معرفی و دانلود کتاب موسیقی زندگی

معرفی کتاب موسیقی زندگی

اگر انسان توان بازگشت به گذشته را داشت چه کارهایی را انجام می‌داد و با اطرافیانش چه طرحی برای مهربانی و عشق می‌ریخت؟ امروزه که مهاجرت باعث دوری و فراموشی شده، ماجرای عشق و دوستی چه خواهد شد؟ کتاب موسیقی زندگی نوشته‌ی آذر فراهانی داستانی درباره‌ی عشق، بازگشت به گذشته و مهاجرت است.

درباره‌ی کتاب موسیقی زندگی

سرگذشت عشق پر از حسرت‌ها و افسوس‌های ناتمام است. در زمانه‌ای که کار و پیشرفت و کسب درآمد از هرچیز دیگر مهم‌تر است، حرفی درباره‌ی عشق و مهربانی هیچ‌گاه شنیده نمی‌شود. این درحالی است که روابط انسانی از آغاز همراه با دوستی و عشق بوده و در تمامی مراحل زندگی فقدان مهر و عاطفه باعث به وجود آمدن افسردگی و ناامیدی می‌شود. کتاب موسیقی زندگی نوشته‌ی آذر فراهانی حال و هوایی عاشقانه دارد و روابط انسانی را در آینه‌ی مهربانی و همین‌طور بی‌تفاوتی بازنمایی می‌کند.

ناکامی در ابراز عشق برای انسان یک ضعف بزرگ است و در زندگی امروز که روابط انسانی با اختلالی عمیق همراه است، یافتن موقعیتی که نیاز افراد برای عشق‌ورزی پاسخ دهد، به‌سختی مهیا می‌شود. گویی پس از تجربه‌های فراوان بشر در دوستی و دشمنی، اکنون فصل تجربه‌ی تازه‌ای رسیده که با دوری هرچه بیشتر فراهم می‌شود. آذر فراهانی در کتاب موسیقی زندگی با طراحی داستانی که تصویری از گذشته‌ی شخصیت اصلی را بازسازی می‌کند، در تلاش است قصه‌ی مهربانی زن و مردی را بازگو کند که برای ابراز عشق فرصت چندانی نداشته‌اند و حال در پی بازیابی فرصت‌های ازدست‌رفته‌اند.

داستان کتاب موسیقی زندگی درباره‌ی زنی است که مدتی ایران را برای ادامه‌ی تحصیل و کار ترک کرده و به‌تازگی به ایران بازگشته است. او باید دوری از همسرش را که در خارج از کشور مشغول کار و تحصیل است، تحمل کند. به‌تدریج متوجه می‌شود که همسرش به او توجهی ندارد و این دوری و سردی روابط برایش آزاردهنده می‌شود. از طرفی همکار پزشک او به‌تازگی به ایران آمده و مردی مهربان و خوش‌قیافه است. او دختر کوچکی دارد و در ایران به‌تنهایی زندگی می‌کند.

دو شخصیت زن و مرد پزشک در کتاب موسیقی زندگی به دردی مشترک گرفتارند و این علتی می‌شود برای اشتراک داستان‌ها و خاطره‌ها. از سوی دیگر چیزی که مشکلات این دو را با شباهتی زیاد نشان می‌دهد، دوستی این دو در دوران دانشگاه است. گویی این دوستی ادامه یافته و رفتار هر دو را متأثر کرده است. شغل پزشکی و نجات بیماران نیز یکی از دلایلی است که شخصیت‌های اصلی رمان آذر فراهانی قلبی بزرگ و احساساتی انسانی داشته باشند. این گرمی و آرامش با ورود همکاری جدید به یکی از بخش‌های بیمارستان دچار آشفتگی نسبی می‌شود.

در ادامه‌ی داستان کتاب موسیقی زندگی نوشته‌ی آذر فراهانی شاهد ورود دختری جوان هستیم که شخصیتی موجه و مهربان دارد، اما ورود او به داستان تغییری را در خلق‌وخوی آدم‌های اطرافش ایجاد می‌کند. شخصیت اصلی کتاب نیز متأثر از رفتار او دچار شک و تردید شده و داستان‌های تازه‌ای در میان شخصیت‌های کتاب شکل می‌گیرد که نیاز به همراهی مخاطب با گره‌های داستانی دارد.

کتاب موسیقی زندگی نوشته‌ی آذر فراهانی است و توسط انتشارات طلایه منتشر شده است.

کتاب موسیقی زندگی برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای علاقمندان به رمان‌های فارسی و داستان‌های عاشقانه مناسب است.

در بخشی از کتاب موسیقی زندگی می‌خوانیم

با صدای در خانه از اتاقم خارج شدم. مجتبی وارد خانه شد، به گرمی حالم را پرسید و روی مبل نشست. مقابلش، روی مبل نشستم. مونا برای آوردن چای ما را تنها گذاشت. میانمان به سکوت گذشت. مجتبی سر صحبت را باز کرد و گفت: مونا بهم گفت که بین تو و امیرحسین چه اتفاقی افتاده؟ تو فکر می‌کنی چه عاملی باعث شد که ارتباط تو و امیرحسین بهم بخوره؟
- نمی‌دونم، خودمم گیج شدم.
- دقیقاً بهم بگو که امیرحسین چه حرف‌هایی رو به تو زده؟
- همون حرف‌هایی رو که مونا به شما گفته و این‌که،... این روزها رفتارش خیلی سرد شده دیر به دیر حالم‌ رو می‌پرسه و بهم توجهی نشون نمی‌ده، از همه بدتر اینه که،... از من خواسته که برای همیشه اونو فراموش کنم، انگار نه انگار که اتفاقی بینمون افتاده...
مجتبی لبش را گزید و گفت: باورم نمی‌شه،...
- منم مثل شما هنوز توی شوک هستم.
مجتبی از روی مبل بلند شد و گفت: با امیرحسین حرف می‌زنم و تا علت کارا و حرفاش رو نفهمیدم، دست از سرش برنمیدارم. تو فقط صبور باش.

چند روز بعد مجتبی به من خبر داد که نتوانسته است علت مشکلاتمان را بفهمد.
- من، متوجه منظورتون نمی‌شم، یعنی چی که به نتیجه‌ای نرسیدید؟
- امیرحسین، اصلاً توجهی به حرفام نداشت، فقط تنها چیزی که ازش شنیدم این بود که تو و اون به درد هم نمی‌خورید، این انگشتر رو هم داد که برسونم به دستت...