معرفی و دانلود کتاب زندگی پیش رو
برای دانلود قانونی کتاب زندگی پیش رو و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب زندگی پیش رو
کتاب زندگی پیش رو که به عقیدۀ بسیاری بهترین اثر رومن گاری به حساب میآید، داستان پسر بچهای را روایت میکند که در دنیای غمگین و سیاهش به دنبال کشف زندگی و پیدا کردن مفهوم آن است.
مومو (محمد) نوجوان فرانسوی - عربی هست که داستان را از زمان سه سالگیاش بیان میکند. او یکی از کودکانی است که خانم رزا در طبقه ششم یک ساختمان بدون آسانسور نگهداری میکند. کودکانی از مادران روسپی که به خانم رزا سپرده شدهاند. داستان زندگی پیش رو (The Life Before Us) همانند بسیاری از داستانهای دیگر درباره رنج، فقر و تنهایی است. درباره محلههای شلوغ و مهاجرنشین پایین شهر. مومو داستان متفاوتی از این محله بازگو میکند. زبانی شیرین، گیرا و خودمانی دارد و چیزهایی را در مورد محله، آدمهایش، فقر و غربت میگوید که با وجود موضوعی نسبتا تکراری، بسیار تازه است.
کتاب زندگی پیش رو هم مانند سایر آثار رومن گاری (Romain Gary)، نویسنده مشهور و پر اعجاب دنیای ادبیات، در بستر یک موضوع پرکشش، نکتههای زیاد و جالبی را درباره زندگی بیان میکند و در پایان کتاب شما هم یک داستان پرفراز و نشیب خواندهاید و هم از نویسنده چیزهای زیادی فرا گرفتهاید. محور اصلی این رمان دربارهی قشری در حاشیه یعنی روسپیها و افراد مرتبط با آنها است. همچنین اثر حاضر درباره عاقبتی که در انتظار این قشر و افرادی که به وجود میآورند است. اینکه چه سرانجامی خواهند داشت.
نگاه بدون قضاوت مومو، شخصیت اصلی داستان، برای نمایان کردن زندگی یک روسپی پیر و دیدن نحوۀ زندگی آنها از نزدیک به شما امکان این را میدهد که قضاوتهای نادرست و چهارچوبهای باید و نبایدی خود را دربارهی انسانها فراموش کنید و بتوانید با نگاهی بدون قضاوت زندگی شخصیتهای این رمان را تماشا کنید و تمامی این ویژگیها حاصل انتخاب خردمندانه پسر بچهای چهارده ساله است به عنوان راوی؛ و البته شخصیتپردازی و همنشینی خوب ماجراهای داستانی. به گونهای که رومن گاری پس از هر بخش با بازیهای خوبی که از زاویه دید دارد، خواننده را به دنیایی جدید میکشاند که به سبب صمیمیت زبانی راوی، برقراری ارتباط با این دنیا و پیش رفتن با آن راحت و خواستنی است.
رومن گاری تنها کسی است که جایزه گنکور را برخلاف قوانین آن (که به هر نویسنده یک بار این جایزه تعلق میگیرد) دو بار دریافت نموده است! یک بار با اسم خودش و بار دیگر به نام امیل آژار برای کتاب زندگی پیش رو. این اثر در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ میبایست خواند، حضور دارد. رومن، سرانجام در سال 1980 با شلیک یک گلوله به زندگى خود پایان داد. در یادداشتى که از خود به جاى گذاشته چنین نوشته: «واقعا به من خوش گذشت. متشکرم، دیگر کارى نداشتم. خداحافظ...»
در بخشی از کتاب زندگی پیش رو میخوانیم:
به پایین پلهها رفتم و وارد یک راهرو شدم که انباشته از بوى پیشاب و غیره بود، چرا که در خانهى بغلى که مخصوص سیاه پوستان بود تنها یک پیشابگاه براى صد نفر وجود داشت و آنها هر کجا که مىشد کارشان را انجام مىدادند. زیر زمین به چند قسمت مجزا تقسیم شده بود و درِ یکى از این قسمتها باز بود. و این همانجایى بود که مادام رزا رفته بود و نور هم از آنجا مىتابید. به داخل سرک کشیدم.
وسط اتاق دیوارهاى سنگى داشت و یک مبل قرمز زهوار در رفته نیز در آنجا بود که کثافت از آن مىبارید و مادام رزا روى آن نشسته بود. سنگها مثل دندان از دیوارها بیرون زده بودند و انگار داشتند مىخندیدند. در جایى شمعى با شاخههاى عبرىگونه بالاى یک دستشویى قرار داشت و یکى از شمعهاى روى آن روشن بود. و در کمال تعجب، یک تخت خواب هم دیدم. واقعاً قراضه بود و فقط به درد سوزاندن مىخورد، اما روى آن یک تشک، ملحفه و بالش بود. علاوه بر آن تلى از سیب زمینى، یک اجاق گاز، چند قوطىنفت سفید و یک کارتن ماهى ساردین هم به چشمم خورد. آنقدر مات و مبهوت ماندم که ترس یادم رفته بود، اما پاهایم عریان بود و کم کم داشت سردم مىشد.
مادام رزا بر روى مبل لکنتهاى که از درزهاى آن نور رد مىشد نشست. نگاه چشمانش پر از غرور بود، شاید حتى به نظرم پیروزمندانه هم مىآمد، انگار که کار زیرکانهاى دارد انجام مىدهد. بعد از مدتى از جایش بلند شد. در گوشهى اتاق یک جارو افتاده بود، آن را برداشت و شروع به جارو زدن کرد. کار احمقانهاى بود، چون گرد و خاک بلند مىشد و براى آسم مادام رزا چیزى بدتر از گرد و خاک نبود. هنوز نیم ثانیه نگذشته بود که به خس خس و سرفه افتاد، اما چون کسى آنجا نبود که جلویش را بگیرد باز هم به جارو زدن خود ادامه داد، هیچ کس به جز من برایش اهمیتى نداشت. مىدانستم که براى مراقبت از من پول مىگیرد و تنها وجه مشترک ما این بود که هیچ کداممان در این دنیا نه چیزى داشتیم و نه کسى، اما براى آسم او چیزى بدتر از گرد و غبار نبود. وقتى کارش تمام شد، جارو را به زمین گذاشت و سعى کرد که شمع را فوت کند، اما بر خلاف بزرگى و ابعادش، هیچ باد و هوایى در او نبود. او انگشتش را با زبان خیس کرد و اینگونه توانست شمع را خاموش کند. من هم فلنگ را بستم، چون مىدانستم کارش که تمام شود دوباره برمىگردد بالا.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب زندگی پیش رو |
نویسنده | رومن گاری |
مترجم | لیلا عبداللهی |
ناشر چاپی | انتشارات جامی |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 200 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-176-091-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |