معرفی و دانلود کتاب صوتی کارمیلا

معرفی کتاب صوتی کارمیلا

مدتی است که سروکله‌ی زنی بسیار زیبا، اما مرموز، در قلعه‌ی متروکی که لورا در آن زندگی می‌کند پیدا شده است. شریدان لو فانو در کتاب صوتی کارمیلا، واقعیت مخوف پنهان‌شده در پشت چهره‌ی جذاب این زن را پیش چشم خوانندگانش قرار می‌دهد. این کتاب که ازجمله آثار کلاسیک در ژانر وحشت و گوتیک است، تأثیر بسیار زیادی بر نویسندگان و داستان‌های پس از خود گذاشته است.

درباره‌ی کتاب صوتی کارمیلا

لورا که همیشه از تنهایی خود در آن قلعه‌ی متروک گله داشته، با ورود کارمیلا به زندگی‌اش دلگرمی فوق‌العاده‌ای پیدا کرده است. کارمیلا با آن زیبایی منحصربه‌فرد و مهربانی بی‌حدش، او را کاملاً شیفته‌ی خود کرده است. اما هرچه از دوستی این دو نفر می‌گذرد، لورا از نظر جسمی ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود. شریدان لو فانو (Sheridan Le Fanu) در کتاب صوتی کارمیلا (Carmilla) داستان هراس‌انگیز زنی را روایت می‌کند که برای تصاحب قربانیان خود با ظاهری دوستانه به آن‌ها نزدیک می‌شود.

ظاهراً شریدان لو فانو در کتاب صوتی کارمیلا، اولین خون‌آشام زن را خلق کرده است. کارمیلا، خون‌آشام زیبایی است که شب‌ها به‌سراغ قربانیان خود می‌رود و با فرو کردن دندان‌های نیشش در سینه‌ی آن‌ها، خونشان را می‌مکد. روایتی ترسناک و هیجان‌انگیز که با ماجرایی عاشقانه پیوند می‌خورد. کتاب صوتی کارمیلا، پرورده‌ی جامعه‌ای است که هنوز شیطان و پلیدی را نهفته در اعماق روح زنان و پنهان‌شده پشت معصومیت و زیبایی آن‌ها می‌دانست.

در اکثر داستان‌ها و کتاب‌های خون‌آشامی، شاهد این ایده هستیم که پلیدی و سیاهی همیشه از درِ معصومیت وارد می‌شود. شریدان لو فانو نیز، به‌عنوان یکی از پایه‌گذاران این داستان‌ها، در کتاب صوتی کارمیلا، معصومیت را دست‌مایه‌ی پروردن شخصیت کارمیلا و قربانی او قرار داده است. در این داستان، شنونده‌ی خاطرات لورا از دوران کودکی‌اش هستیم؛ خاطراتی که هنوز هم اضطراب عمیقی به دل او می‌اندازند و آرامش را از او سلب می‌کنند.

کتاب صوتی کارمیلا را نشر صوتی نوین کتاب گویا با صدای نیلوفر لاری پور و براساس ترجمه‌ی محمود گودرزی منتشر کرده است. نسخه‌ی متنی این کتاب را هم انتشارات برج به چاپ رسانده است.

نکوداشت‌های کتاب صوتی کارمیلا

• اگر شریدان لو فانو، کارمیلا را خلق نمی‌کرد، هیچ‌گاه با خواندن یک کتاب طعم وحشت را نمی‌چشیدیم. کارمیلا، مادرخوانده‌‎ی همه‌ی خون‌آشام‌های بعدی است. (گابریله بلوت)

• کتاب کارمیلا که از اولین داستان‌های تریلر خون‌آشامی است، تأثیر بسیاری بر داستان دراکولا از برام استوکر داشته است. شریدان لو فانو نیز مانند ادگار آلن پو، تأثیر فراوانی بر نویسندگان ژانر وحشت گذاشته است. (پابلیشرز ویکلی)

اقتباس‌های سینمایی و فرهنگی از کتاب صوتی کارمیلا

کتاب صوتی کارمیلا، منشأ الهام هنرمندان بسیاری برای خلق آثارشان در حوزه‌های داستان، فیلم، موسیقی، اجرا و بازی بوده و تأثیر چشم‌گیری در سینما و ادبیات جهان برجای گذاشته است. در ادامه تنها به معرفی چند اثر سینمایی از تعداد بسیار زیاد آثار اقتباس‌شده از این کتاب می‌پردازیم.

• کارل درایر (Carl Dreyer)، کارگردان شهیر و صاحب‌سبک دانمارکی در سال 1932، با اقتباسی آزادانه از کتاب کارمیلا، فیلمی به نام خون‌آشام (Vampyr) را بر پرده‌ی سینما برد.

• در انیمشن آمریکایی بتمن در مقابل دراکولا (The Batman vs. Dracula) که سال 2005 پخش شد، با شخصیتی به نام کارمیلا روبه‌رو می‌شویم که عروس کنت دراکولا بوده است. او که سال‌ها پیش زیر نور آفتاب سوخته، حالا قرار است با تلاش‌های دراکولا احیا شود. کنت دراکولا قصد دارد برای بخشیدن حیات مجدد به کارمیلا، ویکی ویل را قربانی کند، اما با دخالت بتمن موفق به این کار نمی‌شود.

• اسپنسر میبی (Spencer Maybee) نیز در سال 2017 فیلمی را با نام The Carmilla Movie بر پرده‌ی سینماها برد که داستان آن براساس کتاب شریدان لو فانو بود.

کتاب صوتی کارمیلا برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب صوتی کارمیلا برای علاقه‌مندان به داستان‌های گوتیک، ترسناک و خون‌آشامی مناسب است.

با شریدان لو فانو بیشتر آشنا شویم

شریدان لو فانو در سال 1814 در دوبلین متولد شد. آثار این نویسنده‌ی ایرلندی، به‌عنوان پایه‌های ژانر وحشت، گوتیک و داستان‌های خون‌آشامی در ادبیات جهان شناخته می‌شوند. شریدان لو فانو که پس از مدتی زندگی مشترک، همسر خود را از دست داده بود، دوران غم‌بار گوشه‌گیری ناشی از این مصیبت را تبدیل به منبع الهام بسیاری از آثار خود کرد. او از نویسندگان برجسته‌ی عصر ویکتوریایی است که به داستان‌های ارواح و فضای گوتیک و ترسناکی که خلق کرده، مشهور است.

کتاب‌های «یک فنجان چای سبز»، «خانه‌ی کنار قبرستان» و «عمو سایلس» ازجمله آثار منتشرشده از شریدان لو فانو هستند.

در بخشی از کتاب صوتی کارمیلا می‌شنویم

برای اولین‌بار ترسیده بودم و با تمام قوت و توانم داد زدم. پرستار، خدمتکار مهدکودک و کدبانوی خانه، همگی به داخل دویدند و پس از شنیدن قصه‌ام آن را بی‌اهمیت تلقی کردند و در آن اثنا، تا جایی که می‌توانستند تسلی‌ام دادند. اما با آنکه بچه بودم حس می‌کردم که چهره‌هایشان ظاهری تشویش‌آمیز دارد و به طرزی غیرعادی رنگ باخته و دیدم که به زیر تخت و اطراف اتاق نگاه کردند و به زیر میزها نگاهی انداختند. در گنجه‌ها را باز کردند و کدبانوی خانه در گوش پرستار، به‌نجوا گفت: «دستت رو در اون گودی روی تخت بذار. کسی اونجا دراز کشیده. همون‌قدر مطمئنم که اطمینان دارم کار تو نبوده. جاش هنوز گرمه.»

به یاد می‌آورم که پرستار مهدکودک به سرم دست می‌کشید و هر سه نفر سینه‌ام را وارسی می‌کردند؛ همانجا که گفته بودم احساس کردم سوراخ شده و بعد اعلام کردند که هیچ علامت آشکاری وجود ندارد که نشان بدهد چنین اتفاقی افتاده. کدبانوی خانه و دو خدمتکار دیگری که مسئول مهدکودک بودند، تمام شب آنجا بیدار ماندند و از آن زمان به بعد، همیشه خدمتکاری در مهدکودک بیدار می‌نشست تا اینکه تقریباً چهارده‌ساله شدم.

فهرست مطالب کتاب صوتی