معرفی و دانلود کتاب دروازه بهشت و سه داستان دیگر
برای دانلود قانونی کتاب دروازه بهشت و سه داستان دیگر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دروازه بهشت و سه داستان دیگر
کتاب دروازه بهشت و سه داستان دیگر، شامل 4 داستان تاریخی در تجلیل از فرهنگ و تمدن ایران زمین به قلم زینب محمدپور، تحصیل کرده و محقق تاریخ ایران است. خواندن این اثر فرصتی برای آشنایی بیشتر با گوشهای از تاریخ پر فراز و نشیب این سرزمین در اختیار شما قرار میدهد.
در بخشی از کتاب دروازه بهشت و سه داستان دیگر میخوانیم:
در کاخ اختصاصی یزدگرد، سواران جاویدان بدون پلک بر هم زدنی ایستاده بودند. روشنک از میان صف سربازان گذشت از دالان عبور کرد و از سرسرا گذشت و به اتاق پدر رسید. هورزاد و بهمن از نزد پادشاه بازمیگشتند. روشنک نیم کرنشی در برابر بهمن کرد و هورزاد در برابر روشنک خم شد. روشنک پدرش را در نوری که از قندیل بر اتاق پخش میشد، تنها و غمگین یافت. یزدگرد به دیدن دخترش خندید و چشمانش درخشید. بدون کلامی روشنک به آغوش پدر رفت و سر را بر سینهاش گذاشت و پرسید چه زمانی خواهرکم را خواهم دید. یزدگرد صورت دخترش را میان دستانش گرفت و به چشمان پرسشگرش خیره شد. آهی کشید و گفت به زودی. حرم از شاهپور خواست خارج شده و در میانه راه تسیفون است. غم سنگین صدای پدر بر دل روشنک چنگ میانداخت.
آن شب روشنک از فرانک خواست تا ندیمه در اتاقش بخوابد و خود با دلی لبریز از بیم و امید به خواب رفت. روشنک خواب میدید در ورودی کاخ تیسفون ایستاده و نزدیک شدن حرم شاهی را نظاره میکند. پوران را دید که جلوتر از همه با خندههای کودکانهاش در حالی که آغوش گشوده بود به سمتش میدوید. روشنک زانو زد و آغوش گشود تا خواهرش را بغل گیرد. اما ناگهان اتفاق ترسناکی رخ داد. طوفانی که میچرخید و میغرید از آسمان آمد و پوران را با خود برد. طوفان در حرم میپیچید و کجاوهها و اسبان و زنان را در آسمان میچرخاند.
روشنک دستانش را گشوده بود تا دست پوران را که ملتسمانه به سویش دراز شده بود بگیرد ولی طوفان پوران را در خود فرو بلعید. روشنک سراسیمه در حالی که صورت و موهایش خیس اشک بود از خواب بیدار شد. همهمهای در کاخ پیچیده بود و هر لحظه بیشتر میشد. فرانک و روشنک در سکوتی که ناشی از وحشت بود به یکدیگر نگاه میکردند. ناگهان کسی فریاد کشید شبیخون اعراب! روشنک بر ترسش که بر تخت میخکوبش کرده بود غلبه کرد و برخاست. پردهها را کنار زد و دهشتناکترین صحنه زندگیاش را جلوی چشمانش دید. در یک چشم برهم زدنی روشنک میدید که چگونه تمام تصویر دوران کودکیاش به بدترین شکلی دگرگون میشود. بهت زده خیره به باغی بود که در آتش میسوخت.
فهرست مطالب کتاب
گردنبند لاجورد
خانه
طلسم
دروازهی بهشت
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب دروازه بهشت و سه داستان دیگر |
نویسنده | زینب محمدپور |
ناشر چاپی | انتشارات مهرراوش |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 108 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-7119-23-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی ایرانی |