معرفی و دانلود کتاب داشتن و نداشتن
برای دانلود قانونی کتاب داشتن و نداشتن و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب داشتن و نداشتن
کتاب داشتن و نداشتن، نوشتهی ارنست همینگوی، در سال 1937 منتشر شده است. داستان این رمان در کیوست فلوریدا و در نزدیکی خلیج مکزیک میگذرد. نویسنده در این اثر در قالب یک داستان، فقر و بدبختی ناشی از رکود اقتصادی دههی سی را با محوریت زندگی ناخدای یک قایق کوچک نشان میدهد.
دربارهی کتاب داشتن و نداشتن
تصمیمات انسان در شاهراههای مهم زندگی، کُنه و خمیرمایه اصلی او را نشان میدهد. انسان آن فعلی است که صرف کرده؛ نه چیزی که قصد داشته به آن تبدیل شود. آنجا که بتواند ارزشهای انسانی خود را به هر قیمتی که شده حفظ کند، یعنی در نبرد با خود پیروز گشته است.
موضوع اصلی کتاب داشتن و نداشتن (To have and have not)، ششمین رمان نویسنده بزرگ آمریکایی، ارنست همینگوی (Ernest Hemingway)، سقوط غمانگیز هری مورگان -شخصیت اصلی داستان- از ارزشهای بنیادین انسانی است. هری که یک ناخدا و ماهیگیر ساده است، در اثر یک اتفاق زندگیاش دگرگون میشود. یک گردشگر ثروتمند، پس از یک سفر ماهیگیری سه هفتهای با قایق هری، بدون پرداخت پول، او را دور میزند و باعث فقرش میشود. درنتیجه، نیاز به کسب درآمد برای خانواده، مشکلات اقتصادی، رکود، فقر و فلاکت، هری را به ورطهی کارهایی غیرقانونی، مانند قاچاق انسان، فراری دادن انقلابیون مارکسیست از کوبا، قاچاق الکل و بارهای غیرقانونی بین فلوریدا و کوبا میاندازد.
کتاب داشتن و نداشتن که بهطور پراکنده حین سفر ارنست همینگوی در اسپانیا -در طول جنگ داخلی اسپانیا، بین سالهای 1935 و 1937- نوشته شد، آمریکا و کوبا را در دهه 1930 به تصویر میکشد. به نظر میرسد نویسنده در این اثر، متأثر از تجربیاتش در طول جنگ داخلی اسپانیا بوده است. هرچند همینگوی اغلب بر ارزش روابط انسانی یا اهمیت رفتار مناسب افراد در جامعه اصرار دارد، اما از مضامین اصلی رمان، باور نویسنده به عقیدهی «چشم در برابر چشم» یا پاسخ دادن به پرخاشگری با پرخاشگری است. داشتن و نداشتن، بهشکلی ساختارشکنانه، از روی سخت زندگی حرف میزند. خشونت، خلافکاری، بزهکاری، فقر و فلاکت و حتی عشق در این رمان، بیهیچ پرده و پوششی، کاملاً عریان نشان داده میشوند.
میتوان گفت نامیدن اثر بهعنوان یک «رمان» مشکلساز است؛ زیرا درحقیقت از دو داستان کوتاه و یک رمان تشکیل شده است که به هم پیوند خوردهاند. داستان از سه بخش بهار، پاییز و زمستان تشکیل میشود و هر کدام خط داستانی متفاوتی را با حضور شخصیت اصلی خود طی میکنند. ماجراهایی که هری مورگان پشت سر میگذارد، با قلم ناب همینگوی، یک داستان گیرا، قوی و بسیار خواندنی را به وجود آورده است. کتاب داشتن و نداشتن اولبار در سال 1937 منتشر شد. این اثر توسط مهدی غبرائی ترجمه شده و انتشارات اژدهای طلایی آن را به انتشار رسانده است.
اقتباسهای سینمایی از کتاب داشتن و نداشتن
در سال 1944، این رمان در فیلمی به کارگردانی هاوارد هاکس، با بازی همفری بوگارت و لورن باکال به روی پرده سینما رفت. هرچند فیلم هاوارد هاکس با تغییرات زیادی در پیرنگ و اصل داستان همراه بود. به طور مثال مکان داستان تغییر کرد و یا مضامین مربوط به نابرابری اقتصادی و تضاد طبقاتی داستان حذف و به یک تریلر رمانتیک تبدیل شد. جالب است که ویلیام فاکنر، از دیگر نویسندگان شهیر قرن بیست آمریکا، از همکاران هاکس در نوشتن فیلمنامه بود.
فیلم سینمایی ناخدا خورشید -به کارگردانی ناصر تقوایی و با بازی داریوش ارجمند- نیز اقتباسی از رمان داشتن و نداشتنِ ارنست همینگوی است. این فیلم هم تغییراتی در پیرنگ، شخصیتها و زمان و مکان داستان به خود دیده است.
نکوداشتهای کتاب داشتن و نداشتن
- باشکوه. (Bookrags)
- زنده و شعرگونه، با تأثیر احساسی شگرف. (Simon & Schuster)
- توانایی همینگوی در نوشتن مکالمات، هیچ وقت به این اندازه برجسته و درخشان نبوده است. (Times Literary Supplement)
- او [همینگوی] بهصورت پیوسته به سمت تسلط بر تکنیک خود حرکت کرده است. (نقد کتاب نیویورک تایمز به تاریخ 17 اکتبر 1937)
- همینگوی -همانطور که تقریباً از ابتدای کارش نشان داده است- تسلط فوقالعادهای در هنر نمایش غیرمستقیم شخصیت به نمایش میگذارد. (گرانویل هیکس)
کتاب داشتن و نداشتن مناسب چه کسانی است؟
کتاب داشتن و نداشتن در ژانر اجتماعی و ماجراجویی نوشته شده است. افراد علاقهمند به جهان داستانی همینگوی، علاقمندان به رمانهای آمریکایی و ژانر ماجراجویی و جنایی، از مخاطبان این اثر هستند.
با ارنست همینگوی بیشتر آشنا شویم
ارنست همینگوی [ 1899-1961]، از نویسندگان برجستهی معاصر امریکایی است. او از پایهگذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی- موسومبه «وقایعنگاری ادبی»- به شمار میرود. این نویسنده بخش زیادی از عمر خود را در میانه جنگ اول و دوم جهانی، به عنوان خبرنگار گذراند. همینگوی پس از بازگشت به امریکا نیز به حرفه روزنامهنگاری و نویسندگی مشغول شد و رمانهای برجسته و تأثیرگذار خود را نوشت. وی بهجهت نوشتن کتاب پیرمرد و دریا، جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد. در ادامه به برخی از بهترین آثار این نویسنده اشاره میشود:
کتاب خورشید نیز میدرخشد داستانی دربارهی گروهی مهاجر آمریکایی و بریتانیایی است که به قصد دیدن مسابقه سنتی گاوبازی، به جشنوارهی«سنفرمین» در پامپلونا میروند. این اثر در ایران با نامهای «خورشید همچنان میدمد» و «زیر آفتاب هیچ چیز تازه نیست» ترجمه شده است.
کتاب پیرمرد و دریا از بهترین آثار همینگوی است که در سال 1952 به چاپ رسید به شمار میآید. این اثر دربارهی سفر یک ماهیگیر پیر، مبارزه طولانی و تنهایی او با ماهی و دریا و پیروزی او بر ناامیدی است.
زنگها برای که به صدا درمیآید؟ یکی از بهترین کتابهای همینگوی و رمانهای جنگی معاصر است. داستان روایتگر یک جوان آمریکایی به نام رابرت جردن است که که بهعنوان متخصص مواد منفجره، در زمان جنگ داخلی اسپانیا، در کوهستانهای اسپانیا میجنگد.
کتاب داشتن و نداشتن، نوشتهی ارنست همینگوی، در سال 1937 منتشر شده است. داستان این رمان در کیوست فلوریدا و در نزدیکی خلیج مکزیک میگذرد. نویسنده در این اثر در قالب یک داستان، فقر و بدبختی ناشی از رکود اقتصادی دههی سی را با محوریت زندگی ناخدای یک قایق کوچک نشان میدهد.
در بخشی از کتاب داشتن و نداشتن میخوانیم
دست کرد تو جیبش و پول را به طرفم دراز کرد. من هم دست پیش بردم و مچ دست او را با پول چسبیدم و همین که او را به پاشنهی قایق کشاندم با دست دیگر گلویش را فشردم. حس کردم قایق راه افتاد و وقتی از جا کنده شد شلپشلوپ کرد، ولی سرم به آقای سینگ گرم بود. جوان کوبایی را میدیدم که پارو به دست در پاشنهی زورق ایستاده و ما هم با تمام تقلا و دست و پا زدن آقای سینگ از او دور میشویم. از هر دلفینی که به چنگک بزنیش بیشتر جست و خیز میکرد.
دستش را گرفتم به پشت پیچاندم و فشار دادم، اما زیاد پیچاندم، چون حس کردم شل شد. دستش که سست شد صدای خفیف مضحکی کرد افتاد رویم و همانطور که گلویش را فشار میدادم شانهام را گاز گرفت، اما وقتی حس کردم دستش لمس شد رهایش کردم، دیگر ناکار شده بود. با هر دو دست گلویش را گرفتم و داداش، آن آقای سینگ مثل ماهی میجهید و دست شلش تاب میخورد، ولی به زانو درآوردمش و هر دو انگشت شستم را گذاشته بودم پشت خرخرهاش و آنقدر به عقب فشار دادم تا شکست. خیال نکنید صدای شکستنش شنیده نمیشود.
لحظهی دیگری هم آرام نگاهش داشتم و بعد او را در عرض پاشنه خواباندم. آرام و خوشپوش و طاقباز دراز به دراز افتاده بود و پاهایش در کابین بود. از کنارش رد شدم. پول را از کف کابین جمع کردم رفتم چراغ قطبنما را روشن کردم و شمردمش. بعد سکان را گرفتم و به اِدی گفتم زیر پاشنه دنبال چند تکه آهن بگردد که هر وقت تو آبهای عمیق ماهیگیری میکردم یا ته آب سنگلاخ بود و نمیشد لنگر انداخت ازش استفاده میکردم.
گفت: «چیزی پیدا نمیکنم.» میترسید آن زیر با آقای سینگ تنها باشد.
گفتم: «سکانو بگیر. همینطور ببر بیرون!»
آن زیر قدری جنب و جوش بود، اما من باکم نبود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب داشتن و نداشتن |
نویسنده | ارنست همینگوی |
مترجم | مهدی غبرایی |
ناشر چاپی | انتشارات اژدهای طلایی |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 232 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-8630-78-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |