معرفی و دانلود کتاب صوتی پاگرد

معرفی کتاب صوتی پاگرد

کتاب صوتی پاگرد نوشته‌ی محمدحسن شهسواری، قصه‌‌ی چندین جوان در خانه‌ای انتهای یک بن‌بست را به تصویر می‌کشد که از قضای روزگار در خلال درگیری‌های کوی دانشگاه و خیابان‌ها کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و ماجراهایی را رقم می‌زنند.

این کتاب، داستانی از ماجراهای کوی دانشگاه در 18 تیر 1378 است. با این حال به طور مستقیم به آن حوادث نمی‌پردازد، بلکه قصه‌ای در حواشی این رویداد را روایت می‌کند.

شخصیت‌های اصلی این کتاب در پاگرد یک خانه در حوالی دانشگاه تهران، یکدیگر را برای اولین بار ملاقات می‌کنند. هر یک از آن‌ها در حین درگیری‌های کوی دانشگاه به آن‌جا پناه می‌برند. با پیش رفتن داستان، گذشته و ویژگی‌های هر یک از آنان برملا می‌شود.

مردی به نام بیژن مشفق که از خانه خارج شده تا از حساب بانکی‌اش پول برداشت کند، ناخواسته در شلوغی‌های اطراف دانشگاه تهران گرفتار می‌شود و برای اینکه دستگیر نشود، به یک خانه در همان اطراف پناه می‌برد. آذر دختری غریبه و آشنا، او را به داخل خانه‌اش در انتهای یک بن‌بست راه می‌دهد. در طول داستان افراد زیادی همچون کارگر افغانستانی، دانشجوی معترض و... در شرایط و موقعیت‌های متفاوت برای فرار از اوضاع خیابان‌ها به آن خانه پناه می‌برند.

با وجودی که آن‌ها از روحیات و خلقیات بسیار متفاوتی نسبت به یکدیگر برخوردارند و از هیاهو و درگیری‌های خیابان گریخته‌اند، بعد از رسیدن به همدیگر و آشنا شدن با هم، یک گروه کوچک را تشکیل می‌دهند.

در طول این رمان، شما با جهان‌بینی و ذهنیت هر کدام از این افراد آشنا و همراه می‌شوید و هم‌زمان با مرور گذشته و احوالات آن‌ها، قسمتی از تاریخ معاصر و شرایط حاکم بر جامعه‌ی آن زمان را نیز مرور می‌کنید.

یکی از ویژگی‌های مهم این رمان، داستان پرکشش و معماگونه‌اش است که موجب می‌شود هر فصل آن را با اشتیاق بیشتری پیگیری کنید. این رمان هر چه به پایان نزدیک‌تر می‌شود، جذابیت بیشتری پیدا می‌کند. برای مثال شخصیت بیژن در این کتاب صوتی، فردی درون‌گراست که از دانشگاه اخراج شده و از سیاست و جناح‌بندی‌های آن بسیار دلزده است. او در مقایسه با کاراکترهای دیگر در سطحی بالاتر و عقلانی‌تر قرار دارد و کمتر از دیگران هیجان‌زده می‌شود. در طول داستان، او پیوسته تلاش می‌کند به ریشه و دلایل بروز مشکلات پی ببرد و با دیدگاهی منطقی و سنجیده آن‌ها را تحلیل کند.

محمدحسن شهسواری به زیبایی موفق شده با تمرکز بر همه‌ی شخصیت‌ها، رفتارها و مبارزات یک نسل آرمان‌گرا را به نمایش بگذارد.

کتاب صوتی پاگرد می‌تواند نمونه‌ی خوبی برای شما جهت یادگیری شیوه‌ها، فنون و شگردهای داستان‌نویسی باشد، زیرا نویسنده با تجربه‌ی زیادش و در نهایت آرامش، بدون استفاده از پیچیدگی‌های زبانی این رمان را به رشته‌ی تحریر درآورده است. این رمان نثر روانی دارد و نویسنده خود را پشت زبان داستانی‌اش مخفی نکرده است.

مضمون کتاب پاگرد سیاسی، اجتماعی و تاریخی است و شخصیت‌های داستان بسیار قابل باور و ملموس هستند که سلسله اتفاقاتی را به خوبی کنار هم رقم می‌زنند. از دیگر ویژگی‌های این رمان، تنوع در نحوه‌ی روایت داستان می‌باشد که به صورت خطی بازگو شده است.

با محمدحسن شهسواری بیشتر آشنا شویم:

محمدحسن شهسواری روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی برجسته در سال 1350 در شهر بیرجند به دنیا آمد. او دارای مدرک کاردانی الکترونیک با گرایش فرستنده‌های تلویزیونی، کارشناسی خبر و کارشناسی ارشد ارتباطات از دانشکده‌ی صدا و سیما است. وی تاکنون موفق به کسب جایزه‌ی هوشنگ گلشیری، جایزه‌ی منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی و جایزه‌ی ادبی بهرام صادقی شده است.

شهسواری در عرصه‌ی نویسندگی و فیلم‌نامه‌نویسی نیز فعالیت کرده و در سِمت مشاوره و نویسنده فیلم‌نامه در فیلم‌های تنها دو بار زندگی می‌کنیم و قاعده‌ی تصادف با بهنام بهزادی و در فیلم تلویزیونی اکباتان با سعید اسدی همکاری کرده است.

او سابقه‌ی تدریس در مدرسه‌ی رمان‌نویسی را نیز دارد. همچنین داور یک دوره جایزه‌ی کتاب سال جمهوری اسلامی در سال‌های 1381، 1382 و 1383 و عضو هیئت مؤسس و هیئت مدیره‌ی انجمن صنفی کارگری داستان‌نویسان استان تهران بوده است.

از دیگر آثار او می‌توان به مجموعه داستان کلمه‌ها و ترکیب‌های کهنه، مجموعه داستان تقدیم به چند داستان کوتاه، رمان شب ممکن، شهربانو، وقتی دلی، حرکت در مه، میم عزیز و مرد دیوانه اشاره کرد.

در بخشی از کتاب صوتی پاگرد می‌شنویم:

اگر نخواهم تو را و پیش از آن خودم را فریب بدهم، باید بگویم حتی وقتی مطمئن شدم آن سرباز قدبلند که با دو کوله‌پشتی، یکی به پشت و دیگری به دست، کنار کامیون ایستاده و شاید هم به نگهبانی از آن، تو هستی، باز هم نخواستم باور کنم.

شاید خودت هم ندانی برای من یادآور چه چیزهای زجرآوری هستی و آن موقع فکر می‌کردم نباید هم بدانی و باز فکر می‌کردم چون نه قدت به این حرف‌ها می‌رسد و نه خودت باور داری این همه را از خودت. آن هم با موقعیتی که من داشتم. رفیق، هم‌رزم و به قولی دست راست سروان. حتی تو هم باور نمی‌کردی من یک سرباز ساده باشم. همان طور که هیچ کس فکر نمی‌کرد سروان، سروان باشد.

کاش این سؤال را همان موقع از تو می‌کردم. همان موقعی که حالا نبود. چند بار خواستم بپرسم ولی از جوابت ترسیدم. هیچ وقت نفهمیدم که تو سروان من را چقدر جدی گرفتی. از تو انتظاری نداشتم. ولی حتماً در آن فاصله از افسرها و درجه‌دارها چیزهایی پرسیدی یا خودشان برایت گفتند چون همه‌شان با چشم‌های گشاد سروان را نگاه می‌کردند و مرتب زیرگوشی از هم می‌پرسیدند این همان سروان است؟

فهرست مطالب کتاب صوتی