معرفی و دانلود کتاب صوتی شیطان و دوشیزه پریم
برای دانلود قانونی کتاب صوتی شیطان و دوشیزه پریم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی شیطان و دوشیزه پریم
پائولو کوئیلو در کتاب صوتی شیطان و دوشیزه پریم از خلال یک داستان معنوی و شنیدنی، مفاهیم بزرگ و عمیقی همچون معنای زندگی را کندوکاو میکند. در این داستان دو نیروی خیر و شر در نبردی سهمگین در مقابل هم قرار میگیرند. اما کدامیک بر دیگری پیروز خواهد شد؟
دربارهی کتاب صوتی شیطان و دوشیزه پریم
جامعهای که حرص، بزدلی و ترس آن را پارهپاره کرده است. مردی که توسط روحی از یک گذشتهی دردناک تسخیر شده است. زن جوانی در جستوجوی خوشبختی. همهی اینها در رمان شیطان و دوشیزه پریم (The Devil and Miss Prym) به مدت هفت روز کنار یکدیگر قرار میگیرند. دورهی کوتاهی که طی آن دو نیروی خیر و شر نبردی سرنوشتساز را رقم میزنند و هر شخصیت باید سرنوشت خود را تعیین کند و تصمیم بگیرد که به کدام یک از این دو سو تعلق دارد.
دهکدهی کوچک ویسکوز محل وقوع این مبارزهی نگرانکننده و سرنوشتساز است. با ورود یک فرد غریبه به دهکده، اتفاقاتی به وقوع میپیوندد که تاریخ ساکنانش را برای همیشه تغییر خواهد داد. او میگوید تنها یک نفر از ساکنان روستا قادر به دیدن موجودی است که به همراه او به آن جا آمده است. بیگانه از راه دور سفر کرده است تا باید پاسخ سؤالی را بیابد که عذابش میدهد: آیا انسان در اصل و نهاد خویش خیر است یا شر؟
شیطان و دوشیزه پریم یک رمان تداعیکننده و پر تعلیق است که پائولو کوئیلو (Paulo Coelho) در آن لحظاتی از جهد ابدی ما را برای خودشناسی به تصویر میکشد، و سؤالاتی را مطرح میکند که همهی ما در زندگی به آنها فکر کردهایم: جوهره و فطرت انسان از چه چیزی ساخته شده است؟ معنای زندگی چیست؟ حقیقت کدام است؟ این اثر سومین کتاب از سهگانهی کوئیلو است که شش سال پس از نخستین جلد آن یعنی «کنار رود پیدرا نشستم و گریه کردم»، و دو سال پس از «ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد» منتشر شد. کوئیلو در این سه کتاب زندگی افرادی را روایت میکند که در برههای از زندگی رویاروی مضامینی همچون مرگ، عشق و اراده قرار میگیرند.
نکوداشتهای کتاب صوتی شیطان و دوشیزه پریم
- فقط کسی که در معرض تربیت دینی قرار گرفته باشد، میتواند آن نوع تخیل هیجانانگیز کتاب مقدسوار را، که در آخرین رمان کوئیلو به نمایش گذاشته شده است، به رشتهی تحریر درآورد. (Philadelphia Inquirer)
- شیطان و دوشیزه پریم یک داستان ساده است که معنای زندگی و راهنمایی معنوی در هستهی آن وجود دارد. (روزنامهی گاردین)
- یک افسانهی راضیکنندهی سرشار از تعلیق. (Milwaukee Journal Sentinel)
کتاب صوتی شیطان و دوشیزه پریم برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به سبک آثار پائولو کوئیلو علاقه دارید و داستانهای معنوی را میپسندید، شنیدن این کتاب صوتی را از دست ندهید.
با پائولو کوئیلو بیشتر آشنا شویم
این نویسنده و شاعر برزیلی نامدار توانسته است عنوان پرفروشترین نویسندهی پرتغالیزبان جهان را از آن خود کند. برای بیشتر مردم نام او با رمان کیمیاگر گره خورده است. اثری که در شمار پرفروشترین رمانهای دههی پایانی قرن بیستم قرار دارد و تا کنون در سراسر جهان به بیش از 50 زبان ترجمه و منتشر شده است.
کوئیلو نخستین اثر خود یعنی بایگانی جهنم را وقتی نوشت که 35 ساله بود. اما این کتاب چندان مورد اقبال و استقبال قرار نگرفت. یک اشراق معنوی در حوالی چهلسالگی زندگی پائولو را برای همیشه دستخوش تغییری بزرگ کرد. ردپای این تجربهی معنوی را میتوان در آثار این نویسنده بهروشنی مشاهده کرد. «خاطرات یک مغ»، «ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد»، «شیطان و دوشیزه پریم»، «مکتوب» و «بریدا» از جمله کتابهای این نویسندهی پرطرفدار هستند که بعضاً توسط چندین مترجم مختلف به فارسی برگردانده شدهاند. کوئیلو تا کنون و در طول زندگی 75 سالهاش موفق به کسب حدود 115 جایزه و افتخار ملی و بینالمللی شده است.
در بخشی از کتاب صوتی شیطان و دوشیزه پریم میشنویم
مهمانسرا هم محل فروش محصولات ارگانیک و طبیعی بود، هم سالن غذاخوری داشت و هم قهوهخانهای که اهالی ویسکوز در آن جا دور هم جمع میشدند و درمورد همان مسائل روزمرهی همیشگی گپ میزدند؛ درمورد وضعیت آبوهوا و بیتوجهی جوانان به روستا و معمولاً هم تکیهکلامشان این بود: «نُه ماه زمستان داریم و سه ماه جهنم.» یعنی آنها فقط نود روز برای تمام کارهایشان فرصت داشتند: شخمزدن، بذرپاشی، انتظارکشیدن، برداشت و انبار محصول، پشمچینی گوسفندان و...
همهی اهالی ویسکوز از این حقیقت فرار میکردند که روستایشان در حال زوال است. برای آنها مشکل بود که بپذیرند آخرین نسل از کشاورزان و دامدارانی هستند که از قرون پیش ساکن کوهستان شدهاند. بهزودی ماشینآلات وارد روستایشان میشدند و دامها را با علوفههای خاص در جای دیگری پرورش میدادند، شاید هم روستا را به یک شرکت بزرگ تجاری میفروختند و شرکت روستایشان را به پایگاهی برای اسکیبازان مبدل میساخت.
روستاهای دیگر ناحیه، این واقعیت را پذیرفته بودند و تنها اهالی ویسکوز بودند که در برابر این حقیقت مقاومت میکردند، چراکه مردمانش احساس میکردند مدیون نیاکان خود هستند و سنتهایشان به آنها آموخته بود که تا واپسین لحظات مبارزه کنند.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی شیطان و دوشیزه پریم |
نویسنده | پائولو کوئیلو |
مترجم | بهناز سلطانیه |
راوی | مریم رادپور |
ناشر صوتی | انتشارات مجید |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۷ ساعت و ۵ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتاب صوتی داستان و رمان خارجی، کتابهای داستان و رمان خارجی |
از خود کتاب شروع کنم و متنی که کوییلیو نوشته. با وجود حجم زیاد استفاده از تخیلات در متن (مثلا اینکه برتا ارواح رومیبینه یا آگاهی نسبی ارواح از وقایع) کوییلیو نتونسته اونحالت کشش معنوی روح به دنبال کردن خط سیر وقایع رو در خواننده ایجاد کنه. دقیقا برعکس کیمیاگر که حتی با خوندن استعاری ترینمفاهیم حسمیکنی وسط ماجرایی و اصلا شاید ماجرای زندگیخودته که داره تعریف میشه. به شخصه حسمیکنم هرجا که ارتباط اتفاقات درست تفهیم نشده، یه حکایت و روایتی از آحاب و قوم سلت ساخته شده. نه اینکه به خاطر بیان اون حکایت یا آموزه سیر داستان ایجاد شده باشه.
در انتهای داستان اینجور برداشت میشه که خوبیپیروزشده اما عملا این نتیجه گیری با متن در تناقضه.
در متن داستان، کوییلیو بیان میکنه که عمدتا خوببودنها به خاطر ترس هاست نه انتخاب ها. در پایان داستان هم مردم ویسکوز بیشتر از ترس اینکه نمیتونن طلاها رو به پول تبدیل کنن دست از جنایت میکشن. استدلالهای شانتال هم تکیهای بر خوبیودوری از شر نداره که بخواد باعث بشه نور خوبیباز در مرد غریبه شعله ور بشه.
خود شانتال به نظرم هرگز ویژگیهای قهرمان این داستان رونداره. شانتال با مرد قرار میزاره که حتی اگر مردم جنایت نکردن برنده باشن، ولی گویا خود کوییلیو هم این شرط بندی شانتال ومرد غریبه رودر انتهای داستان فراموش کرده!
در انتهای داستان وقتی مرد غریبه میگه این شمشهای مردم تو، شانتال تمامشمشها روبرمیداره و میگه اینها برای منه. مرد هم مالکیت همهی اونها رو به شانتال منتقل میکنه!
در تمام طول گوشدادن به کتاب منتظر یه پایان خوبوشاید باشکوه بودم ولی با پایان نامفهومو پر تناقضی که خوندم تقریبا سورپرایز شدم!