معرفی و دانلود کتاب سفر قهرمانی مرد

معرفی کتاب سفر قهرمانی مرد

کتاب سفر قهرمانی مرد اثری‌ست جذاب و ارزشمند به قلم منصور یوسف زاده شوشتری که به فاصله‌های موجود میان دو نسل می‌پردازد. ایوب که از دست پسرش به ستوه آمده، تصمیم می‌گیرد راهی برای این همه فاصله‌ی عاطفی بیابد؛ داستانی غنی درباره‌ی مردانگی، عشق و قهرمانی.

درباره کتاب سفر قهرمان مرد:

ایوب مرد میان‌سالی‌ست که خود در زمان کودکی هیچ‌گاه رابطه‌ی کامیاب‌کننده‌ای با پدرش نداشته است. حال تمام آن روزها گذشته، ایوب خانواده‌ی خود را تشکیل داده و تمام تلاشش را می‌کند تا ارتباط مطلوبی با خانواده‌اش رقم بزند. با این وجود، پرخاشگری و استقلال‌خواهی پسر جوانش او را به استیصال رسانده است. ایوب واقعا نمی‌داند باید در مقابل فرزندش چه رفتاری از خود نشان دهد.

او برای یافتن راه حل، راهی سفری به جنوب می‌شود؛ جایی که پدر مرحومش به خاک سپرده شده است. این سفر باعث می‌شود ایوب درک غنی‌تر و تازه‌تری نسبت به مفهوم مردانگی پیدا کند. کتاب سفر قهرمان مرد اثری خوش‌خوان است که شما را تا پایان همراه خود می‌کشاند.

کتاب سفر قهرمان مرد مناسب چه کسانی است؟

اگر به مطالعه‌ی رمان‌های اجتماعی فارسی علاقه‌مند هستید،‌ کتاب سفر قهرمان مرد را از دست ندهید.

با منصور یوسف زاده شوشتری بیشتر آشنا شویم:

این نویسنده‌ی توانا در زمینه‌ی ادبیات نمایشی، رمان و شعر تخصص دارد. منصور یوسف زاده شوشتری که خود دانش‌آموخته‌ی مکتب کارل گوستاو یونگ، فیلسوف و روان‌پزشک سوئیسی‌ست، اغلب رمان‌هایش را از نظریات یونگ برمی‌گیرد. از جمله این آثار می‌توان به حلقه‌ای نو برایم بخر، زنی که دیگر نمی‌خواست مرد باشد، لولو خرخره و بعد از او اشاره کرد.

در بخشی از کتاب سفر قهرمان مرد می‌خوانیم:

پدر خوب خانواده بودن، ایده‌ای بود که ناخودآگاه در حال پیگیری آن در خانواده‌ی خودم بودم. این ایده، درست از مخالفت با خط‌ مشی پدرم در خانواده، شکل گرفته بود. من همواره از نبودن تمام عیار پدرم در خانواده رنج می‌کشیدم. آرزو داشتم پدر، همیشه در کنار ما مثل یک غول چراغ جادو، حاضر باشد. انگار پول درآوردن پدر، هیچ ربطی به میزان دور شدن او از خانواده نداشت. بعد‌ها خودم سعی کردم در عین حال که برای تامین معاش بیرون می‌روم، خانواده را نیز نزدیک خودم داشته باشم! و چون انجام همزمان این دو کار میسر نبود، ناخواسته شروع به دخالت دادن زن و فرزندانم، در امور کسب و کارم کردم. حسی از نزدیکی به آن‌ها داشتم. این روش زیرکانه از آن جا شکل گرفته بود که اگر خودم نمی‌توانم در حین کسب و کار در خانواده باشم، آن‌ها را به کسب و کارم بیاورم تا متوجه‌ غیبت پدر خوب خانواده نشوند! زنم را در جریان تمام شکست‌ها و پیروزی‌های شغلم قرار می‌دادم. فرزندانم را با مشکل عدم نقدینگی کسب وکارم در شب عید، آشنا می‌کردم تا خودشان توقع خرید لباس عید از من نداشته باشند!

همواره من خودم برای خرید لباس و سفر رفتن و خرج کردن، پیشنهاد می‌دادم! و این، آن‌ها بودند که با این خرج‌ها مخالفت می‌کردند! چرا که در جریان اوضاع خراب اقتصادی من بودند. با چنین ترفند ناخودآگاهی این من بودم که همیشه دست بالا را داشتم و از آن‌ها شاکی بودم! این موذی‌گری را اقلا پدرم درحق ما انجام نمی‌داد و با یک کلمه‌ی «نه» گفتن به درخواست‌های ما قال قضیه را می‌کند. این تفاوت عملکرد من و پدرم را در همین لحظه، در اتوبان جنوب کشف کردم!