معرفی و دانلود کتاب دختری که خودش را خورد
برای دانلود قانونی کتاب دختری که خودش را خورد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دختری که خودش را خورد
کتاب دختری که خودش را خورد نوشتهی سعید محسنی، ماجرای معلم تاریخی خسته، منزوی و نگران را به تصویر میکشد که از زندگی کسالتآور و تکراریاش خسته شده است اما هیچ کاری برای تغییر نمیکند تا اینکه روزی اتفاقی او را به حرکت وامیدارد.
دربارهی کتاب دختری که خودش را خورد:
این روزها زندگی اکثرمان تکراری و یکنواخت شده است، بعضیهایمان به دنبال راهی برای تغییر هستیم و برخی دیگرمان در عین انفعال، هیچ حرکتی برای داشتن روزهایی بهتر نمیکنیم. در این شرایط قطعاً خواندن رمانی شبیه به حال و هوای اکنونمان بسیار لذتبخش خواهد بود. پس کتاب دختری که خودش را خورد را از دست ندهید!
ماجرای این رمان جذاب از زبان مردی معلم روایت میشود که در یکی از روستاهای شهر اصفهان مشغول تدریس است و با همسر باردارش به نام طاووس زندگی میکند. او هر روز با مینی بوس به محل کارش میرود و یک زندگی عادی و کسالتآور دارد. این مرد دغدغههایی شبیه به بقیهی مردم دارد، به خاطر خراب شدن ماشینش دیر به مدرسه میرسد و در تمام مسیر به شماتتهای آقای مدیر میاندیشد، زنش را بیشتر به دلیل احساس قدردانی دوست دارد و رابطهی عاشقانهی آنان خیلی گرم نیست و ... .
در همین گیرودار ملالآور زندگی، آقای معلم روزی برای تفریح به ماهیگیری میرود و اتفاقی با یک نامه مواجه میشود؛ نامهای از یک دختر ناامید به نام غزاله که قصد خودکشی دارد! وی تصمیم میگیرد تا دختر را پیدا کند و مدتی درگیر ماجراهای پلیسی میشود اما دوباره به زندگی قبلیاش بازمیگردد؛ روزمرگی!
نویسنده در این داستان تصادفهای ساده و ناگهانی را در زندگی نشان میدهد که آدمهای بیشماری برای درآمدن از روزمرگی درگیرشان میشوند. گاهی همهچیز آنقدر تصادفی پیش میرود که زندگی معنای اصلیاش را از دست میدهد، دقیقاً مانند همین آقای معلم! او بعد از اتمام ماجرای نامه به نقطهای خیره میشود؛ شاید در انتظار تصادفی دیگر برای تغییر زندگیاش است!
داستان زندگی بیشتر ما هم همین است. به دنبال هیجانهایی ساده هستیم که شاید چند وقتی را از دنیای تکراری و بدون جذابیت زندگی بیرون بیاییم و تغییر را احساس کنیم، اما دیر یا زود دوباره به همان روزمرگی باز میگردیم! پس چه باید کرد؟!
کتاب دختری که خودش را خورد برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به خواندن داستان و رمانهای فارسی علاقه دارید، این کتاب برای شما مناسب است.
در بخشی از کتاب دختری که خودش را خورد میخوانیم:
سرباتریها، دینام، دلکو، وایر، فیلتر هوا،... کل جنازهی این جوانان پیر، جلوم رقص گرفتهاند و خواهش میکنند بروم یک جایی، خیلی رسمی، بمیرم.
احمقجان، فکر میکنی اگر من بروم سرم را بگذارم برای خواب ابدی، بقیه دست از سرت برمیدارند؟ آسوده میشوی؟ معلوم است با اینکه سی و دو سال از عمرت گذشته، هنوز خری. چون آدمیزاد را نشناختهای. حالا هی خرتوخرت کن و اول صبحی آن روی سگت را نشان بده تا من دیر برسم و ضایع شوم. طوری نیست. اعصابم از این درب و داغان است که قبل از من هشت تا صاحب مذکر و مؤنث داشتهای که کلی باهات صفا کردهاند و حالا که به زرت و زورت افتادهای، انداختهاندت به من و توِ ابله هم فکر میکنی باید انتقام آنها را از من بگیری. گورِ بابات. نفهم. حالا که لج میکنی، آنقدر استارت میزنم تا باتریات هم خفهخون بگیرد. اصلاً آتشت میزنم. میبرمت وسط بیابانی و یک بیست لیتری بنزین خرجت میکنم. میخندی سهمیه نداشته باشم؟ بیست لیتر بنزین آزاد میشود هشت هزار تومان که با خرجهایی که تا حالا ریختهام توی گلوی نسناسی مثل تو، روی هم میشود دو میلیون و هفتصد و سی و هشت هزار تومان که همهاش را حواله میکنم به... میدانی که من بیخودی مایه نمیگذارم و وقتی هم گذاشتم یعنی حرفم یک کلام است.
بالاغیرتاً، نگذار حالا که سرِ قوز افتادهام، لجم دربیاید و وقتی هنوز دارم ماهی نود و سه هزار تومان قسط وامت را میدهم، آتشت بزنم. اینهمه به دیگران حال دادهای. به حرمت عروس و دامادهایی که بردی خانهی بخت یا به حرمت... دِ روشن شو عوضی! اگر الان روشن نشوی، مجبورم اینهمه راه را با مینیبوس بروم. تو که میدانی من کمردرد دارم و اگر سوار مینیبوس شوم، باید یک ماه مثل پیرمردها دولادولا راه بروم. حالا مسخره کردن بچهها به درک، میخواهی دیر برسم و دوباره این ولیزاده صدایش را بدهد توی دماغش و بگوید: «تو انگار حالت خوش نیس. انگار نه انگار که اینجا واسه خودش رئیس داره. قانون داره. حساب داره. کتاب داره. یکی مثل شما که اینقدر بیخیال و کشک باشه، وای به حال این بچهها... آقای عزیز، این بچهها تو دست ما امانتن. نمیگی دیر میرسی، فقط کافیه یکیشون اون یکی رو هُل و تُلی بده و سرش بخوره به میز و یه قطره... یه قطره خون از دماغش بچیکه و اون وقتِ که هفت جدوآبادِ منو و هفت جدوآبادِ تو و هفت جدوآبادِ... »
فهرست مطالب کتاب
تابلوِ اول: آدامس موزی
تابلوِ دوم: جوانان پیر
تابلوِ سوم: امیدوارم باران نبارد
تابلوِ چهارم: طالبان...
تابلوِ پنجم: میشه باهام بیای تو؟
تابلوِ ششم: دزد دوچرخه
تابلوِ هفتم: سایهی عنکبوت
تابلوِ هشتم: بیخوابی
تابلوِ نهم: رو درتون نقاشی کشیدن آقا
تابلوِ دهم: تصمیم
تابلوِ یازدهم: کاش زاینده رود هم به اندازهی من تشنه باشد
تابلوِ دوازدهم: پیک نیک تک نفره
تابلوِ سیزدهم: حوالی کابوس
تابلوِ چهاردهم: مگه بیخوابی، آنفلوانزاست؟
تابلوِ پانزدهم: هاپو
تابلوِ شانزدهم: دختری که خودش را خورد
تابلوِ هفدهم: توت قرمز
تابلوِ هجدهم: خیره به روبهرو
تابلوِ نوزدهم: مرگینه
تابلوِ بیستم: شترمرغها
تابلوِ بیست و یکم: آبدارخانه
تابلوِ بیست و دوم: خودنویس ملوث
تابلوِ بیست و سوم: گندت بزنه، حالمونو به هم زدی
تابلوِ بیست و چهارم: میدونی ساعت چنده؟
تابلوِ بیست و پنجم: کفشهایش
تابلوِ بیست و ششم: "تک گویی"
تابلوِ بیست و هفتم: حلوس
تابلوِ بیست و هشتم: کمپوت با طعم گیلاس
تابلوِ بیست و نهم: گشتم نبود، نگرد نیست
تابلوِ سیام: عروسِ پاییز
تابلوِ سی و یکم: غزاله
تابلوِ آخر: زاینده رود که یک روز زنده بود...
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب دختری که خودش را خورد |
نویسنده | سعید محسنی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۸۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 159 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-362-683-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |