معرفی و دانلود کتاب سال گمشده

معرفی کتاب سال گمشده

کتاب سال گمشده نوشته‌ی کاترین مارش روایتگر دو داستان موازی است که یکی در دوران همه‌گیری کرونا در آمریکا می‌گذرد و دیگری از اوکراین و دوران حکومت اتحادیه‌ی جماهیر شوروی می‌گوید. این رمان نوجوان با پیوند دو دوره‌ی زمانی مختلف و روایت یک واقعه‌ی تاریخی هولناک در اوکراین، به مفاهیم مهمی مثل تلاش برای بقا، سیاست‌های پشت پرده و اضطراب و تنهایی کودکان می‌پردازد.

درباره‌ی کتاب سال گمشده

کاترین مارش (Katherine Marsh) داستان کتاب سال گمشده (The Lost Year) را با شرح زندگی متیو آغاز می‌کند؛ پسر سیزده‌ساله‌ای که به‌ سبب همه‌گیری کرونا در خانه حبس شده و باید تکالیفش را به‌صورت آنلاین به معلم تحویل بدهد و با بازی آنلاین خودش را سرگرم کند. از طرفی پدرش هم یک خبرنگار است و در مأموریت کاری خود در پاریس گیر افتاده است. این شرایط متیو را غم‌زده و مضطرب کرده است و این اضطراب با ورود مادربزرگ مادرش به خانه‌شان بیشتر می‌شود.

تا اینکه یک روز متیو از میان وسایل این پیرزن صدساله عکسی قدیمی پیدا می‌کند که او را به دل تاریخ می‌برد و باعث می‌شود به یک راز خانوادگی پی ببرد. میلا، دختر یکی از اعضای حزب کمونیست در دهه‌ی 1930 میلادی، راوی دیگر این رمان است که به وسیله‌ی اتفاقاتی، به‌مرور به حقایقی درمورد سیاست‌های حکومت پی می‌برد.

کاترین مارش با روایت متناوب خود مخاطب را میان گذشته و حال در نوسان نگه می‌دارد و با شرح ماجرایی خواندنی از واقعه‌ی تاریخی و تکان‌دهنده‌ی هولودومور می‌گوید؛ قحطی مرگباری که در دوران حکومت استالین بر شوروی، مردم بسیاری را از فرط گرسنگی به کام مرگ کشاند. نویسنده، رمان سال گمشده را با الهام از سرگذشت خانوادگی خود به نگارش درآورده و سعی داشته با روایتی داستانی به جزئیات واقعه‌ی تاریخی مهمی بپردازد که اگرچه در آن دوران جان میلیون‌ها اوکراینی را گرفت اما دولت شوروی تا دهه‌ها این جنایت را از دید جهانیان پنهان نگه داشت.

این رمان جذاب و مبهوت‌کننده را تارا کاظمی به فارسی ترجمه کرده و انتشارات ابوعطا آن را در اختیار نوجوانان علاقه‌مند به ادبیات و داستان تاریخی قرار داده است.

جوایز و افتخارات کتاب سال گمشده

• نامزد نهایی جایزه‌ی کتاب ملی؛
• برنده‌ی جایزه‌ی گلدن کایت (بادبادک طلایی)؛
• بهترین کتاب سال از نگاه کرکوس ریویو؛
• برنده‌ی جایزه‌ی کتاب کودک جین آدامز؛
• بهترین کتاب سال از دید اسکول لایبرری ژورنال؛
• بهترین کتاب کتابخانه‌ی عمومی شیکاگو
• بهترین کتاب سال از نظر مؤسسه‌ی آموزشی بانک استریت؛
• نامزد جایزه‌ی گنبد طلایی ورمونت و...

نکوداشت‌های کتاب سال گمشده

• رمان کاترین مارش، داستانی تأثیرگذار درباره‌ی تلاش برای بقاست که اضطراب کودکان، چه در دوران کووید و چه در دوره‌ی قحطی، را استادانه با نثری چندلایه روایت کرده است. (نیویورک تایمز)
• کاترین مارش بخشی دردناک از تاریخ را با همدلی عمیق و نگاهی نافذ روایت می‌کند. آماده باشید! این کتاب شما را تغییر خواهد دارد. (کربی لارسن، نویسنده‌ی برنده‌ی مدال نیوبری)
• کاترین مارش داستانی پرکشش از قحطی اوکراین در سال 1932 و آغاز همه‌گیری در سال 2020 را در هم تنیده است. او نشان می‌دهد که چطور گذشته می‌تواند امروز ما را شکل دهد. (ویرا هیراناندانی، نویسنده‌ی برنده‌ی مدال نیوبری)
• کتاب سال گمشده روایتی تأثیرگذار از بخش مدفون‌شده‌ی تاریخ است. (کرکوس ریویو)
• کاترین مارش شناختی عمیق از فضای شوروی و قحطی هولودومور دارد و وقایع و شخصیت‌های تاریخی را به شکلی یکپارچه در داستان می‌گنجاند. (بولتن)
• این اثر چشمگیر، با پیوندی جذاب میان یک خانواده در دوران همه‌گیری کرونا و بینشی درباره‌ی تاریخ اوکراین، اهمیت روایت داستان‌های شخصی و حفظ تاریخ زندگی روزمره‌ی مردم را آشکار می‌کند. (اسکول لایبرری ژورنال)

کتاب سال گمشده برای چه کسانی مناسب است؟

نوجوانان علاقه‌مندان به مطالعه‌ی رمان‌های تاریخی از خواندن داستان جذاب و پرکشش سال گمشده لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب سال گمشده می‌خوانیم

آن سال پاییز، علاقه‌ی زیادی به مهمانی پیدا کرده بودم. همه‌ی کلاس‌ششمی‌ها مهمانی‌ برگزار می‌کردند. دخترها و پسرها را دعوت می‌کردند، بازی‌هایی مثل جدول کلمات متقاطع، قرعه‌کشی و شعبده‌بازی انجام می‌دادند یا دست‌کم کسی آکاردئون یا پیانو می‌زد. در این مهمانی‌ها خیلی محبوب بودم. پاپا فقط اجازه می‌داد خانه‌ی وفادارترین دوستانش و رفیق‌های صمیمی‌اش بروم؛ به همین دلیل، انگار فقط حضور من نشانه‌ی این بود که خود استالین آن جشن را تأیید کرده است. البته دوست داشتم خیال کنم موقعیت پاپا مرا به محبوبِ شهرِ کیف تبدیل نکرده بود ‌یا دست‌کم محبوب خیابان لیپسکا. آخر من به جشن هم علاقه داشتم.

دعوتنامه‌ای دیگر! طبیعتاً وقتی گوشه‌ی پاکت را دیدم که از زیر در بیرون زده بود، چنین فکری کردم. یکشنبه صبح بود؛ وقت مناسبی برای رساندن دعوتنامه. در یک‌ لحظه، شروع به پیش‌بینی کردم: چه کسی؟ چی؟ کِی؟ کجا؟ مدتی بود که کاتیا می‌گفت اگر پدرش اجازه بدهد، در ژانویه، مهمانی سال نو می‌گیرد. شاید هم دعوتنامه از طرف نینا کراوتس، رهبر گروه پایونیرها، بود. نه، نمی‌شد از طرف دیما دمچاک باشد؛ چون بعد از اینکه پدرش واقعیت‌هایی را درباره‌ی موقعیت اجتماعی خانواده‌شان پنهان کرده و بازدداشت شده بود، از اینجا رفته بودند (پدربزرگش زمین‌دار ثروتمندی بود!). یک‌بار، دیما شکلات بامبل‌بر بهم داد ‌محصول کارخانه‌ی رد اکتبر که بهترین شکلات‌ها را می‌ساخت‌ اما پاپا می‌گفت رفیق‌دمچاک دشمن طبقه‌ی کارگر است و من باید حواسم باشد و از هرکسی هدیه قبول نکنم.

زانو زدم و پاکت را برداشتم؛ هوای سرد دسامبر از زیر در وارد راهرو شد‌. آن را بالا گرفتم تا نام خانوادگی‌ام، لوماچنکو، را ببینم که با خط بدی روی آن نوشته‌ بودند. همان دستخط درهم‌برهم کافی بود که بفهمم پیام داخل پاکت از طرف بچه‌های کلاس ششم نیست، اما از فرط هیجان چشمم را به این جزئیات بسته بودم. پاره‌اش کردم و بعد همان‌جا خشکم زد. داخل پاکت خالی بود، یعنی فرستنده یادش رفته بود دعوتنامه را داخل پاکت بگذارد؟