تو به مدرسه بروی.»

ایرن آه کشید: «می‌دانم ما. موقعی‌که بزرگ شدم، می‌خواهم مثل شما دانشمند باشم. ولی از تصور اینکه آدم باید تمام روز را توی کلاسی قدیمی و خفه محبوس باشد، بیزارم. آن‌وقت دیگر اصلاً فرصت نخواهم داشت در باغچه‌ام کاری بکنم.

مادرش گفت: «من هم نمی‌خواهم تو تمام روز را میان چهاردیواری بگذرانی.»

و بعد سخنش را این‌طور ادامه داد: «فکری به سرم آمده، ولی باید آن را با استادان دانشگاه در میان بگذارم.»

ایوکوچولو لب به سخن گشود: «ما، چه فکری به سرتان آمده؟»

مادرش گفت: «با خواهرت ایرن، الان در حدود ده بچه هستند که اولیای آن‌ها استادند و در دانشگاه سوربن تدریس می‌کنند. چرا هر استادی در هفته یک موضوع را به شما دَه بچه درس ندهد؟ شما می‌توانید روزی پیش پرفسور پرن شیمی بخوانید، روزی دیگر پرفسور موتون به شما ادبیات درس بدهد و من هم درس فیزیک می‌دهم. شاید به این ترتیب تعداد درس‌هاتان کمتر باشد، ولی فکر می‌کنم درباره این درس‌ها چیز بیشتری یاد خواهید گرفت.»

فهرست مطالب کتاب

درباره نقاش
فصل اول: مدرسه پنهانی
فصل دوم: برج صندلی ها
فصل سوم: مدال طلا
فصل چهارم: دانشگاه شناور
فصل پنجم: نامه ای از برونیا
فصل ششم: حادثه بزرگ
فصل هفتم: نشان درجه یک لیاقت
فصل هشتم: نوزادی به نام ایرن
فصل نهم: کشفی شگفت انگیز
فصل دهم: رادیوم
فصل یازدهم: تصمیمی مهم
فصل دوازدهم: یک سکه برای ایرن
فصل سیزدهم: کوشش خواهیم کرد
فصل چهاردهم: رؤیایی به حقیقت می پیوندد
فصل پانزدهم: کوری های کوچولو
فصل شانزدهم: هدیه ای از امریکا
فصل هفدهم: نسترن سرخ