معرفی و دانلود کتاب ساحر زاغ

معرفی کتاب ساحر زاغ

کتاب ساحر زاغ اثر بی‌نظیر نگوگی واتیونگو، داستان پادشاهی است که سوار بر جهل اعتقادات دینی مردم می‌شود و بر آن‌ها حکومت می‌کند. این رمان با قلمی جذاب و طنزآلود روایت جهل و خرافه پرستی مردمی است که مسبب بدبختی خود هستند.

ماجراهای رمان ساحر زاغ (Wizard of the Crow) در کشوری خیالی به نام جمهوری آزاد ابوریریا می‌گذرد و به زبانی طنز مبارزات و مشکلات مردم یک کشور در مقابل دیکتاتوری دیوانه را به تصویر می‌کشد.

این پادشاه طمع‌کار با وعده‌های پوچ و توخالی به مردم بشارت یک زندگی خوب و شایسته را در بهشت می‌دهد. پادشاه داعیه‌ی مبارزه با استعمار و امپریالیست را دارد و خود را کشوری مستقل از حمایت آن‌ها می‌داند و باور دارد که قدرتش را از خداوند گرفته است.

نگوگی واتیونگو را بیشتر بشناسیم:

نگوگی واتیونگو (Ngugi wa Thiongo) یکی از بزرگترین نویسندگان معاصر آفریقا است و رمان ساحر زاغِ او در سال 2016 بخت اول دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات بود که آکادمی نوبل در اقدامی بحث برانگیز «باب دیلن» ترانه‌سرا و خواننده را شایسته دریافت این جایزه دانست. او در دانشگاه لیدز انگلستان دوره‌ی دکتری خود را به پایان رساند و در همان زمان رمان «رودخانه‌ای در میان» و «خوشه‌ی گندم» را که رمانی فانونیستی و مارکسیستی است چاپ کرد. پس از آن به کشورش بازگشت و به خاطر نوشتن نمایشنامه «با هر کسی دلم بخواهد ازدواج می‌کنم» به دستور نخست‌وزیر کنیا روانه زندان شد.

او در زندان اولین رمان مدرن خود به نام «شیطان بر صلیب» را بر روی دستمال توالت نوشت و بعد از آزادی منتشر کرد. در نهایت او و خانواده‌اش از کنیا اخراج شدند و به آمریکا مهاجرت کردند و هم اکنون او کرسی استادی زبان و ادبیات را در دانشگاه‌های نیویورک در اختیار دارد.

جالب اینکه «واتیونگو» از سال 2016 تا به امروز هر ساله جزو کاندیداهای نوبل قرار دارد که هنوز نتوانسته این جایزه را به خود اختصاص دهد و همین امر انتقادات زیادی را متوجه آکادمی نوبل کرده است.

در بخشی از کتاب ساحر زاغ می‌خوانیم:

سال‌ها پیش پادشاه در مدرسه داستان‌هایی از فرمانروایی در سرزمین بابل شنیده بود. در آن داستان‌ها فرمانروا خودش را به شکل مردم عادی درمی‌آورد و در میانشان می‌گشت. مردم هم پس از پی بردن به هویت واقعی فرمانروا، اول شگفت‌زده می‌شدند و بعد شروع به چاپلوسی می‌کردند. فرمانروایی در میان مردم. این داستان به مرور زمان در ذهن پادشاه کمرنگ شده بود؛ اما در این موقعیت خاص، جانی دوباره پیدا کرده بود. مقام‌های زیردست از این ایده به شدت استقبال کردند. بازدیدی ناگهانی از کلیسا در روز یکشنبه می‌توانست کارساز باشد، روزی که بسیاری از مردم برای انجام مناسک در آن جا باشند. این بازدید همه را متوجه علایق مذهبی پادشاه و پایه‌های کینه‌جویی علیه او را سست‌تر می‌کرد.

کلیسای جامع «تمام مقدسان» در الدارز انتخاب شد؛ انتخابی زیرکانه. این کلیسا بین دو روستا از پرجمعیت‌ترین روستاهای الدارز به نام‌های سانتالوسیا و سانتاماریا بود. قرار گرفتن این کلیسا روی یک تپه، می‌توانست مناظر بدیعی خلق کند و سوژۀ جذابی برای دوربین‌ها باشد. اسقف کلیسا کمی غیرعادی بود. اسقف کانوگوری خستگی‌ناپذیر. این لقب را پیروانش به او داده بودند. دلیل این نام‌گذاری هم شنیدنی است. اسقف پیش از رسیدن به مقام اسقفی جمله‌ای را مرتب تکرار می‌کرد: «عیسی مسیح بردارندۀ خستگی‌ناپذیر بار گناهان است. گناهانی‌که برگردۀ روح‌های خسته سنگینی می‌کند.» اسقف آن‌قدر این جمله را تکرار کرد که پیروانش جمله‌ای در وصف او درست کردند: «او کشیشی است که از حرف‌زدن دربارۀ آن منجی خستگی‌ناپذیر خسته نمی‌شود.» او وقتی به مقام اسقفی نائل شد، به احترام پیروانش این لقب را رسماً برای خودش انتخاب کرد.

فهرست مطالب کتاب

دفتر اول: اشباح قدرت
دفتر دوم: اشباح به‌ صف ‌شده
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
دفتر سوم: اشباح زنانه
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
دفتر چهارم: اشباح مردانه
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
دفتر پنجم: اشباح شورشی
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
دفتر ششم: اشباح ریشو