معرفی و دانلود کتاب در قلب اطلس

معرفی کتاب در قلب اطلس

کتاب در قلب اطلس به قلم دبرا هلیگمن بر اساس فاجعه‌ای تاریخی نوشته شده است. این کتاب با کمک شواهد به‌جامانده از جنگ‌جهانی دوم و روایات بازماندگان آن، داستان زندگی کودکانی را تعریف می‌کند که در خلال جنگ، با هدف سکونت در مکانی امن، از انگلستان راهی کانادا می‌شوند، اما در اقیانوس اطلس مورد حمله‌ی یک زیردریایی آلمانی قرار می‌گیرند. این کتاب الهام‌بخش و غم‌انگیز، جوایز متعددی دریافت کرده و بارها مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است.

درباره‌ی کتاب در قلب اطلس

دبرا هلیگمن (Deborah Heiligman)، کتاب در قلب اطلس (Torpedoed) را براساس داستانی واقع به رشته‌ی تحریر درآورده است. این کتاب، روایتگر داستان زندگی کودکانی است که در جریان جنگ‌جهانی دوم و بمباران ارتش آلمان جان باختند.

در سپتامبر سال 1940، بمباران‌های ارتش آلمان، هزاران خانواده‌‌ی انگلیسی را وا داشت که برای حفظ جان فرزندان‌شان، آن‌ها را از مسیرهای دریایی به کشورهای امن بفرستند. در این میان، کشتی مسافربری بنارس‌سیتی نیز راهی کانادا شد، اما در مسیر خود، مورد حمله‌ی یک زیردریایی آلمانی قرار گرفت و تلاش برای نجات جان این کودکان، به حادثه‌ای تراژیک بدل شد.

کتاب پیش رو داستان زندگی کودکانی است که از خلال این حادثه‌ی غم‌انگیز به قهرمانانی ماندگار تبدیل شدند. نویسنده در این میان بر زندگی گاسی گریموند و خانواده‌اش متمرکز است. داستان از تشدید بمباران‌ها در نُهم سپتامبر آغاز می‌شود. هدف این حملات در ابتدا مردم عادی نیستند، اما بعد از گذشت چند روز، ساکنین لندن، لیورپول و چند شهر دیگر مورد تهاجم نیروهای دشمن قرار می‌گیرند. به‌مرور مدارس، کلیساها، شهربازی‌ها و ساختمان‌های اداری یک‌به‌یک ویران می‌شوند و کشته‌های بسیاری به جا می‌گذارند.

گاسی هم که همراه خانواده‌اش در لندن زندگی می‌کند، از خطرات ناشی از این حملات در امان نیست. آن‌ها مجبور می‌شوند سه شب متوالی را در زیرزمین خانه بگذرانند، اما این شرایط نمی‌تواند بیش از این ادامه داشته باشد. در نتیجه، وقتی پس از خروج از زیرزمین با شهری ویران‌شده روبه‌رو می‌شوند، پدر و مادر تصمیم می‌گیرند از طریق مؤسسه‌ای دولتی به‌نام «اسکان کودکان در خارج از کشور»، گاسی، خواهرها و برادران‌اش را به جایی امن بفرستند.

تراژیک‌ترین بعد ماجرا این است که کودکان این سفر را یک ماجراجویی هیجان‌انگیز تلقی می‌کنند که به دور از قحطی و ویران‌گری‌های جنگ است، اما متأسفانه سرنوشت غم‌باری در اقیانوس اطلس برای آن‌ها رقم می‌خورد. بااین‌حال کورسوی امیدی وجود دارد که شماری از آن‌ها بتوانند از فاجعه‌ی پیش‌آمده جان سالم به در ببرند.

دبرا هلیگمن تأکید دارد که هیچ بخشی از کتاب پیش رو ساختگی نیست و تماماً براساس خاطرات بازماندگان تألیف شده است. این کتاب که مخاطبانش نوجوانان هستند، نخستین‌بار در سال 2019 وارد بازار شد و انتشارات پرتقال آن را با ترجمه‌ی راضیه خشنود منتشر کرد.

جوایز و افتخارات کتاب در قلب اطلس

• بهترین کتاب Kirkus، سال 2019
• Horn Book FanFare، سال 2019
• کتاب کودک منتخب ALA، سال 2020
• برنده‌ی جایزه‌ی SCBWI’s Golden Kite، در بخش کتاب غیرداستانی،‌ سال 2020
• فینالیست جایزه‌ی YALSA Excellence in Nonfiction for Young Adults، سال 2020

نکوداشت‌های کتاب در قلب اطلس

• داستانی حاصل مطالعه و پرداخت فوق‌العاده با مضمون استیصال، بقا و تراژدی. (Kirkus Reviews)

• دبرا هلیگمن، یکی از لحظات دلخراش تاریخ را با نثری گویا و روشن‌گر روایت می‌کند. (Shelf Awareness)

• نگاهی دلخراش و درعین‌حال الهام‌بخش به رویدادی تاریخی که کمتر روایت شده است. (Publishers Weekly)

• دبرا هلیگمن ضمن وفاداری به شواهد تاریخی، تعلیق به وجود می‌آورد و آن را تا پایان کتاب حفظ می‌کند. (Horn Book)

• نویسنده، داستانی از شجاعت، دلاوری و ناامیدی را روایت می‌کند. کتابی که همه باید بخوانند، به یادگار از عزیزانی که در این حادثه‌ی غم‌انگیز جان باختند. (School Library Journal)

کتاب در قلب اطلس برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب در قلب اطلس برای نوجوانان بالای 16 سال که به مطالعه‌ی رمان‌های تاریخی علاقه‌مند هستند، پیشنهاد می‌شود.

در بخشی از کتاب در قلب اطلس می‌خوانیم

بِس، بث و دخترهای زخمی راه‌پله‌ی باریکی پیدا کردند که به بخش قایق‌های نجات می‌رسید. همین‌که بالا رفتند، پله‌ها پشت سرشان فروریخت. بِس بعدها از خودش می‌پرسید که در آن لحظه، خدا را شکر کردیم؟ انگار خواب وحشتناکی می‌دید. طوفان می‌غرید. باران و تگرگ به عرشه می‌کوبید. باد شدیدی می‌وزید. امواج بلند به کشتی که درحال غرق شدن بود، مشت می‌زد. نور خیلی کم بود. ماه و ستاره‌ها را ابرهای طوفانی پوشانده بودند. هرازگاهی نور مشعل و فشفشه‌ای که خدمه روشن می‌کردند، بخش‌هایی از عرشه را روشن می‌کرد، یکی ساک‌به‌بغل تندتند راه می‌رفت. باران پی‌درپی به عرشه می‌کوبید. ملوانی سعی می‌کرد جلوی تاب خوردن قایق‌ نجاتی را بگیرد. ملوانی بچه‌ای را حمل می‌کرد. مردم به روی عرشه می‌آمدند و دیوانه‌وار دنبال قایق‌های نجاتشان می‌گشتند. بِس در تاریکی مردم را می‌دید که هاج‌وواج و آشفته از این طرف به آن طرف می‌دویدند. خدمه می‌خواستند نظم را حفظ کنند، ولی کار راحتی نبود. بِس گروهش را پیدا کرد که آماده‌ می‌شدند تا سوار شوند. دخترهای کوچک می‌لرزیدند و وحشت‌زده بودند. پاتریشیا آلن خودش را به آن جا رسانده بود و به بقیه‌ی دخترها دلداری می‌داد، به آن‌ها می‌گفت: مثل دفعه‌ی قبل می‌آن دنبالمون... حالا خودتون می‌بینین.

چراغ‌های اضطراری روشن شد. بِس تازه فهمید، وضعیت چقدر بد است. ملوان‌ها برای پایین فرستادن قایق‌های نجات، واقعاً به دردسر افتاده بودند. حالا قایق‌ها از ناوچه‌آویزهای کنار کشتی آویزان بودند. با باد شدید و دریای متلاطم و کشتی‌ای که داشت در آب فرومی‌رفت، همه‌چیز کج شده بود. قایق‌های نجات تعادل نداشتند. علاوه‌بر بی‌ثباتی، حرکت کشتی هم قوزبالاقوز بود. اصابت اژدر کشتی را از کار نمی‌اندازد. گرچه سوخت‌رسان و آتش‌کارهای کشتی به دیگ‌های بخار سوخت نمی‌رساندند، ولی خاموش شدن دیگ‌های بخار طول می‌کشید. حتی وقتی موتور کشتی خاموش شود، کشتی به‌خاطر شتاب به حرکتش ادامه می‌دهد و جریان اقیانوس هم آن را به جلو می‌راند. بدبختانه ادامه‌ی این حرکت باعث می‌شود کشتی سریع‌تر فرو‌رود، چون کشتی درحالِ‌حرکت سریع‌تر از کشتی ثابت غرق می‌شود.

فهرست مطالب کتاب

یادداشتی برای خواننده
جلیقه‌ی قرمز
فصل 1. غوغای جنگ
فصل 2. به‌سوی امنیت
فصل 3. قصر شناور
فصل 4. تنقلات و تمرین‌های نظامی
فصل 5. با دعای خیر بدرقه‌ام کن
فصل 6. رازها در دریا
فصل 7. یوبوت 48
فصل 8. 17 سپتامبر 1940
فصل 9. چیزی نیست، فقط اژدر است
فصل 10. دست سرنوشت
فصل 11. در قلب اقیانوس اطلس
فصل 12. سالن استراحت
فصل 13. دالان طولانی سبز
فصل 14. کشتی‌ها گریه می‌کنند
فصل 15. طولانی‌ترین شب
فصل 16. برآمدن روز
فصل 17. بهترین سرعت ممکن
فصل 18. هاریکان
فصل 19. ققنوس‌ها
فصل 20. «به‌رغم همه‌ی احتیاط‌ها»
فصل 21. قایق نجات ‌12
فصل 22. من چیزی نمی‌بینم
فصل 23. خطرهای دریا
فصل 24. قهرمان‌های انگلیسی نق نمی‌زنند
فصل 25. کورسوی امید
فصل 26. تاریک‌ترین‌ ساعت‌ها
فصل 27. توهم، هذیان، بازهم کابوس
فصل 28. و روز هشتم...
فصل 29. آرامگاهی در آب
پس از سفر
سپاسگزاری
درباره‌ی نویسنده