معرفی و دانلود کتاب خیابان سایهها
برای دانلود قانونی کتاب خیابان سایهها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خیابان سایهها
کتاب خیابان سایهها مجموعهی داستان کوتاهی به قلم عرفان مرزبان که هفت داستان را دربردارد. داستانهای این کتاب که اولین اثر به چاپ رسیدهی نویسنده است، بر موضوع پیچیدگی انسان مدرن و وضعیت مدرنیته تأکید دارند. این داستانها سرشار از توصیفات دقیق و تعلیقهای گیرا هستند و با زبانی امروزی و جذاب نوشته شدهاند.
دربارهی کتاب خیابان سایهها
عرفان مرزبان نویسندهی جوان و تازهکار متولد 1375 است که با کتاب خیابان سایهها، برای اولین بار در عرصهی نویسندگی ظاهر شده. این کتاب مجموعهای از هفت داستان کوتاه است.
نویسنده با اینکه تجربهی اول خود را پشت سر میگذارد، به دور از فضای تقلیدهای خامدستانه، داستانهایی را خلق کرده است که به خودی خود اصالت دارند. او سطح انتظارات مخاطبان را بالا میبرد و متنی را به آنان تحویل میدهد که به لحاظ پردازش داستانی، بسیار درخور توجه است.
مسئلهی اصلی او در این مجموعهی داستان، حضور انسان در دنیای مدرن و روابط او با دیگر افراد است. او با تمرکز بر روابط شخصیتها، احساسات و عواطف انسانی و ذهنیت مدرنی که در پسزمینهی داستان است، دنیای امروز را بازمینمایاند و از این طریق، شناخت خود از دنیای امروز و انسان مدرن را به رخ میکشد.
مرزبان در این مجموعهداستان، بیشتر بر احساسات و عواطف تمرکز دارد و با توصیفهای دقیق و روشنی که از احساسات شخصیتها به دست میدهد، مخاطب را با داستان همراه میکند. از میان احساسات انسانی، او بیشتر به ترس، دلهره، وهم و تردید توجه دارد. علاوه بر آن، احساسات مبتنی بر نوستالژی نیز در داستانهای او نقش پررنگی بازی میکنند.
علاوه بر توصیفهای دقیق و واضح، نویسنده از شگردهای زبانی نیز برای القای احساسات به مخاطب استفاده میکند. همچنین داستانهای او از به شیوهی بسیار پررنگی از تعلیق برخوردار هستند و مخاطب را به رغبت، تا پایان داستان خواهند کشاند.
نویسنده در کتاب خیابان سایهها، پیچیدگیهای درونی انسان را به سادگی به خوانندگان منتقل میکند و به نحوی داستان را به دغدغهی خواننده تبدیل میکند.
فضاسازیهای نویسنده هم در گیرایی کتاب بیتاثیر نیست؛ او به دور از زیادهگویی و اطناب، دنیایی را میسازد که خواننده نتواند از آن خارج شود.
داستان اول کتاب روایت زندگی دختری به نام مارال است که ظاهراً حس ششم قویای دارد. طبق تجربههایش، هر وقت که قرار بوده کسی از نزدیکان یا آشنایانش بمیرد، او به شکلی مرموز در ذهنش از این موضوع خبردار میشده. مارال مرگ چند نفر را به همین شیوه پیشبینی کرده است. اما حالا به دلش افتاده که خودش قرار است بمیرد. این مسئله او را دچار اضطرابی شدید کرده و همین مسئله موجب دشواریهایی در زندگی او شده است.
کتاب خیابان سایهها نوشتهی عرفان مرزبان توسط نشر متخصصان به چاپ رسیده است.
کتاب خیابان سایهها برای چه کسانی مناسب است؟
کسانی که پیگیر ادبیات داستانی امروز ایران هستند و کسانی که به ژانر داستان کوتاه علاقه دارند، میتوانند از این کتاب لذت ببرند.
در بخشی از کتاب خیابان سایهها میخوانیم
پیچیدم توی کوچه و سرعتم را کم کردم. شب بود و یکی دو چراغ بیشتر روشن نبود. با این حال، توی تاریک و روشنِ انتهای کوچه، میدیدم چند نفر بهآرامی قدم برمیدارند و اینطرف و آنطرف میروند. وقتی به هم میرسیدند، برمیگشتند و به یک سمت دیگر میرفتند. از اینها اخیراً توی تهران زیاد شده بود. اگر نزدیکشان میشدی، کمی خیره نگاهت میکردند و از کنارت میگذشتند. انگار نمیتوانستند بایستند و فقط باید قدم برمیداشتند. نگاهی به موبایلم انداختم. درست توی لوکیشن بودم. مسافر پیام گذاشته بود که در پلاک 9 منتظر است. سرعتم را کم کردم و بین خانهها چشم دواندم. تاریکی شب اجازه نمیداد درست ببینم. برای همین ماشین را کنار زدم و پیاده شدم.
با چراغقوهی موبایلم نور انداختم روی دیوار و شروع کردم یکییکی پلاکها را دیدن. پیدایش کردم. با جایی که ماشین را پارک کردم دو سه تا خانه فاصله داشت. یک در فلزی بزرگ که از دو طرف با دیوار کوتاهی اشغال شده بود. رفتم عقبتر و نگاهی توی حیاط انداختم. یک مسیر ماشینروی سنگی از در ورودی شروع میشد و به ساختمان اصلی میرسید. اطرافش چمن یکدستی کار شده بود. ساختمان اصلی معماری مدرنی داشت. انگار از آسمان دو سه تا مکعب غولپیکر انداخته بودند پایین و همان را کرده بودند خانه. بعضی دیوارها کاملاً شیشهکاری شده بودند و با نور ضعیفی که توی خانه بود، تقریباً میتوانستم قسمتی از پذیرایی -یا یکی از پذیراییهایش- را ببینم. بهنظر هیچکس توی خانه نبود. خواستم زنگ آیفون را بزنم اما پشیمان شدم. دوباره نگاهی به موبایلم انداختم. مسافر سفر را لغو نکرده بود.
اسمش روی صفحهی گوشی حک شده بود و فقط یک راهحل برای من مانده بود؛ اینکه باهاش تماس بگیرم. این پریسا هر کسی که بود، نباید آن ساعت از شب من را معطل خودش میکرد. گوشی را بردم سمت گوشم و شروع کردم توی کوچه راه رفتن. صدای بوقهای بریده یکی پس از دیگری به گوشم میرسید.
فهرست مطالب کتاب
هنگام
خاطره
مستأجر
مثل روزهای قبل باش
مهمان
خیابان سایهها
اِسپینودال
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خیابان سایهها |
نویسنده | عرفان مرزبان |
ناشر چاپی | انتشارات متخصصان |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 78 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-292-182-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |