معرفی و دانلود کتاب صوتی چنگال

عکس جلد کتاب صوتی چنگال
قیمت:
۳۶۰۰۰ ۲۵,۲۰۰ تومان ۳۰%
خرید کتاب صوتی
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی چنگال و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی چنگال و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی چنگال

صادق هدایت در کتاب صوتی چنگال داستان زندگی خواهر و برادری را روایت می‌کند که تصمیم می‌گیرند به‌اتفاق یکدیگر فکری هولناک را عملی کنند. این داستان با درونمایه‌ی نقد و نکوهش مضامین مردسالارانه به رشته‌ی تحریر درآمده است.

درباره‌ی کتاب صوتی چنگال

ربابه و احمد شخصیت‌های اصلی داستان کوتاه چنگال هستند؛ خواهر و برادری که روزگار چندان بر وفق مرادشان نیست. سیدجعفر، پدر ربابه و احمد، با معرکه‌گیری امرار معاش می‌کند. او در مسجد شاه مردم را دور خودش جمع می‌کند و به سؤال‌هایشان درباره‌ی احکام غسل و طهارت و نماز، بی‌پرده و بدون رودربایستی جواب می‌دهد. مادر ربابه و احمد در واقعه‌ای شوم جان خود را از دست داده است و حالا این خواهر و برادر به همراه پدر و مادربزرگشان، ننجون، زندگی می‌کنند.

احمد جوانی هجده‌ساله و قدبلند است. با صورتی که همیشه ردّی از عصبانیت روی خودش دارد و پشت لبی که تازه سبز شده. ربابه سه سال از احمد کوچک‌تر است و شبیه به مادرشان صغرا. مادری که اکنون در گور جهل و مردسالاری خفته و آنچنان که بچه‌ها از این‌طرف و آن‌طرف شنیده‌اند، وقتی جنازه‌اش را در خانه پیدا می‌کنند می‌بینند موهایش مثل طناب دور گردنش پیچیده شده. ماجرا به پنج سال پیش برمی‌گردد و به شبی که سیدجعفر مست به خانه آمده بود و فردایش که همه بیدار شده بودند، جنازه‌ی صغری را در اتاق پیدا کرده بودند. احمد و ربابه و دیگران گمان می‌کردند که صغری از ناخوشی و بیماری مرده است، اما ماه‌سلطان، خواهرزاده‌ی صغری، بر این گمان نبود. او چیزهایی می‌دانست که دیگران از آن خبر نداشتند و اکنون در کتاب صوتی چنگال، این اخبار شوم دفن‌شده پس از مدت‌ها به گوش احمد و ربابه می‌رسند و سبب می‌شوند این دو نوجوان دست به کاری هولناک بزنند.

خرافه‌پرستی، نقد عقاید مذهبی کورکورانه و بازآفرینی دشواری‌ها و ناملایمات جوامع مردسالار و سرکوبگر، از جمله مضامینی هستند که صادق هدایت در داستان‌های خود به سراغ آن‌ها رفته است. داستان کتاب صوتی چنگال نیز از این قاعده مستثنی نیست. زنی به‌ناحق و تنها به گناه زن بودن، به دستان مردی بدسیرت که نماینده‌ی جامعه‌ای مردسالار است کشته می‌شود. و اکنون نوبت دادخواهی فرا رسیده است، اما مثل بسیاری از آثار دیگر صادق هدایت، در این داستان نیز با پایانی غیرمنتظره و هولناک روبه‌رو می‌شویم. بازخوانی این قبیل آثار داستانی در چنین زمانه‌ای می‌تواند به ما در درک مسیر جنبش‌های زنانه‌ی آزادی‌خواه، از دیرباز تا به امروز کمک کند و نشان دهد که این مسیر طول‌ودراز را از پس چه روزگارانی سپری کرده‌ایم و در ادامه چه راهی پیش رو داریم.

داستان کوتاه چنگال به همت نشر صوتی نوین کتاب گویا در قالب کتاب صوتی تهیه شده است و آن را با صدای فیروزه لطفی می‌شنوید.

کتاب صوتی چنگال برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌های کوتاه معاصر و شاخص ادبیات فارسی علاقه‌مند هستید، شنیدن کتاب صوتی چنگال را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

با صادق هدایت بیشتر آشنا شویم

حتی اگر ادبیات معاصر ایران را به‌عنوان مخاطبی جدی و پیگیر دنبال نکنید، بی‌تردید با نام صادق هدایت (Sadegh Hedayat) بیگانه نیستید و به‌احتمال زیاد، این نام در ذهن شما با اثر شاخص و شناخته‌شده‌ی او یعنی «بوف کور» گره خورده است. از دیگر آثار مهم و معروف این نویسنده‌ی ایرانی می‌توان به «سه قطره خون»، «پروین دختر ساسان»، «وغ‌وغ ساهاب» و «علویه خانم» اشاره کرد.

هدایت علاوه‌ بر داستان‌نویسی، در حوزه‌ی ترجمه و پژوهش نیز آثار مهم و ارزشمندی از خود باقی گذاشته است که از این میان می‌توان به برگردان فارسی آثار نویسندگانی همچون چخوف، سارتر و کافکا و همچنین کتاب «فرهنگ عامیانه‌ی مردم ایران» و «نیرنگستان» اشاره کرد که در شمار آثار تألیفی و پژوهشی او قرار دارند. صادق هدایت در 48‌سالگی در پاریس با مرگی خودخواسته زندگی را ترک کرد.

در بخشی از کتاب صوتی چنگال می‌شنویم

رقیه‌سلطان بلای جان این دو بچه‌ی یتیم، احمد و ربابه شد و از شکنجه و آزار آن‌ها به هیچ وجه کوتاهی نمی‌کرد و چیزی که شگفت‌آور بود، به‌جای اینکه سیدجعفر از بچه‌هایش میانجی‌گری کند، برعکس در آزار آن‌ها با رقیه‌سلطان شرکت می‌نمود، چون‌سید جعفر از آن مردهایی بود که سر جوانی این بچه‌ها را پیدا کرده بود، به امید این که گوینده‌ی لا اله الا الله پس می‌اندازد و دهن باز بی‌روزی نمی‌ماند و خدا بچه بدهد سرش را پوست هندوانه می‌گذاریم. اما حالا که آن‌ها را می‌دید تعجب می‌کرد چطور این بچه‌ها مال اوست و همه‌ی خیالش این بود که این دو تا نان‌خور زیادی را از سر خودش باز کند و دل فارغ با رقیه خانه را خلوت بکند.

از همان‌وقت سید احمد و ربابه خودشان را خانه‌ی پدری بیگانه دیدند و زندگی برایشان تحمل‌ناپذیر شد. به همین جهت آن‌ها بیش از پیش به یکدیگر دل‌بستگی پیدا کردند. رقیه‌سلطان برای این که آن‌ها را از زندگی خودش جدا بکند، اتاق روی آب‌انبار را که نمناک و تاریک بود برای آن‌ها اختصاص داد و از این رو دو ماه بود که احمد پادرد گرفته بود و با آن که چندین بار برایش دعا گرفتند، رو به بهبودی نمی‌رفت. احمد روزها عصازنان به دکان پینه‌دوزی می‌رفت و ربابه تمام روز کار خانه را می‌کرد به عشق این که شب را با برادرش است، که یگانه دلداری‌دهنده‌ی او به شمار می‌آمد. نزدیک غروب که احمد به خانه برمی‌گشت، اگر کاری به ربابه رجوع می‌شد، او در انجام آن کار پیشی می‌گرفت.

فهرست مطالب کتاب صوتی

نمونه
24 دقیقه
چنگال

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی چنگال
نویسنده
راویفیروزه لطفی
ناشر صوتی نوین کتاب گویا
سال انتشار۱۴۰۱
فرمت کتابMP3
مدت۲۳ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان اجتماعی ایرانی
قیمت نسخه صوتی
۳۶۰۰۰ ۲۵,۲۰۰ ت ۳۰%
خرید کتاب صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی چنگال

Faezeh Os
۱۴۰۲/۰۱/۱۷
این داستان یک نوع انتقاد اجتماعیه!
در مورد فلاکت و بدبختیِ که از پدر به فرزند به ارث میرسه! مسیر کجی که پدر رفته و فرزندانِ پیرو نیز باید تاوان آن را پس بدهند...
در نقدِ توضیحاتِ کتاب باید بگم که توجه دقیقی به کلمه‌ی "مردسالاری" شده که از نظر بنده در مورد این داستان صدق نمیکنه...
پدر، نبود و
مردسالار بلکه مشکلش" نامردی فقدان شعور "بود
احمد، مرد سالار نبود بلکه تا قبل از ان عمل فجیع که به علت مصرف الکل بود" متواضعانه و برادرانه" در کنار ربابه بود. هیچکدام از شخصیت‌های مرد داستان مرد سالار نبودند بلکه غفلت زده بودند. بیمار بودند.
مورد دیگری که مورد نقد قرار میدهم این است که در توضیحات کتاب نوشته بود که احمد و ربابه و پدرشان در کنار مادربزرگ بچه‌ها زندگی می‌کنند در صورتی که آن‌ها با نامادری شان زندگی می‌کنند و از این جهت است که قصد فرار از منزل را دارند
امیدوارم به این نکات توجه شود و کتاب را بدرستی به خوانندگان معرفی کرد...
Amirtaher Shahri
۱۴۰۱/۱۲/۱۸
بحث کاتاسمیک (تعارض دراحساسات) عقده ادیپ شهریار یونان که فروید در کتاب توتم و تابو خود در مورد هملت تشریح کرده «عشق واپس زده هملت به مادر» در این داستان در مورد خواهر بود. برای درک بهتر در مورد داستان ادیپ شهریار بطور خلاصه داستان به این صورت بوده که فرد تصمیم به کشتن پادشاه یعنی پدرخود و تصاحب تخت پادشاهی و زنش یعنی مادر خود بوده که بعد از کشتن پدر دچار عذاب وجدان شده و مادر برای خود ممنوع و تابو میکند، در این مورد عشق ومیل جنسی به خواهر بصورت نفرت بروز و منجربه خواهرکشی میشودکه با افسانه‌های یونان باستان که در آن ارستیس فرزندآگامننون دچار سرنوشت مشابه با این مورد منجربه خواهرکشی شده است. عشق و نفرت دو روی یک سکه میباشند، ماهیت یکسانی دارند در ضمیر نااگاه آدمی یکسانند به زعم فروید و لاکان که هر دو اعتقاد داشتند که تمدن و پیشرفت امروز بشر در بعد اجتماعی مدیون قانون «منع زنا با محارم» بوده و از عوامل بازدارنده کودک که این اصل را می‌آموزد اصل «جایگاه نام پدر» که توسط لاکان ارایه شده است نقش بسزایی دارد. دراین داستانپدر دچار انحراف شدید جنسی که حالت‌های سادستیک آشکار بوده که زن اول را بخاطر زیاده روی کشته و بازن دوم هم ادامه میداده که او هم عقده خود را سر بچه‌ها خالی میکرده…البته این اصل که گفته شده هر سادیستی همزمان و همواره مازوخیست بوده و صرفا در محور زمان یکی از حالات غالب بوده و بروز میکنند. از آن جا که اشاره به کتاب توتم و تابو فروید شد جالب است بدانید ارادت خاصی به مولانا داشته و حتی از بیت زیبای او در کتاب خود یاد کرده هست: «عشق اژدرها ست او کی خفته است. از غم بی آلتی افسرده است.» با تشکر از کتابراه🌹
آنیتا ارزانی
۱۴۰۲/۰۱/۱۴
حق مطلب در مورد مرحوم هدایت در بعضی نظرات ادا شده پس بدور از گزافه گویی بنام داستان اشاره میکنم که چه گزیده انتخاب شده
✔کاش نویسنده بجای چنگال، از چنگالها استفاده میکرد. در تمام طول داستان، حس عجیبی از حضور همین چنگال گفته شده داشتم، چنگالی که پنجه‌هایش در سر پدر و پسر فرو رفته بود و روان آن‌ها را
زخمی و خون آلود و تیره و بدون پوسته رها کرده بود. چنگالی که آرزوی رهایی از مصیبت سایه‌ی نامادری را با همراهی بخت سیاه دخترک با صدایی وهم آلود بدنبالش میکشید، چنگال عشق نامانوس برادر به خواهر با پنجه‌های تنهایی که پیوندها را پاره میکرد. چنگال فقر که هرگز از پشت هیچکدامشان دست فرو نمیکشید، چنگال عوام‌فریبی در لوای دینداری که خاص پدر بود. چنگال بی مهری به فرزندان، چنگال سرکوب کننده‌ی رویاهای ساده و شیرین کودکی، شاید هم در آخر چنگال بی رحم مرگ. اینهمه در بیست دقیقه و در یک داستان چهار نفره؟! ارزش شنیدن دارد.. غصه‌ی دو کودک بی پناه اسیر چنگال‌های بیشمار جامعه‌ی بی شفقت حتی از طرف پدر
✔نگوئیم که این چنگالها در جامعه‌ی امروز ما پنجه در وجودمان ندارند. از این دست داستانها را بخوانیم تا چنگال شکن باشیم.
✔خواندن کتاب را به کسانی که چشم بر مشکلات اجتماعی، روانی، اخلاقی، افسردگی.... میبندند و دنیا را گل و بلبل میخواهند، اکیدا توصیه نمیکنم. صورت مسئله را پاک کنید و خوش باشید. ندانستن امنیت است.
محمد حیدری
۱۴۰۲/۰۳/۲۹
صادق هدایت رو با کتاب بوف کور شناختم؛ فضای داستان خاص و جذاب که مخصوص به خودش هست و گاها هیچ جایی برای خواننده برای همزاد پنداری با شخصیت‌های داستان نمیزاره و ما به عنوان خواننده فقط میتونیم دور وایسیم و نظاره گر اتفاق افتاده باشیم.
تو این داستان، هدایت با لحنی جذاب شروع به روایت داستانی از و که
دوبرادر خواهر میکنه، پدرشون به نوعی معرکه گیر هست و با وجودی که در مسجد درباره‌ی احکام صحبت میکنه و مردم رو دور خودش جمع میکنه و سعی در هدایت کردنشون داره، اما در زندگی شخصی خودش گند بزرگی به جا آورده!
یکی از شب‌ها در مستی مادر بچه‌ها رو کشته و خفه کرده و بعد هم زن دوم گرفته که این نامادری بچه‌ها رو اذیت میکرده و خود پدر هم برخلاف انتظار در این اذیت کردن شریک میشده...
برای اینکه داستان اسپویل نشه، جزیی تر نمیگم ولی حرف کلی داستان در سه نکته خلاصه میشه:
یکی اینکه نمیشه درباره‌ی افراد قضاوت کرد
دوم اینکه تاریخ تکرار میشه، بخصوص قسمت غم انگیز و ناراحت کننده و شکست هاش
سوم هم اینکه نباید عقل آدمی زایل بشه، وگرنه کارایی ازش سر میزنه که دست خودش نیست و شراب این زوال عقل رو تضمین میکنه...
سمیرا ابراهیم پور
۱۴۰۲/۰۷/۰۴
کتاب صوتی چنگال داستان احمد و ربابه خواهر و برادری است که پدرشان نوعی بیماری روانی دارد که با دست دادن حمله عصبی دست به کارهای جنون امیز میزند و زن خود صغرا را شبی که مست بوده و دچار حمله عصبی شده به قتل رسانده حالا احمد وربابه با پدرشان سید جعفر که از راه معرکه گیری و بیان مسائل شرعی امرار معاش و میکند نامادریشان رقیه زندگی میکنند و روزگار سختی را پشت سر میگذارند و به همین دلیل به فکر فرار و رهایی خود هستند اما فرار از چنگال سرنوشت شومشان امکان پذیر نیست. نویسنده در این داستان به فضای مرد سالاری عدم اهمیت به فرزندان و هوس رانی خرافه گرایی ظلم نامادری و اشاعه دین به دست عالمان بی عمل اشاره دارد. فضای داستان بسیار تاریک و همراه با انرژی منفی است. احمد و ربابه نمیتوانند از چنگال سرنوست و فضای حاکم بر زمانه رهایی یابند و گرفتار در این چنگال شوم به پایانی تلخ دچار میشوند که نام داستان برگرفته از این بخش ماجراست. البته من علت مرگ احمد در پایان داستان را نفهمیدم ایا او بجز بیماری ارثی که از پدرش به او منتقل شده و پا درد بیماری دیگری داشت که به یکباره قوای اورا گرفت و اورا از پای دراورد؟
الهام حمیدی
۱۴۰۲/۰۴/۲۹
حقیقتش من داستان رو از منظر مردسالاریِ صرف نمی‌بینم بلکه اگه به تم همه‌ی داستان‌های صادق هدایت توجه کنیم متوجه بیان و انتقاد صریح این نویسنده از جهل و نادانیِ زایدالوصفی همراه با [بزرگنماییِ خاصِ هدایت] حتی با رویکرد دینی توأم با خرافه و نه با تفکر و تعقل و تدبر در میان عامه‌ی مردم، میشیم. در این و داستان کوتاه هم این جهله که موجب پی نبردن به بیماریِ احمد پدرش میشه بیماری دگرگونی شخصیتی که خودش جای کلی بحث و تحقیق داره و این جهله که باز ربابه رو که طبق معمول آسیب پذیرترین عضو یه خونواده هستش رو چون دختره متاع قابل معامله تری میکنه که با شوهر دادنش به هر کی میشه زودتر از شرش خلاص شد. البته سبک هدایت سالهاست مورد نقد و بررسی‌های جانبدارانه و غیر جانبدارانه قرار می‌گیره عده‌ای اونو خیلی سیاه و عده‌ای خیلی واقعی و ملموس میدونن، من دسته‌ی دوم رو بیشتر می‌پسندم چه در اون زمان با ترکیب اجتماعی خاص خودش و چه حالا با ترکیبات رایج جامعه مون فکر میکنم بیانِ عریانِ حقیقته.
توصیه می‌کنم سبک صادق هدایت رو در میان سبک‌های دیگه‌ای که برای مطالعه دوست دارین بگنجونین ضرر نمی‌کنین 😉
آیلار
۱۴۰۲/۰۱/۰۱
این کتاب در مورد زندگی بچه‌های که مادر خود را از دست داده و نه مادری آمده بالای سرشان و قصد اذیت آن‌ها را دارد و در این میان پدر که به جای حمایت از فرزندانش از همسر دوم خود برای اذیت کردن حمایت می‌کند می‌گوید اینکه چقدر زندگی می‌تواند سخت شود که قصد فرار داشته باشند، پس اگر بخواهیم اصل مطلب را این بگوییم است که باید قدر مادر خود را بدانیم وگرنه زندگی سخت و طاقت فرسا می‌شود.
این داستان مطلب دیگری را هم بیان کرد آن هم این است که آن اگر در یک موضوع برای خودمان ببریم و بدوزیم و حرف طرف مقابل را باور نکنیم عواقب بدی به همراه دارد که بزرگترین آن از دست دادن آن فرد است.
در کل از این کتاب می‌توان فهمید و درک کرد که قدر چیزهایی را که داریم بدانیم و از آن‌ها کمال استفاده را ببریم.
از کتاب راه، گویندگان، نویسنده و نوین کتاب هم ممنون به خاطر تهیه و در اختیار قرار دادن این کتاب زیبا.
محمد امین پیشدار
۱۴۰۱/۱۲/۲۰
"چنگال" اثری است از صادق هدایت و فیروزه لطفی که در مورد روایت زندگی خانوادگی و شخصیت‌های مختلف آن‌ها می‌باشد. این کتاب نگاهی نوین و بسیار متفاوت به یک زندگی خانوادگی معمولی دارد و بر خلاف انتظار، با اتفاقاتی پر از تعارض و تضاد مواجه می‌شویم.
یکی از نکات مهم این کتاب، استفاده‌ی جذاب و هوشمندانه از
داستان‌های موازی در زمان مختلف است. نویسندگان با به کار گیری فن تداخل زمانی، تصاویر زندگی خانوادگی را به شکلی دینامیک و پرهیجان ترسیم می‌کنند. این نوعی نوآوری در سبک نوشتاری است که باعث می‌شود خواننده به سرعت وارد دنیای کتاب شود و در آن گم شود.
از دیگر نکات جالب این کتاب، تصویرسازی قوی و شفاف است. با خواندن این کتاب، همه جزئیات زندگی خانوادگی و اتفاقاتی که در آن رخ می‌دهد، برای خواننده به شکل قابل لمس و واقعی به نظر می‌رسد. توصیف دقیق احساسات، فضاها و اشیا، خواننده را با دنیای داستان آشنا می‌کند و احساس می‌کند که در آن جا حضور دارد.
در کل، "چنگال" کتابی جذاب و شیوا است که به دلیل تصویرسازی و نوآوری در نحوه‌ی روایت، می‌تواند برای هر کسی جذاب باشد. این کتاب را به همه‌ی افرادی که به دنبال یک تجربه‌ی خواندن شیوا و جذاب هستند، پیشنهاد می‌دهم.
بهاره محمدی اسفه
۱۴۰۱/۱۲/۱۸
در ابتدا از کتابراه تشکر میکنم بابت این هدیه آخر هفته که ظاهرا قرار است ادامه دار باشد.
صادق هدایت، نامی تامل برانگیز که حتی اگر آثارش را دوست نداشته باشیم نمی‌توانیم تاثیر او را بر ادبیات داستانی ایران نادیده بگیریم.
من یکی از دوستداران هدایت هستم و از گذشته با روایات کوتاه و عمیق این نویسنده
آشنا بودم.
اینجا هم داستانی داریم که در آن به نقد دورویی افرادی می‌پردازد که آنچه از مفاهیم دین و احکام می‌گویند فقط برای دیگران است و خودشان اعتقادی ندارند و از معاصی و منکرات فروگذار نیستند. و البته نقد بسیاری خرافات که به اسم دین رواج یافته‌اند.
البته از نیمه داستان کاملا قابل حدس بود که قرار است چه بر سر ربابه بیاید.
روایت بد نبود ولی برای همین داستان کوتاه خوب بود و به شخصه علاقه ندارم داستان بلندی را با صدای این راوی بشنوم
با سپاس از کتابراه
.
۱۴۰۲/۰۱/۲۴
باعرض سلام
من این کتاب را به دو دلیل نپسندیدم:
1. موضوع کتاب بد بود و من اصلا نپسندیدم و این به روحیه آدم‌ها بستگی داره که این کتاب را بپسندن یا نه
من چون کتاب‌های هیجانی و معمایی دوست دارم موضوع این کتاب رو نپسندیدم. چون موضوع ناراحت کننده‌ای داشت.
2. دومین مورد کوتاه بودن اون بود. من از و
رمان‌های طولانی خوشم میاد این کتاب داستانش کوتاه بود.
چیزی که در مورد این کتاب پسندیدم: این کتاب صوتی بود و صدای گوینده نیز بسیار دلنشین بود و به آدم آرامش می‌داد.
از نویسنده محترم آقای صادق هدایت بسیار تشکر میکنم و به ایشان خسته نباشید میگویم چرا که نویسندگی کار بسیار سختی است و کار هرکسی نیست
. همچنین از راوی این کتاب فیروزه لطفی بسیار متشکرم. و در اخر از انتشارات نوین کتاب گویا سپاس گزارم و پیشنهاد میدهم همه‌ی کتاب‌های این مجموعه را بخوانید.
محدثه
۱۴۰۲/۰۱/۱۰
داستان کوتاه چنگال روایت پسری است که خواهرش را به قتل می‌رساند درست مثل پدرش حتی با فرمولی مشابه. جبر محیط در رمان کاملا مشهود است. خانواده‌ای که محصول جبرگرایی محیط و سلطه پدر هستند. پدر و پسر نماد قدرت و نظام این خانواده استبدادی و پدرسالار است. قدرت مطلق نباید از بین برود و باید منتقل شود درست ِ مثل قضیه قتل زنان خانواده. طبیعت علیه تربیت (nature vs nurture) جمله‌ای است بنیادین از ناتورالیست ها. در واقع این جمله که اصل مکتب ناتورالیسم را نشان می‌دهد، برگرفته شده از نظریاتِ آگوست کنت در علم است که بعد وارد ادبیات شد. چنگال صادق هدایت، به لحاظ تماتیک از قواعد و چهارچوب‌های ناتورالیستی مستثنا نیست. داستان از دید دانای کل مطرح می‌شود، دانای کل نامحدودی که حتی به افکار و احساسات درونی شخصیت‌ها هم دسترسی دارد و به مخاطب آگاهی می‌دهد.
صدیقه فتحی
۱۴۰۱/۱۲/۲۲
داستان چنگال عالی بود
هرچند همیشه قبل از مطالعه داستان‌های صادق هدایت �ی با خودم کلنجار می‌رود تا دست به مطالعه بزنم زیرا در دوران نوجوانی که بوف کور را مطالعه کردم باعث یک نوع نگاه منفی نسبت به صادق هدایت شد هرچند که بعد از آن و در طول یک سال گذشته چندین کتاب از این نویسنده را از طریق کتاب را هر
مطالعه کردم ولی بار قبل از مطالعه تردیدی وجود مرا فرا میگیرد ولی نگاه کلی که الان نسبت به صادق هدایت دارم این است که او در کنار نویسندگی جامعه شناس و روانشناسی قدر بود به معضلات اجتماعی زمان خود را به طور عمیق و دقیق مشاهده و در معرض دید همه انسانها قرار داده است هرچند مشکلات هیچ وقت معطوف به یک زمان و مکان نیستند بلکه از زمان پیدایش انسان تا آخر زندگی خاکی مطمئناً وجود داشته و خواهند داشت
پارسا
۱۴۰۳/۰۴/۱۷
داستان کتاب بشدت تلخ و منفی و اصلا باب سلیقه ی من نبود. صدای راوی عالی و در بیان شخصیت خیلی خوب عمل کردند. داستان کوتاه و به نظرم نوعی نقد اجتماعیه و نگاه روانشناسانه در مورد اختلالات روانی و زمینه های ژنتیکی داره. داستان در رابطه با خواهر و برادریه که برای فرار از خانه برنامه ریزی میکنند مادرشونو از دست دادند و زیر دست و آزار و اذیت نامادری زندگی میکنند پدری بی عاطفه دارند که هیچ توجهی به فرزندان نداره و فرزندانشو به چشم نون خور اضافی میبینه معرکه گیره و در مورد مسائل فقه و دینی برای مردم صحبت میکنه نوعی بیماری روانی داره که یک شب با مصرف شراب این بیماری عود میکنه و باعث قتل مادر بچه ها میشه و پایان داستان خیلی ناراحت کننده و شوکه کنندست
Saeid Farmanrava
۱۴۰۱/۱۲/۲۰
باسلام وادب:
حقیقتا کتاب چنگال: درست است که نوشته وداستان اوبیش از چندین ورق نوشته وتشکیل شده. اما در نتیجه بسیار معنی ومفهوم خاص: روانکاوی و روانشناسی بسیار مهم غیر اخلاقی است که متاسفانه باز گوی کننده ان در قالب نظریات کنونی حاضر بدلیل رعایت شیونات اخلاقی نمی‌گنجد ونمی توان بصورت واضح بیان فی
نمود. بخصوص رابطه مابین ربابه واحمد که خواهر وبرادر هستند. لذا افرادی که در این خصوص علاقه دارند که به نتیجه واقعی ونهایی برسند پس از مطالعه کتاب در صورت وجود ابهام میتوانند در سایتهای مختلف نظریات روانشناسان را در خصوص محتوای کتاب چنگال مطالعه کنند. تا به نتیجه مطلوب ونظر بی پرده گویی نویسنده بصورت کاملا برسند. با تشکر
Elaheh Ebrahimian
۱۴۰۲/۰۲/۰۵
نویسنده بدونه اضافه گویی و به رخ کشید مرتبه علمی و قدرت استفاده از تعابیر و نشانه‌ها یک راست به سراغ معرفی شخصیت‌ها میده و به طور مستقیم به توصیف آن‌ها می‌پردازد و اینطوری به خواننده جهت‌گیری ذهنی که خود خواهان آن هست میده مثلا: احمد جوانی بود ۱۸ ساله بلندبالا ابروهای پرپشت و به هم پیوسته و چشم‌های براق و صورتی عصبانی داشت.
پایان این داستان به شدت غافلگیر کننده هست، به شما قول میدم پایان این داستان به شدت شگفت انگیزه.
و در آخر باید بگم که صادق هدایت نویسنده‌ای بود که مانند آینه تمام اتفاقات غم انگیز اجتماعی را بیان می‌کرد و نه یک بیمار روانی که قصد آزار مخاطب خودش داشته باشد امیدوارم با این دید اثر صادق هدایت بخونید.
مشاهده همه نظرات 250

راهنمای مطالعه کتاب صوتی چنگال

برای دریافت کتاب صوتی چنگال و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.