معرفی و دانلود کتاب شبح

معرفی کتاب شبح

تشویق‌کنندگان کنار زمین ایستاده‌اند. همه به خط پایان خیره شده‌اند. کستل کرانشاو برخلاف بسیاری از دوندگان، به‌جز مادرش و چند دوست صمیمی، تشویق‌کننده‌ای ندارد. جیسون رینولدز ما را به کتاب شبح دعوت می‌کند، تا بتوانیم کستل کرانشاو را در این مسابقه حمایت کنیم. او سختی‌های زیادی کشیده است. سه سال پیش از دست پدرش که به سمت او و مادرش شلیک کرد، گریخته و به‌خاطر سیاه‌پوست بودن، طعم تبعیض نژادی را هم چشید. این کتاب ما را با زندگی این پسر دونده و آسیب‌هایی که نوجوانان در معرض آن‌ها قرار دارند، آشنا می‌کند.

درباره‌ی کتاب شبح

مادر سراسیمه در اتاق کستل را باز کرد. چشم‌های پسرک نیمه‌باز است و نمی‌داند در اطرافش چه فاجعه‌ای درحال وقوع است! مادر او را از جا بلند می‌کند و با نهایت سرعت از خانه بیرون می‌دود. همان موقع پدر خشاب اسلحه‌اش را پر می‌کند. دستش را بالا می‌آورد، کلت کمری را به‌طرف کستل و مادر نشانه می‌گیرد و گلوله‌ی آتشین به‌سوی آن دو پرواز می‌کند. جانِ کستل و مادرش، به‌سرعت دویدن پسرک بستگی داشت. تیر خطا می‌رود؛ اما اگر چند متر عقب می‌ماندند به قتل می‌رسیدند و هیچ‌کس هم از سرانجام تلخ آن‌ها باخبر نمی‌شد. همان شب، پدر دستگیر شد و کستل فهمید می‌تواند مثل یک شبح بدود. حالا سه سال از آن موقع می‌گذرد. او پشت در سالن تمرین دویدن نشسته و به جمعیتی که سعی می‌کنند از همدیگر جلو بزنند، نگاه می‌کند. مربی قدکوتاهی هم در کنار زمین ایستاده و بازیکنان را هدایت می‌کند. دیگر نمی‌تواند آنجا بماند. باید به میان آن‌ها برود. خیلی وقت بود که دلش می‌خواست عضو یک تیم ورزشی شود؛ اما نه مدرسه‌شان تیم دو داشت، نه مادرش به این سادگی‌ها اجازه‌ی عضویت در تیم ورزشی را به او می‌داد! کرانشاو جلو می‌رود، آستین‌هایش را بالا می‌زند و برای دویدن آماده می‌شود. البته این تمرین خصوصی است و او برای وارد شدن به مسابقه، راهی ندارد جز زیر پا گذاشتن قانون. فریادهای مربی که «اینجا یک زمین خصوصی است و تو حق نداری بدوی» بی‌فایده است. کستل کرانشاو مثل یک روح می‌دود و از بهترین دونده‌ی تیم جلو می‌زند! از همان لحظه، او به عضو رسمی تیم تبدیل می‌شود.

ما در کتاب شبح (Ghost)، تماشاچی هستیم. باید کنار زمین بنشینیم و به پرواز کستل کرانشاو به‌سوی آرزوهایش نگاه کنیم. البته جیسون رینولدز (Jason Reynolds) اجازه می‌دهد، هرازگاهی با او همراه شویم، به‌خصوص زمانی که این پسر به حمایت نیاز دارد. کستل هیچ‌گاه نتوانست حس پدر داشتن را تجربه کند. پدر او یک دائم‌الخمر است که عذابش می‌دهد، برخلاف آقای مربی که تکیه‌گاه امن زندگی اوست. البته او تنها عضو این تیم نیست که زندگی پرمشقت و سختی دارد، باقی دونده‌ها هم هرکدام با مشکلات شخصی و خانوادگی مواجه‌اند. کتاب شبح، روایتگر زندگی کستل کرانشاو است که به یکی از بهترین دونده‌ها تبدیل می‌شود، اما در این میان، مشکلات اجتماعی، تبعیض نژادی علیه سیاه‌پوستان و خطراتی را که نوجوانان در معرض آن‌ها قرار دارند، برای ما بازگو می‌کند. جیسون رینولدز افکار و احساسات متناقضی را که درون کستل را آشفته می‌کنند نمایان می‌سازد. او به ما نشان می‌دهد، آدم‌ها می‌توانند در شبی سیاه و تاریک، خود را به ستاره‌ای پرنور تبدیل و رویاهایشان را لمس کنند.

کتاب شبح با ترجمه‌ی سمیه ایمانی در نشر ابوعطا منتشر شده است.

جوایز و افتخارات کتاب شبح

• از برندگان جایزه‌ی ملی کتاب در بخش ادبیات نوجوان
• از محبوب‌ترین داستان‌های آمریکایی به نقل از سایت PBS’s The Great American Read
• نامزد جایزه‌ی اودیسه در سال 2017
• برترین رمان نوجوان در مسابقه‌ی سیبیلس
• و ...

نکوداشت‌های کتاب شبح

• جیسون رینولدز تصویری واقع‌گرایانه از پسری که می‌خواهد استعداد و انرژی خود را به سمت موفقیت هدایت کند، به ما نشان می‌دهد. خواندن این کتاب برای هر فرد و به‌خصوص نوجوانان ضروری است. (مجله کتابخانه مدرسه)
• کتاب شبح، داستان زندگی نوجوانانی را روایت می‌کند که برای یافتن معنا در زندگی خود در تکاپو هستند و روح‌هایی مهربان و سخاوتمند نیز در این مسیر آن‌ها را همراهی می‌کنند. (شرکت Shelf Awareness)
• شخصیت اصلی این داستان سفری درونی و گران‌بها را تجربه می‌کند و خود را تغییر می‌دهد. ما باید جیسون رینولدز را در کنار برترین نویسندگان ادبیات نوجوان قرار دهیم. (نیویورک‌تایمز)
• این کتاب علاوه‌بر روایت ماجرایی جذاب و گیرا، نمایان‌گر آسیب‌های اجتماعی همچون خشونت، معایب رواج اسلحه، اختلاف طبقاتی و فقر است. (پابلیشرز ویکلی)

کتاب شبح برای چه کسانی مناسب است؟

مسیر پیش‌رو مملو از موانع است؛ ناامیدی، فقر و هزاران مشکل دیگر. با این وضعیت انتخاب شما چیست؟ پذیرفتن شرایط؟ یا کوشش مداوم؟ پیش از اینکه انتخاب کنید، بهتر است ماجرای زندگی کستل کرانشاو را بخوانید. او هزاران دلیل برای پذیرفتن شکست داشت اما تصمیم گرفت تا خط پایان بدود. داستان معمایی و اجتماعی شبح به نوجوانان نشان می‌دهد رسیدن به خط پایان، در هیچ حالتی محال نیست و باید پیش از هرچیز امید و انگیزه را جست‌وجو کنند.

در بخشی از کتاب شبح می‌خوانیم

چهارشنبه‌ها: نردبان، چهار، سه، دو، یه، یک، دو، سه، چهار. همچنین به روز نخوردن ناهار سنگین هم معروفه. از چهار به یک رفتن خیلی سخته اما بیشتر ما از پسش برمی‌آییم. حتی من. برگشتن به سمت بالای نردبان که کشنده بود. پایین برو، بپر پایین، برو بالا، بپر بالا. واقعاً افتضاح.

پنج‌شنبه‌ها: دو طولانی. هر هفته یه مسیر جدید. یه بار تونستم تا آخرش ادامه بدم. حس خوبی بود که یه قسمت از قطار دونده‌ها باشم که توی پیاده‌رو زوکنان می‌رفتیم. از بین مردم، نیمکتای ایستگاه‌های اتوبوس، شیرهای آتش‌نشانی، کیسه‌های زباله با موبایل انگیزشی که پشت سرمون می‌اومد سریع رد می‌شدیم. تنها ترسم این بود که یه روز مربی ویت راهو اشتباه بره-راهی که به سمت لوازم ورزشی ختم میشه که من مطمئناً فراری تحت تعقیب بودم. قطعاً فقط می‌تونستم سرمو برگردونم یا پیرهنمو بکشم رو سرم- مثلاً دارم عرق صورتمو پاک می‌کنم- و هیچ‌کس نمی‌فهمه که من بودم. اما کفشا؟ راهی برای مخفی کردنشون نبود. اون دختر، تیا، برق گلوله‌های نقره‌ای رو راحت می‌شناخت. خوشبختانه ما هیچ‌وقت اون سمتی نرفتیم.

جمعه‌ها: روز مورد علاقه‌ی همه. تعطیل. خداروشکر.

خیلی زود به همه چیز و همه‌کس عادت کردم. منظورم مایکی، اون آدم خیلی مسخره‌س. آرون کاپیتان تیم که مثل کاپیتان رفتار می‌کنه که اولش فکر می‌کردم بتونم باهاش کنار بیام. یعنی طرف دهن بزرگی داشت. خیلی بزرگ. اما می‌دونست که چطور به همه انگیزه بده و همه رو متحد کنه که وقتی در کنار هم‌تیمی‌های خودت باشی کار سختیه. و بعد ما چهار نفر بودیم. بچه‌های جدید. گروه ویژه‌ی ما. به لو و پتی که بهم تیکه می‌ندازن و بحث می‌کنن عادت کرده بودم. تمام مدت. و همین‌طور به سانی عادت کرده بودم که بعضی از کتاب‌های فضایی که هیچ‌کس تابه‌حال نخونده رو نقل می‌کنه. یا یه چیز باحال تعریف می‌کنه، که خیلی پرت‌وپلاست و واقعاً نمی‌دونی چرا باحاله، اما واقعاً باحاله. در واقع، فکر می‌کنم این رکوردیه که او شکستش.

فهرست مطالب کتاب

1: رکوردهای جهانی
2: رکورد جهان برای سریع‌ترین آزمایش استعدادیابی
3: رکورد جهانی بیشترین دعواها
4: رکورد جهانی برای بدترین روز زندگیم
5: رکورد جهانی برای بیشترین فرار در یک روز
6: رکورد جهانی برای طولانی‌ترین دو بعد از بیشترین فرار در یک روز
7: رکورد جهانی برای بهترین جمعه‌ی عمرم بعد از بدترین چهارشنبه و پنج‌شنبه
8: رکورد جهان برای داشتن بهترین راز
9: رکورد جهانی برای تمیز کردن کثیف‌ترین ماشین
10: روز مسابقه