معرفی و دانلود کتاب صوتی هویت
برای دانلود قانونی کتاب صوتی هویت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی هویت
کتاب صوتی هویت نوشته میلان کوندرا، روایتی جذاب از دو زوج عاشق است که عشقشان به دلیل عدم شناخت یکدیگر و سوء تفاهم ویران میشود.
رمان هویت (Identity) وضعیت انسان امروزی را زیر ذرهبین قرار میدهد و سرگردانی روان و جان او را به تصویر میکشد. هویت روایتی فلسفیست که به بررسی عدم شناخت دقیق انسانها از یکدیگر میپردازد. عدم شناخت، توانایی بلعیدن و ویران کردن بزرگترین عشقها را دارد. جدایی و غربت مانع وحدت روح انسانیست و صداقت محض، کلید رهایی از این تنهاییست.
دو شخصیت اصلی این داستان، زن و شوهری میانسال به نامهای شانتال و ژاک مارک هستند. آنها به دور از هیاهو و جنجال با عشق در کنار هم زندگی میکنند و از آدمیان اطراف خود فاصله گرفتهاند و تنها تکیهگاهشان عشق بینشان است. اما یک روز شانتال در خلوت با شوهرش میگوید: «دیگر مردها برای دیدن من سر برنمیگردانند و توجهی به من ندارند». سوءتفاهمی که کل داستان را تحتالشعاع خود قرار داده با این جمله شکل میگیرد.
ژان مارک برای اینکه بتواند همسرش را به زندگی امیدوار کند و به او اعتماد به نفس بدهد برای او نامههایی به اسم مردی ناشناس مینویسد و ارسال میکند. شانتال از طریق این نامهها روحیه میگیرد و متوجه میشود که زن زیبارویی است. او نامهها را دور از چشم شوهرش در کمد پنهان میکند، بیخبر از اینکه همهی آنها از طرف همسرش فرستاده شده است. زمانی این موضوع را میفهمد که همسرش را به قصد رفتن به لندن ترک کرده است. تمام ماجرا از سوءتفاهمی ساده شروع میشود. این سوء تفاهم با عدم شناخت کامل این دو شخصیت از هم شکل میگیرد و زندگی آنان را تا مرز نابودی پیش میبرد.
میلان کوندرا (Milan Kundera) در رمان هویت روح و احساسات شخصیتهای رمان را به عنوان مرکز کنترل رفتاریشان نمایان میسازد. اینجاست که مخاطب هیچ شخصیتی را گناهکار نمیداند، چرا که عمل و کردار او را همراه با شخصیتش مورد قضاوت قرار میدهد. در واقع او مانند پزشکی ماهر جزء به جزء روح آدمیان را تشریح میکند و روابطی را که از زوایای روح آدمی شکل میگیرد، با دقت تحلیل و بررسی میکند تا بدین طریق در درون آدمیان جست وجویی ناب و بکر را دنبال کند.
میلان کوندرا بزرگترین نویسنده و میراثدار سنت رماننویسی اروپاست. او پیچیدهترین مسائل فلسفی و مهمترین موضوعات وجودی همچون خود، زندگی، خداوند، هستی، مرگ، جاودانگی و... را با زبانی ساده در قالب رمانهایش ارائه کرده است. بازتاب شرایط اجتماعی زمان او، مانند مهاجرت، تبعید، جنگ و مشکلاتش با حزب کمونیست و اشغال کشورش به دست دشمن همگی را به روشنی در آثارش نشان میدهد. آثار او همیشه مخاطب را به تفکر وا میدارد. او تاکنون چندین بار نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات بوده است. یکی از شاخصترین کتابهای کوندرا، بار هستی است.
در بخشی از کتاب صوتی هویت میشنویم:
اشتباه گرفتن ظاهر فیزیکی معشوق با کسی دیگر. این اتفاق چندین بار برایش افتاده بود! و همیشه هم این پرسش تعجببرانگیز به ذهنش میرسید که آیا این مسئله به این معنی است که تفاوت معشوقش با دیگر زنان خیلی اندک است؟ چطور ممکن است نتواند شکلی را که بسیار عاشقش است و او را چیزی منحصر به فرد تلقی میکند، تشخیص دهد؟
ژان مارک در اتاق هتل را باز کرد. در نهایت، به شانتال رسید. این بار، بدون کمترین تردیدی خود شانتال بود؛ ولی دیگر شباهتی به خودش نداشت. چهرهاش پیر بود و برق نگاهش به طور غریبی تند و زننده. گویی زنی که در ساحل برایش دست تکان داده بود، برای همیشه جایگزین کسی شده بود که عاشقش بود. انگار باید برای ناتوانیاش در تشخیص او، مجازات میشد.
«چیه؟ چی شده؟»
شانتال گفت: «هیچی، هیچی.»
«منظورت از هیچی، چیه؟ کاملاً داغونی.»
«خیلی بد خوابیدم؛ تقریباً اصلاً نخوابیدم و صبح خوبی هم نداشتم.»
«چرا؟»
«نمیدونم. دلیل خاصی نداره. واقعاً میگم.»
«بگو دلیلش چیه.»
«واقعاً میگم، هیچ دلیلی نداره.»
ژان مارک اصرار کرد و در نهایت شانتال گفت: «مردا دیگه برنمیگردن تا نگام کنن.»
ژان مارک به شانتال خیره شده بود و نمیفهمید چه میگوید و منظورش چیست. او از اینکه مردان برنمیگشتند نگاهش کنند، ناراحت بود؟ میخواست به او بگوید، و من؟ من چطور؟ منی که کیلومترها در ساحل به دنبالت گشتم، منی که با گریه نامت را فریاد زدم و منی که طول و عرض زمین را به دنبالت گشتم، چطور؟
اما اینها را نگفت و در عوض با صدایی بسیار آرام، حرف او را تکرار کرد: «مردا دیگه برنمیگردن تا نگات کنن. واقعاً به این خاطر ناراحتی؟»
شانتال سرخ شد. چنین سرخ شدنی را ژان مارک مدتها بود در او ندیده بود. به نظر میرسید که این سرخ شدن، امیالی اعتراف نشده را لو میداد. امیالی که آنقدر شدید بودند که شانتال نمیتوانست در برابرشان مقاومت کند؛ و دوباره تکرار کرد: «آره؛ واقعاً مردا دیگه برنمیگردن تا نگام کنن.»
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی هویت |
نویسنده | میلان کوندرا |
مترجم | حسین کاظمی یزدی |
راوی | شهره روحی |
ناشر چاپی | انتشارات کتابسرای نیک |
ناشر صوتی | انتشارات کتابسرای نیک |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۵ ساعت و ۲۶ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان فلسفی خارجی |
در غیاب ارزشهای سنتی (شانتال به خانوادهاش پشت میکند و ژان مارک قید پزشکی را میزند) چگونه و بر اساس چه ارزشهایی زندگی میکنیم؟!
به نظرم محتوای داستان همین بود.