معرفی و دانلود کتاب صوتی کافه نادری

معرفی کتاب صوتی کافه نادری

گشت‌وگذاری نوستالژیک در ایران دیروز؛ کتاب صوتی کافه نادری رمانی به قلم رضا قیصریه است که با محوریت زندگی قشر روشنفکر ایرانی و با تأمل بر یأس‌ها و امیدهای ایشان در دیروز و امروز به رشته‌ی تحریر درآمده است. لازم به ذکر است که خوانش اثر حاضر بر عهده‌ی محمد عمرانی، بازیگر خوب سینما و تلویزیون کشورمان بوده است.

درباره کتاب صوتی کافه نادری:

اثری که در دست دارید هم از جهت موضوع و هم از منظر تکنیک‌های روایی، کاری متفاوت و منحصربه‌فرد در ادبیات امروز ایران به شمار می‌رود. نخست از حیث موضوع رمان را بررسی می‌کنیم: کافه نادری داستانی‌ست درباره‌ی قشر روشنفکر ایرانی. قهرمانان این اثر (البته اگر بتوان ایشان را قهرمان نامید) زوجی‌اند به نام تینوش و مفتون. تینوش که راوی اصلی ماجراهاست، طراح لباس است و همسرش، مفتون، یک روزنامه‌نگارِ دغدغه‌مند و تا حدودی سرگشته و گم‌کرده‌راه. فصل اولِ این رمانِ سه فصلی شرح دربه‌دری‌ها و غم غربت کشیدن‌های این زوج در خارج از کشور است. زمان رویدادهای فصل اول، مربوط به دوران پیش از انقلاب است. در این فصل دغدغه‌ی رضا قیصریه بیش از هر چیز شناساندن وجوه خاص رفتار و جهان‌بینی کاراکترهایش به مخاطب بوده است؛ به نحوی که او را راغب به دنبال کردن گذشته‌ی آنان در فصول بعدی کند.

همانطور که گفتیم، موضوع این اثر کم‌وبیش منحصر به فرد است. البته دغدغه‌های روشنفکرانه در بسیاری از آثار داستانی فارسی مطرح شده و می‌شوند؛ اما کمتر رمانی را سراغ داریم که نویسنده‌اش سوژه‌ی اصلی داستان خود را از میان روشنفکرانی برگزیده باشد که می‌توان برایشان مابه‌ازاهایی تاریخی یافت. علاوه بر این، در رمان قیصریه می‌توان به نوعی آسیب‌شناسیِ اجتماعی نیز برخورد که نمونه‌ی آن را نیز لااقل در آثار منحصراً ادبی‌مان کمتر دیده‌ایم.

به واقع او با در کانون توجه قرار دادن زندگی ایرانیان تحصیل‌کرده و دغدغه‌مند پیش از انقلاب، و پی گرفتن شرایط ایشان تا زمان حال، به طرح پرسش‌هایی از این دست پرداخته است: روشنفکران ایرانی چه نقشی در تحولات تاریخی داشته‌اند، و چه نقشی می‌بایست داشته باشند؟ در وقایعِ اجتماعیِ مهمِ رخ‌داده در چند دهه‌ی اخیر، از ناکامی‌ها گرفته تا اندک کامیابی‌ها، سهم و مسئولیت روشنفکران چه بوده است؟ آیا ارزیابی‌های غلط ایشان از شرایط در مقاطع مختلف را می‌توان با توسل به جبر اجتماعی و تاریخی توجیه کرد یا برعکس، باید آنان را به پرسش کشید و برایشان بالاترین حد مسئولیت اخلاقی و اجتماعی را قائل بود؟

باری، اینها و بسیاری از سوالات دیگر، مربوط به سطوح معنایی اثرند و طبعاً هر کس پاسخی خاص خویش را بدان‌ها خواهد داد. در مقابل، درباره‌ی جنبه‌های فرمال اثر، احتمالاً مخاطبین باذوق به یکسان داوری و قضاوت خواهند نمود. چرا که تشخیص آنها چندان دشوار نیست. از جمله‌ی این جنبه‌ها یکی فضاسازی درخشان است که مخاطب را دقیقاً به حال و هوایی می‌کشاند که نویسنده خواهان آن بوده است و دیگری زبان شسته و رفته‌ و روایت آرامی‌ست که بی‌اغراق آرامش فضای کافه نادری در دهه‌های چهل و پنجاه را برای خواننده یا شنونده‌ی اثر تداعی می‌کند.

از جمله‌ی آنچه گفتیم، نتیجه می‌گیریم که با مطالعه‌ی رمان کافه نادری، ضمن ساختن اوقاتی مفرح برای خود و چشیدن طعم یک لذت ادبی کمیاب، درباره‌ی بسیاری از مسائل مهم نیز به تفکر و تأمل خواهید پرداخت. پس این شما و این دورهمی فرهیختگان ایرانی در کافه نادری!

کتاب صوتی کافه نادری مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به رمان‌های تاریخی و اجتماعی، بی‌شک کتاب حاضر را اثری ارزشمند خواهند یافت.

با رضا قیصریه بیشتر آشنا شویم:

دکتر رضا قیصریه (Reza Gheysarieh) از مترجمان به نام و نویسندگان توانای زبان فارسی است. وی استاد نمونه‌ی واحد تهران شمال و از چهره‌های پیشکسوت در عرصه‌ی شناخت ادبیات و هنر ایتالیاست. او در سال 2001 به خاطر ترجمه و تألیف کتاب‌ها و مقالاتی درباره‌ی ادبیات، سینما و تئاتر ایتالیایی، جایزه‌ی بهترین معرف فرهنگ ایتالیا در دنیا را از دستان رئیس‌جمهور وقت ایتالیا (کارلو داتزلیو چامپی) در شهر رم دریافت نمود.

دکتر قیصریه علاوه بر ترجمه‌ی آثار ایتالیایی به زبان فارسی، خودْ نیز آثاری نگاشته است؛ از جمله کتابی با عنوان هفت داستان (برنده‌ی جایزه‌ی قلم زرین مجله گردون در سال 1372) و رمانی به نام کافه نادری. همچنین، جالب است بدانید که او در دوران اقامت نه ساله‌ی خود در ایتالیا، اقدام به ترجمه‌‌ی کتاب سه قطره خون از صادق هدایت به زبان ایتالیایی نمود.

در بخشی از کتاب صوتی کافه نادری می‌شنویم:

مه آرام پایین می‌آمد. مفتون از پنجره آن را می‌دید که پایین می‌آید. می‌دید مه را که فضای میان کاج‌ها را پر می‌کند. می‌خزد روی شمشادها. روی حوض کاشی چهارگوش و بزرگ کافه نادری. دو دختر با سروصدا صندلی‌های میز کناری مفتون را می‌کشند عقب. می‌نشینند. یکی از دخترها دفترچه‌ی طراحی بزرگی زیر بغلش دارد که می‌گذارد روی میز. دختر دیگر، کتابی را که در بالای تصویری از یک نقاشی امپرسیونیستی، روی جلدش درشت نوشته شده «مدرن پینترز»، به پسر جوانی نشان می‌دهد که موهای صاف و نسبتاً بلندش، به بالا خوابیده است و تا پشت گردنش می‌رسد، و کمی بعد از آن دو آمده و سر میز نشسته. دختر به او می‌گوید این کتاب همانی است که صحبتش را کرده بود و از انگلستان برایش فرستاده‌اند. از جوان می‌خواهد ترجمه‌اش کند. چون ناشری از آشنایانش آن را دیده و بدش نمی‌آید چاپش کند.

فهرست مطالب کتاب صوتی