معرفی و دانلود کتاب سوپ سیاه
برای دانلود قانونی کتاب سوپ سیاه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سوپ سیاه
کتاب سوپ سیاه نوشتهی مرجان بصیری روایتی از زندگی زنی به نام تندیس است. زنی که مبتلا به فیبرومیالژیا (سندروم درد اسکلتی - عضلانی مزمن) میباشد و ناجیِ ناشناسش، افرادی را برای کمک به او میفرستد. این کتاب روایتی مدرن در ادبیات داستانی ایران است که شما را درگیر زندگی شخصیت اصلی داستان میکند.
دربارهی کتاب سوپ سیاه
کتاب سوپ سیاه، روایتی از زبان زنی است که با ناجی خود صحبت میکند و داستان زندگیاش را تعریف میکند. اما قبل از توضیحات بیشتر بهتر است بدانید سوپ سیاه یعنی چه. در دوران قدیم جنگجویان اسپارتان برای زنده ماندن سوپ سیاه میپختند و میخوردند. این سوپ از گوشت و خون خوک درست میشد که فقط نمک و کمی سرکه به آن میزدند تا خون لخته نشود. این سوپ مزهی بسیار بدی داشته است...
کتاب از زبان راوی که زنی است به نام تندیس و دچار بیماری فیبرومیالژیا یا خستگی و ضعف مفرط است نقل میشود. شخصی به نام مهتر سرپرستی تندیس را به عهده گرفته و ماجرای کتاب و اتفاقات آن از طریق نامهنگاری بین این دو شخص روایت میشود. بهدلیل ضعف تندیس مهتر برای مراقبت از او افرادی را مثل ژینا و بایرام و ... فرستاده است. مرجان بصیری اولین ماجرای کتاب را با خوردن سوپی خوشطعم در خواب شروع میکند. سوپی که ژینا یکی از فرستادگان مهتر آن را میپزد. این سوپ عادی نیست و با گوشت مهتر درست شده که البته تندیس آن را خوشمزه میداند و ادعا میکند به او قوت بخشیده...
این کتاب در سه فصل نوشته شده است. روایت داستان در هالهای از ابهام است؛ چون نه تاریخ و نه مکان مشخصی دارد. شخصیتهای بسیاری از طرف مهتر میآیند و میروند که هرکدام شما را به سمت فهمیدن هویت واقعی او و تندیس نزدیک میکند. برای فهمیدن نقش و دلیل کمککردن مهتر به تندیس میتوانید کتاب را بردارید و شروع به خواندن کنید.
کتاب سوپ سیاه مناسب چه کسانی است؟
این کتاب مناسب کسانی است که میخواهند داستانی ایرانی، مدرن و معماگونه بخوانند.
با مرجان بصیری بیشتر آشنا شویم
مرجان بصیری متولد سال 1360 و در رشتهی جامعهشناسی تحصیل کرده است. او از سال 1381 رسماً نویسندگی حرفهای را شروع کرده که اولین اثرش، کتاب «بت دورهگرد» در جایزهی ادبی «واو» تقدیر شد. تابهحال از او کتابهایی نظیر «شهر کوچک، آرزوهای بزرگ» و «روز آبی» منتشر شده است. نشر ققنوس نیز در سال 1387 از او مجموعهداستانی با نام «شهر یکنفره» به چاپ رساند.
در بخشی از کتاب سوپ سیاه میخوانیم
ترس ازدستدادن شما همیشه همراهم بود. شبها خیالپردازی میکردم. نمیخواستم بخوابم و در صبحی بیحضور شما بیدار شوم. فکر میکردم یکی از همین روزها بالاخره سوزن سرمها را از دستهام باز خواهند کرد. آنوقت تکوتنها بیحضور ژینا، دکترشاهرخ و شما مهتر عزیز، میبایست پای پیاده راه بیفتم بیرون. زیر آفتاب حتماً مثل حلزون خشک میشدم. کندتر از همۀ مردم دنیا، با پاهایی که بهقدر وزنۀ یکتُنی سنگین است، قدمبهقدم به هیچکجا راهی میشدم.
ملافه را میکشیدم به سرم. تنم بویی عجیب گرفته بود. انگار سوسک مردهای توی یک شیشۀ الکل بودم. نیمههای شب به حال بیمار کناری غبطه میخوردم. حاضر بودم بیماریمان را جابهجا کنیم. فیبرومیالژیا مال او، صورت ازریختافتادۀ ابدی مال من.
زیاد میخوابید. حتماً از تأثیر مُسکنها بود. برعکس به من آرامبخش و مُسکن تزریق نمیشد. ممکن بود به اغما بروم. مغز من نیاز به چیزی قوی داشت که از رخوت دربیاید و دستوپاها را بهکار بیندازد.
توی خواب خرخر میکرد و گاهگداری زیرلب به کسی فحش میداد. تابستان بود و گرما تنم را بیشتر میانداخت. ماه که بالا میآمد و کامل میتابید، انگار بهجای نور مهتاب، روی پوست سراسر تنم موم ریخته باشند. سنگین و خسته و ناتوان. گاهی تا صبح با پلکهای بسته بیدار میماندم.
این حرفهای دربارۀ طلوع خورشید و انرژیبخشیاش بهتمامی چرت است. هیچچیز تغییر نمیکرد. اگر به خواب میرفتم، بعد از چند ساعت میبایست پرستار بیاید و بهزور تکان بیدارم کند. اما خوبی روشنای صبح این بود که با همۀ سرکشی و بدقلقیهای جسمم باز ژینا را میدیدم و باز میدانستم شما هستید.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سوپ سیاه |
نویسنده | مرجان بصیری |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوچه |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 255 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-697469-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی ایرانی |