معرفی و دانلود کتاب صوتی سوگ: راهنمایی برای سخت‌ترین روزهای زندگی

معرفی کتاب صوتی سوگ: راهنمایی برای سخت‌ترین روزهای زندگی

همه می‌دانیم که مرگ خانواده و عزیزان از اتفاقات اجتناب‌ناپذیر این دنیاست اما همه نمی‌دانیم با بحران روحی پس از آن چگونه رویارو شویم. کتاب صوتی سوگ: راهنمایی برای سخت‌ترین روزهای زندگی، نوشته‌ی بریجیت مک نالتی به مخاطب می‌آموزد که چطور با گذشت زمان بر اندوه درگذشت عزیزان غلبه کرده و به زندگی بازگردد.

درباره‌ی کتاب صوتی سوگ: راهنمایی برای سخت‌ترین روزهای زندگی

قانون طبیعت می‌گوید که زندگی هر فرد با به دنیا آمدن آغاز شده و با مرگ به پایان می‌رسد. حتی اگر در کتاب‌های زیست‌شناسی یا فلسفی با این جمله برخورد نکرده باشیم، باز هم در درون خود کاملاً به آن ایمان داریم. البته این را هم می‌دانیم که تجربه‌ی واقعی چنین رخدادی هرگز آسان نخواهد بود. برای برخی از از انسان‌ها غم از دست دادن عزیزان با همه دشواری‌اش روزی به پایان می‌رسد و شخص زندگی گذشته‌ی خود را از سر می‌گیرد اما برای برخی دیگر مسئله از این هم دشوارتر است. اعتیاد، افسردگی و یا حتی خودکشی، واکنش بسیاری از انسان‌ها به مرگ کسانی است که دوستشان می‌داشتند.

شاید این‌طور به نظر برسد که تسلط بر اندوه و غلبه بر احساسات به میزان قدرت درونی فرد بستگی دارد. انسان قوی بر مشکلات روحی‌اش پیروز می‌شود و انسان ضعیف به‌طور مثال دست به خودکشی می‌زند. باید بگوییم که بریجیت مک نالتی (Bridget McNulty) با این نکته مخالف است. از دیدگاه او مقابله با مشکلات روحی نوعی مهارت است که به آموزش آگاهانه نیاز دارد. کتاب صوتی سوگ (The Grief Handbook)، همان راهنمایی است که به ما آموزش می‌دهد چطور با مرگ عزیزانمان کنار بیاییم.

یکی از باورهای غلطی که در فرهنگ ما جا خوش کرده این اعتقاد است که زمان همه چیز را حل می‌کند، اما واقعیت این است که زمان هیچ چیزی را حل نمی‌کند! زمان هیچ زخمی را درمان نمی‌کند، تنها آن را به زخم کهنه‌ای بدل می‌کند که همچنان به مراقبت نیاز دارد. باید با اتفاقات تلخ زندگی روبه‌رو شویم و توانایی پذیرش آن‌ها در خود ایجاد کنیم. نویسنده در گام اول به شما نشان می‌دهد که از دست دادن عزیزان چه حالت‌های روحی را در بازماندگان ایجاد می‌کند. خوب است بدانید بریجیت مک نالتی که در گذشته مادر خود را از دست داده و بحران روحی آن را نیز پشت سر گذاشته، تجربیات زیسته‌ی خود را در اختیار شما قرار می‌دهد. در کتاب صوتی سوگ از پیشنهادات غیرممکن یا شعارهای غیرمنطقی خبری نیست. نویسنده نه در کسوت یک مشاور یا روانشناس، بلکه به‌عنوان یک دوست یا همدم به شما درس زندگی می‌دهد.

با شنیدن کتاب صوتی سوگ یاد می‌گیرید که از گذشته عبور کنید و برای رسیدن به آینده‌ای بهتر بر رفتارها و روحیات خود کنترل داشته باشید. آینده هنوز روشن است و برای درک زیبای آن باید از تاریکی‌های گذشته بگذرید. می‌آموزید که با وجود ناراحتی عمیق، به‌خاطر کسانی که در زندگی‌تان هستند و شادی و سلامتی شما زندگی را برای آن‌ها شیرین‌تر می‌کند، بر اندوه خود پیروز شوید.

کتاب صوتی سوگ را با برگردان زهره مرصوص و صدای معصومه عزیز محمدی می‌شنوید. کتاب حاضر به همت نشر صوتی شادن پژواک روانه‌ی بازار کتاب شده است.

در نکوداشت کتاب سوگ: راهنمایی برای سخت‌ترین روزهای زندگی

• کتاب سوگ دست شما را می‌گیرد و همدلی و شفقت را به شما ارزانی می‌کند. این کتاب به شما کمک می‌کند تا از بدترین روزهای زندگی خود عبور کنید. (آمازون)

کتاب صوتی سوگ: راهنمایی برای سخت‌ترین روزهای زندگی برای چه کسانی مناسب است؟

علاقمندان کتاب‌های روانشناسی، خودسازی و خودیاری شنیدن این کتاب را دست‌کم یکبار باید تجربه کنند. اگر به دنبال اثری هستید که شما را برای مقابله با آسیب‌های روحی پس از درگذشت اعضای خانواده، دوستان، اطرافیان و... آماده کند، مطمئن باشید که کتاب صوتی سوگ برای شما نوشته شده است.

با بریجیت مک نالتی بیشتر آشنا شویم

بریجیت مک نالتی نویسنده‌ی انگیزشی و یکی از بنیانگذاران «زندگی شیرین»، بزرگترین انجمن دیابت آنلاین آفریقای جنوبی و سردبیر مجله‌ی وابسته به این انجمن است. او درحال‌حاضر با همسر، پسر و دخترش در کیپ‌تاون آفریقای جنوبی زندگی می کند. اثر حاضر نخستین کتابی است که از این نویسنده به فارسی برگردانده شده.

در بخشی از کتاب صوتی سوگ: راهنمایی برای سخت‌ترین روزهای زندگی می‌شنویم

یکی از سخت‌ترین چیزهایی که طی هفته‌ها و ماه‌های بعد از مرگ مادرم درگیرش بودم، ناباوری رفتنش بود. حالا که دیگه مادر نداشتم، مسخره بود که دنیا ادامه داشته باشه. انگار که آب از آب تکون نخورده. طبعاً بخشی از این حالت مربوط به ضربه‌ی روحی بود و فکر کنم جزء جدانشدنی هر مرگیه. حتی اگر از قبل پیش‌بینی‌ش کرده باشیم.

این واقعیت ناگهانی و غیرمنتظره که شخصی همین چندی پیش زنده بود و حالا دیگه برای همیشه نفس نمی‌کشه، چنان جدایی بی‌رحمانه‌ایه که به ضربه‌ی روحی اضافه میشه. هرچند در کنار این ناباوری، احساس وحشتناک دیگه‌ای هم بود. انگار دنیا از مدارش خارج شده بود و یه جای کار می‌لنگید. تازه نه از اون لنگیدن‌های جزئی و پیش‌پا‌افتاده. برعکس، از اونایی که همه چیز رو زیر‌و‌رو می‌کنه.

همین‌طور بی‌هدف پرسه می‌زدم و با نگاه به زنان سالخورده، توی ذهنم سنشون رو حساب می‌کردم. اگه بزرگتر از مادرم به نظر می‌اومدن، حرصم درمی‌اومد که هنوز زنده‌اند و مادر من مرده. اگه مادر و دختری رو می‌دیدم که باهم قهوه می‌خورن یا توی خیابون قدم می‌زنن چپ‌چپ نگاهشون می‌کردم. یاد همه‌ی کسانی می‌افتادم که رابطه‌ی خوبی با مادرشون ندارن و با خودم فکر می‌کردم چرا این بدشانسی نصیب اونا نشد.

فهرست مطالب کتاب صوتی