معرفی و دانلود کتاب بی‌وزنی

معرفی کتاب بی‌وزنی

کتاب بی‌وزنی، هفت داستانِ کوتاه خواندنی و سرشار از مفاهیم انسانی را در خود گنجانده است. محسن عباسی، نویسنده‌ی کتاب، داستان‌های کوتاهِ این اثر را با رویکردی روان‌شناختی نگاشته تا خواننده در کنار مطالعه‌ی داستان‌هایی جذاب، با احساسات و بحران‌های درونیِ شخصیت‌های قصه همراه شود. در حینِ مطالعه‌ی کتاب حاضر، با رویکردهای مختلفِ انسان‌ها در برخورد با مشکلات عاطفی آشنا می‌شوید. این رویکردها در قالب قصه‌هایی جذاب در این اثر مطرح شده‌اند.

درباره‌ی کتاب بی‌وزنی

کتاب بی‌وزنی، داستان‌هایی کوتاه و خواندنی را پیش روی خواننده‌های علاقه‌مند به ادبیات ایران قرار می‌دهد. محسن عباسی، نویسنده‌ی کتاب، جایزه‌ی گلشیری را در کارنامه‌اش دارد و چهره‌ای شناخته شده در ادبیات ایران به‌حساب می‌آید. نویسنده، داستان‌‌های کتاب بی‌وزنی را با قلمی ساده و روایتی خوش‌خوان نگاشته است. این داستان‌ها به‌رغم سادگی، مفاهیمِ ارزشمندی از احساسات انسانی را پیش روی خواننده قرار می‌دهند تا قصه‌های بی‌وزنی، در سطحی فراتر از یک داستان معمولی قرار بگیرند. شخصیت‌های داستان، پیچیده و چندبعدی هستند و هر کدام با بحران‌های روانی و درونیِ خاصی، دست و پنجه نرم می‌کنند. این شخصیت‌ها از نظر عاطفی و روان‌شناختی بسیار عمیق هستند و خواننده می‌تواند به راحتی با احساسات و چالش‌های درونیِ آن‌ها ارتباط برقرار کند. نویسنده‌، در این کتاب، روایت‌گرِ موقعیت‌هایی است که شخصیت‌های داستان بر اثر عوامل فردی یا اجتماعی، آسیب دیده‌اند و به‌دنبال راهی برای ترمیم این آسیب‌ها می‌گردند. آشنایی ِ خواننده با رویکردهایی که شخصیت‌های داستان برای حل مشکلات روحی خود در پیش گرفته‌اند، باعث می‌شود تا چالش‌ها و بحران‌های درونیِ زندگیِ خود را با دیدگاه جدی‌تری ببیند و اهمیت بهبود و رشد شخصی را درک کند.

کتاب بی‌وزنی، مجموعاً 7 داستان کوتاه را در بر گرفته‌ است. این داستان‌ها در کنار اینکه بیانگرِ مفاهیمی ارزشمند هستند و خواننده را با آسیب‌های اجتماعی و فردی آشنا می‌کنند، قصه‌ای خواندنی دارند. جذابیت داستان‌های کوتاه کتاب بی‌وزنی، خواننده را به مطالعه‌ی یکی پس‌ از دیگریِ این داستان‌ها، تشویق می‌کند. داستان‌های شیکاگوی خانواده، زندگی نو، در راه دریا، دختری با بارانی قرمز، بی‌وزنی، طاووس مست و پسر بچه، پنج و نیم بعدازظهر، قصه‌های کتاب بی‌وزنی را تشکیل می‌دهند. توجه نویسنده به مفاهیم فلسفی و اجتماعی، ایجاد فضاسازیِ مناسب از داستان در ذهن خواننده، برخورد شخصیت‌های داستان با بحران‌ها و دشواری‌های زندگی و توجه خاص به جنبه‌های انسانی و عاطفیِ شخصیت‌های داستان، به‌عنوان مهم‌ترین ویژگی‌های داستان‌های کوتاه کتاب بی‌وزنی شناخته می‌شود.

کتاب بی‌وزنی را انتشارات افق چاپ و روانه‌ی بازار کرده است.

نکوداشت‌های کتاب بی‌وزنی

• نامزد جایزه‌ی ادبی هفت اقلیم؛
• نامزد جایزه‌ی ادبی جلال آل‌احمد.

کتاب بی‌وزنی برای چه کسانی مناسب است؟

تمامی خواننده‌های علاقه‌مند به ادبیات داستانیِ ایرانی، مخاطب‌های کتاب بی‌وزنی هستند. مطالعه‌ی این اثر برای طرفداران داستان‌های کوتاه نیز جذاب به‌ نظر می‌رسد.

در بخشی از کتاب بی‌وزنی می‌خوانیم

چند ماه از باز شدن هتل می‌گذشت، ولی گفتند جشنِ افتتاح است. سالن همهمه بود و کسی نمی‌خواست جشن را از دست بدهد. پیشخدمت‌ها میز میوه و شیرینی را می‌چرخاندند. جلیقه به تن داشتند و پیدا بود همه محلی‌اند. هتل نزدیک محمودآباد بود، تو اینترنت گیر آوردم. سی ‌و پنج درصد تخفیف داشت. اگر اتاق چهارتخته می‌گرفتی ده درصد تخفیف اضافه می‌شد.

دلقکی روی سن ادا درمی‌آورد. آواز هم می‌خواند. خودش بود و لپ‌تاپی که جای ساز و ضرب کار می‌کرد. خسته می‌شد، برای خودش تبلیغ می‌کرد. جوک‌های بی‌مزه می‌گفت که خودش و بچه‌ها می‌خندیدند. بند کرد به گرانی و آلودگی هوا. تهرانی‌ها را دست می‌انداخت. وقتی گرم شد و رسید به شوخی‌های زن‌وشوهری، سالن از خنده ‌ترکید.

وسط جمعیت چشمم خورد به پیرمرد کر و دخترش که ما را دید و دست تکان داد. مثل ماهی از لابه‌لای میزها گذشت و از بغل‌دستی‌ ما خواهش کرد جایشان را با آن‌ها عوض کنند. زن و مرد بغلی محل نگذاشتند و کسی تکان نخورد. فکر کنم دختره بور شد.

آن‌ها را دیروز تو رستوران دیدیم. زیر اسپلیت نشسته بودند. دختر سی ‌و پنج سال بیشتر داشت. موهایش با شلختگی از زیر روسری بیرون ریخته بود. مرد هفتاد سال را راحت داشت. صورتش مثل اسفنج چروکیده بود و سری مثل بلوط داشت. دختر بیشتر مشغول حرّافی بود تا غذا خوردن. از بشقابِ پیرمرد کباب برمی‌داشت و به‌ جاش گوجه می‌گذاشت. از مادری که شش هفت سال پیش مُرده بود حرف می‌زد و برادری که کانادا یا نیوزیلند بود. چانه‌ی پیرمرد یکریز می‌جنبید و چشمش به بیرون بود. لقمه را صد بار می‌جوید. به دختر محل نمی‌گذاشت.

فهرست مطالب کتاب

شیکاگوی خانواده
زندگی نو
در راه دریا
دختری با بارانی قرمز
بی‌وزنی
طاووس مست
پسربچه، پنج و نیم بعدازظهر