معرفی و دانلود کتاب سهم من از درخت سیب
برای دانلود قانونی کتاب سهم من از درخت سیب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سهم من از درخت سیب
کتاب سهم من از درخت سیب شامل مجموعهای از داستانهای کوتاه به قلم طیبه نجیب است. این مجموعه دَه داستان زیبا و خواندنی را شامل میشود که در آنها از موضوعاتی چون عشق و وصال، هجران و فراق، انسانیت و معنویت و ... بحث میشود.
درباره کتاب سهم من از درخت سیب
داستان کوتاه، نوعی از ادبیات داستانی است که در مقایسه با داستان بلند و رمان حجم به مراتب کمتری دارد. شمار شخصیتهای داستان کوتاه محدود است و در آن به جزئیات وقایع پرداخته نمیشود. قالب داستان کوتاه در قرن نوزده شکل گرفت و در همان قرن داستانهای کوتاه بسیاری نوشته شد. در ایران، این نوع ادبی با «یکی بود، یکی نبود»، اثر محمدعلی جمالزاده آغاز شد. پس از او نویسندگان بسیاری در این گونهی ادبی به هنرآزمایی پرداختند و آثار درخشانی از خود به یادگار گذاشتند و توانستند مخاطبان زیادی را جذب نوشتههای خود کنند.
طیبه نجیب جزو نویسندگانی است که به این نوع ادبی روی آورده و داستانهای زیبایی را به رشتهی تحریر درآورده است. کتاب سهم من از درخت سیب او شامل مجموعهای از داستانهای کوتاه با نامهای صندوقچه، گیسبریده، مرد گلی، دخمه، سنگها، گمشده، درخت سیب، باغ، تخت چوبی و کلبه میباشد. زبانی که خانم نجیب در نگارش داستاهای خود به کار برده است، ساده و شیواست و خوندن این کتاب را برای مخاطب دلنشین میسازد. کمتر کسی هست که با خواندن نخستین داستان این مجموعه، داستانهای دیگرش را بلافاصله و بدون وقفه نخواند. نویسندهی کتاب حاضر مفاهیم اجتماعی و فلسفی را در ضمن داستانهای خود به زیباترین و سادهترین شیوه بیان میکند.
کتاب سهم من از درخت سیب برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستانهای کوتاه ایرانی پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب سهم من از درخت سیب میخوانیم
به شاخه درختی تابی بسته بودند که رو به پرتگاه شتاب میگرفت و دل آدم را خالی میکرد. من که جرئت نداشتم سوار آن بشوم. اما برادرش به زور او را سوار میکرد و چنان هُلش میداد که قلب آدم میریخت. داد میزد که برادرش تاب را نگه دارد، اما او فقط میخندید و هیچ کاری نمیکرد. دلهره افتادن او توی دره، تمام بدنم را به سردی مینشاند. با اینکه اسیر طناب بود، هرچه برادرش بیشتر هُلش میداد، بیشتر طناب را چنگ میزد و محکمتر میچسبید. گفت: «نترس! بیا بریم. ترس مال اون زمونهاست» و آن زمانها یعنی همین چند سال پیش که هنوز ازدواج نکرده بود. یکی دو سال از من بزرگتر بود و به رسم روستا زود شوهرش داده بودند.
یادم آمد از عمه خواسته بودم مرا صبح زود به خانهشان برساند. میدانستم که صبح میرود و تا چند روز پیدایش نیست. حوری گفته بود: «صبح زود تا نرفته بیا ببینش» گفته بود: «قول بده اگه تو هم فکر کردی من درست میگم، بهم بگی.» میخواستم چشمهایش را ببینم. گفته بود از چشمهایش میترسد. تا رسیدم مادرش داشت از شیب تند کنار خانهشان بالا میآمد. راه میانبر بود شاید. و به جای دخترش کوزهها را از آب چشمه پر کرده بود. پایش را روی سنگهای نوک تیز بیرون زده از سراشیبی، سفت و محکم میکرد که مبادا سقوط کند، که مبادا دستش به لرزه بیفتد و کوزه رها شود. مادرش به خاطر اینکه روزهای آخر حضور دخترش توی آن خانه بود کارهای او را هم انجام میداد. حوری جلو در خانهشان ایستاده بود و برای من دست تکان داد. نگاه من از او به مادرش رفت و ناگهان چنان پای مادرش لغزید که حوری هراسان به سمت او دوید و دهانش رو به سوی فریادی نگفته باز شد. مادرش نگاهش کرد و گفت: «نترس!» انگار صدبار این اتفاق را تجربه کرده بود که خودش را نگه داشت و رو به حوری نگاه کرد و سر تکان داد که یعنی چیزی نیست.
فهرست مطالب کتاب
صندوقچه
گیسبریده
مرد گِلی
دخمه
سنگها
گمشده
درخت سیب
باغ
تخت چوبی
کلبه
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سهم من از درخت سیب |
نویسنده | طیبه نجیب |
ناشر چاپی | انتشارات نیستان |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 116 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-337-998-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |