معرفی و دانلود کتاب شاید دوباره فرصت باشد!
برای دانلود قانونی کتاب شاید دوباره فرصت باشد! و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب شاید دوباره فرصت باشد!
کتاب شاید دوباره فرصت باشد! نوشتهی نگین اقبالی روایتی ساده و خواندنی از کودکی دبستانی به نام مراد است. او علاقهی زیادی به درس خواندن دارد اما بهخاطر پدرش مجبور میشود مدرسه را ترک کند...
دربارهی کتاب شاید دوباره فرصت باشد!
کتاب شاید دوباره فرصت باشد! اثر نگین اقبالی برای اولین بار در سال 1395 به چاپ رسید. این کتاب داستان شخصیتی به نام مراد را روایت میکند. او در خانوادهای فقیر در ده زندگی میکند، در کلاس ششم درس میخواند و از هوش خوبی برخوردار است. اما از قضای بد پدر مراد مریض و ازکارافتاده شده و از این روی، مراد میخواهد درسش را رها کند. او برای اینکه درآمدی برای خانواده داشته باشد به چوپانی روی میآورد. مراد در وضعیت سختی قرار میگیرد؛ از طرفی دوست دارد درسش را ادامه دهد و برای جامعه فرد مفیدی باشد و از طرفی بیماری پدرش او را مجبور کرده است برای کسب درآمد چوپانی کند.
کتاب شاید دوباره فرصت باشد برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب شاید دوباره فرصت باشد اثری کمحجم و کوتاه است که برای علاقهمندان به داستانهای کوتاه فارسی گزینهی مناسبی به حساب میآید.
با نگین اقبالی بیشتر آشنا شویم
نگین اقبالی نویسندهی جوان و تازهکار ایرانی است که در سال 1381 به دنیا آمد. از این نویسنده تاکنون یک جلد کتاب منتشر شده است که عنوان آن «شاید دوباره فرصت باشد» نام دارد.
در بخشی از کتاب شاید دوباره فرصت باشد میخوانیم
مراد دوان دوان، خود را به خانه رساند؛ با خوشحالی فریاد زد: «پدر جان قبول شدم، قبول شدم.»
پدرش به او گفت: «مراد جان هزار آفرین، من از تو راضی هستم، خدا هم از تو راضی باشد پسرم، اما تو که میدانی نمیتوانم هزینه رفت و برگشت سرویست را بدهم؛ پس دیگر بیخیال درسخواندن شو و مرا اذیت و عصبانیام نکن؛ اگر حداقل مادرت زنده بود، کار میکرد، غذا درست میکرد، قالی میبافید و... اما الآن واقعاً دستم تنگ است و به دلیل مریضی نمیتوانم کار کنم و فقط پول چوپانی تو را برای خرج و مخارج زندگی، داریم که آن را هم باید خرج داروهایم کنیم که حالم خوب بشه و بتوانم کار کنم.
مراد در جواب گفت: «خوب با پای پیاده به مدرسه میروم، خودمم بیشتر کار میکنم؛ این بار، زمستانها هم کار میکنم، فقط اجازه میخواهم، درس بخوانم.
پدر با خشم به او گفت: «آخه دیوانه، آدم با پای پیاده میتواند از ده به شهر برود؟ درس راهنمایی آنقدر آسان است که بخواهی زمستان هم کار کنی؟ نه پسر جان، تو هر قدر هم که بدانی من بیشتر از تو میدانم، الکی که موهایم را سفید نکردهام.»
مراد با گریه از خانه خارج شد و به خانه خاله سوسن رفت. زنگ در خانه آنها را زد؛ دید که خاله سوسن برگشته، خیلی خوشحال شد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب شاید دوباره فرصت باشد! |
نویسنده | نگین اقبالی |
ناشر چاپی | انتشارات زانکو |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 48 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-7994-57-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |