معرفی و دانلود کتاب رامونا و پدرش
برای دانلود قانونی کتاب رامونا و پدرش و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب رامونا و پدرش
در کتاب رامونا و پدرش، نوشتهی بورلی کلی یری، بهسراغ رامونا میرویم که اینبار سعی دارد به روش مخصوص خودش به آدمبزرگها برای حل مشکلاتشان کمک کند. پدر رامونا به تازگی شغلش را از دست داده و کل خانوادهی رامونا دچار بحران شدهاند. همه نگران و مضطرب هستند و این اتفاق برای رامونا بههیچوجه خوشایند نیست. پس تصمیم میگیرد هر کاری از دستش برمیآید انجام دهد تا دوباره خانوادهاش خوشحال و سرزنده شوند. این کتاب برندهی جایزهی نیوبری شد.
دربارهی کتاب رامونا و پدرش
کتاب رامونا و پدرش (Ramona and Her Father) نوشتهی بورلی کلی یری (Beverly Cleary) است. این کتاب داستان دختری به نام رامونا را روایت میکند. در ادامهی به شکل مفصل داستان رامونا و پدرش را برایتان شرح دادهایم.
رامونا کوییمبی کلاس دوم است، روزهای خوشی را میگذراند و منتظر است پدر حقوقش را بگیرد و با عیدیهایش رامونا را خوشحال کند. اما ناگهان یک روز پدر به خانه میآید و خبر میدهد که کارش را از دست داده است. با اینکه مادر هم به صورت نیمهوقت کار میکند، اما حقوقش کفاف نیازهای خانوادهی چهار نفرهشان را نمیدهد. در این وضعیت همگی باید دور هم جمع شوند و به پدر کمک کنند تا فرمهای درخواست شغل پر کند، رزومه بفرستد و از بیمهی بیکاری استفاده کند. به دلیل همین وضعیت سخت، پدر رامونا که زیر فشار زیادی است افسرده میشود و مادر به بچهها سفارش میکنند تا پدر را بیش از این ناراحت نکنند. رامونا که تصمیم گرفته به پدر کمک کند از لیست بلند بالای عیدیهایی که میخواست برای کریسمس از پدر درخواست کند همه چیز را خط میزند و بهجایشان فقط یک چیز مینویسد: یک خانوادهی خوشحال.
در رامونا و پدرش به قلم بورلی کلی یری از تلاش خانوادهای برای شاد بودن علیرغم تمام مشکلات مالی میخوانیم. از اینکه در اوج مشکلات چگونه سال نو را کنار هم جشن میگیرند و در اوج غم، شادی را به خاطر میآورند. از اینکه چگونه کنار یکدیگر میایستند، دست همدیگر را میگیرند و هنگام غم برای خوشحال کردن یکدیگر تلاش میکنند. همچنین در این کتاب از رامونا و خانوادهاش میخوانیم که در شرایطی غیرمنتظره و غیرایدهآل چگونه یاد میگیرند خلاقیت به خرج دهند، برای مشکلاتشان راهحلهای ساده پیدا و جایگزین کنند و با آنچه که دارند روزهایشان را سر کنند.
این کتاب از مجموعههای رامونا که با ترجمهی پروین علیپور در نشر افق به انتشار رسیده یکی از محبوبترین کتابهای کودک در دنیا است. داستانی ساده اما دلنشین که هم سرگرمکننده است و هم میتواند برای کودکانی که با بحرانی در خانواده روبهرو شدند که کنترلی روی آن ندارند آموزنده و مایهی آرامش خاطر باشد.
دربارهی مجموعهی رامونا
مجموعه داستانهای رامونا (Ramona Quimby) دربارهی خانوادهای به نام «کوییمبی» است که دو فرزند دختر دارند. ماجراها و اتفاقات این مجموعه حول محور این خانواده به خصوص رامونا جریان دارد. او کودکی کنجکاو است که کودکان را با قصههای خود همراه میکند. بورلی کلی یری، خالق شخصیت دوستداشتنیِ رامونا، طنز را چاشنی داستانهایش کرده تا کودکان علاوه بر یادگیری مفاهیم اخلاقی، لحظات خوشی را با خواندن این کتابها سپری کنند. ارتباط با والدین، شادی، آرزو، ترس، رشد و... از جمله مفاهیمی هستند که در مجموعهی محبوب رامونا به آنها پرداخته میشود. این مجموعه شامل هشت جلد است و در هر جلد ماجرایی تازه روایت میشود. کتاب رامونا و پدرش چهارمین جلد از مجموعهی هشتجلدی رامونا است که در آن نویسنده به مفاهیمی مانند احساس همدلی، ارتباط کودکان با والدین و مهارت حل مسئله میپردازد.
جوایز و افتخارات کتاب رامونا و پدرش
- برندهی جایزهی تگزاس بلوبونت (Texas Blubonnet Award)
- برندهی مدال جان نیوبری (John Newberry Medal) در سال 1978
- برندهی جایزهی لند آف اینچنتمنت (Land of Enchantment)
کتاب رامونا و پدرش برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب رامونا و پدرش برای کودکان 7 تا 10 ساله سرگرمکننده و آموزنده است.
در بخشی از کتاب رامونا و پدرش میخوانیم
بعد از گفت و گوى آن روز، رابطهى پدر و دختر تا مدتى بهتر شد. تا اینکه یک روز، رامونا از مدرسه برگشت و دید که پدرش کنار پنجرهى اتاق نشیمن ایستاده است. با آنکه هوا سرد بود، تمام پنجرهها بازِ باز بودند و بوى خفیف سیگار توى اتاق پیچیده بود.
آقاى کوییمبى همانطور که پشتش به رامونا بود گفت: «چرا هِنرى توى خیابان مىدود؟ شاید دارد خودش را براى مسابقات المپیک آماده مىکند. ولى سگش چرا مىدود؟»
رامونا گفت: «پدر؟» پدرش برگشت. رامونا یک نظر نگاهش کرد و گفت: «شما کلک زدید!»
آقاى کوییمبى آخرین پنجره را هم بست و گفت: «دربارهى چى حرف مىزنى؟»
رامونا با لحن بزرگسالى که با کودکى صحبت مىکند، گفت: «شما سیگار کشیدى، در حالىکه قول داده بودى این کار را نکنى!»
آقاى کوییمبى روى مبل نشست و طورى تکیه داد که انگار خیلىخیلى خسته است. عصبانیت رامونا کمى فروکش کرد. پدرش گفت: «رامونا، ترک یک عادت بد، آسان نیست. توى جیب بارانىام یک سیگار؛ یک سیگارِ مانده پیدا کردم. فکر کردم اگر فقط همین یکى را بکشم، راحتتر تحمل مىکنم. من دارم سعى مىکنم؛ واقعا دارم سعى مىکنم که ترک کنم.»
رامونا که دید پدرش با او اینطور؛ درست مثل یک آدم بزرگ، صحبت مىکند، بقیهى عصبانیتش هم از بین رفت. دوباره همان دختر کوچولوى هفت ساله شد. از روى مبل بالا رفت. کنار پدرش نشست و به او تکیه داد. بعد از چند دقیقه آهسته گفت: «پدر، دوستت دارم!»
آقاى کوییمبى دستش را روى سر دخترش گذاشت، به نوازش، موهایش را شلوغ کرد و گفت: «مىدانم و براى همین است که مىخواهى سیگار نکشم. من هم دوستت دارم.»
فهرست مطالب کتاب
روز حقوق گرفتن
رامونا و یک میلیون دلار
فانوس کدو حلوایى
تلاش رامونا براى نجات
انشاى بئاتریس
لباس گوسفندى
رامونا و سه پیشگو
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب رامونا و پدرش |
نویسنده | بورلی کلی یری |
مترجم | پروین علی پور |
ناشر چاپی | نشر افق |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 144 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-369-490-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان آموزنده کودک |