معرفی و دانلود کتاب صوتی برسد به دست لیلا حاتمی
برای دانلود قانونی کتاب صوتی برسد به دست لیلا حاتمی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی برسد به دست لیلا حاتمی
کتاب صوتی برسد به دست لیلا حاتمی نوشتهی سعید محسنی، دربارهی فردی است که خودش را کشته و وصیت کرده که بازماندگان و دوستانش چیزی را به دست لیلا حاتمی بازیگر موفق و درخشان برسانند.
درباره کتاب صوتی برسد به دست لیلا حاتمی:
این کتاب دربردارندهی چهار قسمت داستانی است که در مجموع یک رمان کلی را تشکیل میدهند، اما در عین حال هر یک از این قسمتها روایتهای مخصوص به خود را دارند. این رمان با حادثهای که برای یکی از شخصیتهای اصلی اتفاق میافتد، شروع میشود، او از یکی از دوستانش درخواست میکند تا چیزی را به دست لیلا حاتمی برساند. سپس خودکشی میکند و از دنیا میرود و ادامه رمان هم دربارهی نامه و درخواست اوست. در حقیقت رساندن چیزی به دست لیلا حاتمی بهانهای است تا سر از داستان زندگی شخصیتهای رمان دربیاوریم و پای درد دل آنها بنشینیم.
پس از مرگ این شخصیت آرام آرام دیگر شخصیتها به میان میآیند که هر کدام به گونهای به داستان مربوط هستند. در روایت داستان مکثی وجود ندارد و مدام در حال ارجاع به رویدادهای امروز انسانها و تاثیر آن بر سرگذشت قهرمانهاست.
اگرچه رمان با پایان بسته به اتمام میرسد، اما درون آن پر است از روایتهایی از انسانهای فرعی که میآیند و ردی از خود به جای میگذارند و میروند. شنونده باید به دقت به روایت گوش دهد و در پی چیزهایی باشد که نمیداند چه هستند.
در بخشی از کتاب صوتی برسد به دست لیلا حاتمی میشنویم:
گفتم چی شد رفیق؟ از حال نروی؟ خوبی؟ گفت یادت هست آن وقتها که میرفتیم مسابقات فوتبال؟ هر سال جزء چهارتا تیم اول بودیم. گفتم یادم هست. گفت یادت هست فلانی همیشه میگفت سوم شدن بهتر از دوم شدن است؟ یادم نبود. پرسیدم یعنی چه سوم شدن بهتر از دوم شدن است؟ گفت فلانی میگفت دوم که بشوی یعنی آخرین بازی را باختهای، اما سوم که بشوی یعنی بازی آخر را بردهای. اگر دوم بشوی تا آخر عمر یادت هست که بازی آخری را که میتوانستی ببری باختهای، اما سوم که بشوی بازیها برایت با خنده تمام میشود. تو سوم شدی... من اما پای بازی آخر، یکهو زمین بازی را ترک کردم. حس کردم دلم نمیخواهد بازی کنم... همین.
گفتم حالا چی شده یاد آن روزها افتادی، گفت همیشه یاد آن روزهاست. گفتم بیخیال روزهای رفته. بچسب به حال. حال کن. زندگیت را بکن. خندید. بلند خندید و گفت باشد. چه طوری؟ گفتم زن بگیر. تشکیل خانواده بده. آدم تا زن و زندگی نداشته باشد زندگیش هدفمند نمیشود. گفت هدفمند؟ مگر یارانه است؟ به شوخی گفتم یارانهات هم دو برابر میشود. گفت همین یک برابرش را هم ثبت نام نکرده. گفتم حرف یارانه نیست. بحث مسئولیت است، سروسامان گرفتن است.
وقتی کف دستش را میکشید روی سرش یعنی نمیتواند راحت حرف بزند. یعنی دارد پی کلمه میگردد. گفتم نجو اینقدر این سبیل را، تمام میشود. بیسبیل خنده دار میشوی. گفت مسئولیتش سنگین است. گفتم بله. من هم برای همین میگویم. از قدیم گفتهاند سروسامان. سروسامان دادن کار سختی است. یک چیزهایی گفت راجع به نمیدانم این که جامعه هم هست و مسئولیت ما در مقابل جامعه چه طور میشود تکلیفش و از این حرفها. گفتم من و تو چه کار به کار جامعه داریم، رفیق؟ خیلی زور بزنیم کلاه خودمان را بچسبیم که باد نبرد.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی برسد به دست لیلا حاتمی |
نویسنده | سعید محسنی |
راوی | اشکان عقیلی پور |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
ناشر صوتی | رادیو گوشه |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۳ ساعت و ۲۶ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |