معرفی و دانلود کتاب مجنونترها
برای دانلود قانونی کتاب مجنونترها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مجنونترها
کتاب مجنونترها نوشتهی طاهره عزتی روایتی از عاشقانهها و روابط خانوادهای است که اعضای آن در نهایت به عشق و فداکاریهای مادرشان برای حفظ خانواده پی میبرند.
در ابتدای رمان مجنونترها، با شخصیت زلال آشنا میشویم که دانشجوی رشتهی معماری است. این دختر بر سر یکی از چهارراههای شهر، دوست قدیمی خود، راضیه را مشغول گدایی به همراه فرزندش میبیند. به واسطهی این دیدار مجدد، راضیه وارد زندگی خانوادگی زلال و خواهر کوچکترش ژینوس و برادر ناتنی آنها رامین میشود و این سرآغاز اتفاقات بسیاری است که در این خانواده رخ میدهد.
راضیه پس از ورود به این خانواده با رامین ازدواج میکند و این دختر از وضعیت نابهسامانی که دارد نجات پیدا مییابد. از طرف دیگر، ژینوس هم روابطی عاشقانه با فردی به نام هومن دارد که این رابطه هم با مشکلات بسیاری روبرو میشود و قهر و آشتیهای بسیاری به وجود میآید.
اما زلال درگیر ماجرای پیچیدهتری میشود که یک سر آن به مادر خودش باز میگردد و عشقی که در ایام قدیم به خاطر خانوادهاش کنار گذاشته است.
طاهره عزتی در این داستان جذاب، شخصیتها و روایات گوناگونی را به تصویر میکشد که نقطهی ارتباطی تمام این شخصیتها، خانوادهی زلال هستند.
در بخشی از کتاب مجنونترها میخوانیم:
خانم رادفر با یک دنیا غم از اتاق ژینوس بیرون آمد و آهسته در را بست و کنار مادرشوهرش نشست و به شعلههای آتش شومینه چشم دوخت و آهی کشید و گفت:
_ میدونی خانوم بزرگ، تقصیر خودمه، یه عمری سعی کردم با هر کس هر مشکلی دارم بروز ندم و دم نزنم، همیشه سعی کردم که فقط خودم درد بکشم، همیشه سعی کردم هیچ کس نفهمه توی دلم چی میگذره. اینم عاقبتش، هر چی میپرسم جوابمو نمیده، به نظر شما من نباید بدونم، که چرا دختر دسته گلم به این روز افتاده؟ چرا شوهرش نمیآد و بهش سر نمیزنه؟
خانم بزرگ آهی کشید و کتابش را بست و به صندلیش تکیه زد و پاسخ داد:
_ عیبی نداره، بذار نگه، چیزی که توضیح لازم نداره همینه که تو میخوای بشنوی، خب عزیز من، اگه مشکلی نبود هومن به زنش یه سر میزد دیگه، بسپر به خدا، ناراحتی ژینوس برات بسه، نمیخواد پی به حقایقی ببری که فقط به بار غصههات اضافه میکنه، حتماً ژینوسم به خاطر همین چیزی بهت نمیگه، شایدم میخواد پُلای پشت سرشو خراب نکنه تا اگه خواست بتونه برگرده.
_ برگرده! مگه من میذارم؟ هومن هر چقدرم که برام عزیز باشه بیشتر از ژینوس که نیست. چطور میتونم اجازه بدم ژینوس برگرده پیش اون؟
_ دیدی حالا، تو همین الانم خیلی چیزا میدونی، و ژینوس نمیخواد درد تو بیشتر بشه.
در این هنگام زلال با چشمهای پف کرده و در حال کشیدن خمیازه به آنها ملحق شد و سلام کرد و ادامه داد:
_ چرا صبح به این زودی بیدار شدین؟!
خانم رادفر: سلام دخترم. از بدبختی.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مجنونترها |
نویسنده | طاهره عزتی |
ناشر چاپی | انتشارات ماهابه |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 420 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5205-47-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |