معرفی و دانلود کتاب خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست: چگونه عصب روانشناسی و فلسفه شرق به هم میپیوندد
برای دانلود قانونی کتاب خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست: چگونه عصب روانشناسی و فلسفه شرق به هم میپیوندد
کتاب خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست، منبعی خواندنی برای آشنایی با روشهای رهایی از نشخوارهای ذهنی و رسیدن به آرامش است. کریس نیبائر، نویسندهی کتاب، با کاوشی در عصبروانشناسی و فلسفهی شرق، این واقعیت را پیش روی خواننده قرار میدهد که چگونه مجموعهای از باورها باعث رنج کشیدن میشود. پس از مطالعهی کتاب حاضر، اطلاعات مفیدی دربارهی عملکرد مغز به دست میآورید به آرامش بیشتری دست مییابید.
دربارهی کتاب خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست
کتاب خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست (No Self, No Problem: How Neuropsychology is Catching Up to Buddhism)، منبعی کارآمد برای ایجاد نگاهی مثبت به زندگی است. کریس نیبائر (Chris Niebauer)، نویسندهی کتاب، در این اثر به خواننده آموزش میدهد تا بهجای مشغول کردن ذهن خود، به بودن در لحظهی اکنون بیندیشد و توهماتی که در ذهنش دارد را کنار بگذارد. نویسنده برای رسیدن به این دیدگاه، یافتههای علم عصبروانشناسی را با فلسفهی شرقی ترکیب کرده است. از نظر نیبائر، شباهتهای شگفتانگیزی میان یافتههای جدید در علم روانشناسی، عصبشناسی و تعلیمات بودیسم، تائوئیسم و دیگر مکتبهای فکری شرقی وجود دارد. نویسنده در این اثر، اصل آناتا (رهایی از خود)، یکی از مهمترین آموزههای بودیسم را بهعنوان روشی برای از بین بردن تفکرهای منفی معرفی کرده است. در کنار توضیحات نظری، مجموعهای از تمرین برای آشنایی با شیوهی درست فکر کردن دربارهی خود در این اثر گنجانده شده است. مطالعهی کتاب حاضر و انجام تمرینهای آن به خواننده کمک میکند تا شیوهی تجربهی خود از جهان را تغییر دهد و به جای مشغول کردن ذهن، بر بودن تمرکز داشته باشد.
مطالب کتاب خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست پس از مقدمه با فصلی با نام مواجهه با مفسر، کشف تصادفی آغاز میشود. نویسنده که دکترای عصبروانشناسی شناختی دارد، عملکرد نیمکرههای راست و چپ مغز را توضیح داده است. آشنایی با این عملکرد به خواننده کمک میکند تا شناخت کاملی از شیوهی فکر کردن دربارهی خود به دست آورد.
در ادامهی کتاب خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست، خواننده با این نکته آشنا میشود که مغز، چگونه بهصورت مداوم تجربهها را تحلیل میکند و داستانهایی دربارهی واقعیت میسازد. نویسنده، زبان و دستهبندی کردن را بهعنوان دو ابزار مهمِ نیمکرهی چپِ مفسر مغز معرفی کرده است. این ابزارها نقش مهمی در شکلگیری «حسِ خود» در انسانها دارند.
مطالب کتاب خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست با توضیحاتی دربارهی اساس هوشیاری نیمکرهی راست مغز و عملکرد نیمکرهی راست مغز ادامه پیدا میکند. این توضیحات با لحنی ساده و خوشفهم مطرح شدهاند تا برای خوانندهای که اطلاعات چندانی دربارهی عصبشناسی ندارد، بهخوبی قابل درک باشد. کتاب حاضر با روش کشف خودِ واقعی، خاتمه پیدا میکند. پس از آشنایی با روش شناسایی خود واقعی، خوانندهی این اثر از بند توهم هویتِ ثابت رها میشود و آرامش ذهنی عمیقتری را تجربه میکند.
کتاب خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست را انتشارات کتابسرای همراز چاپ و روانهی بازار کرده است. فاخته هنرور بهعنوان مترجم این اثر شناخته میشود.
کتاب خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان به خودشناسی و تلفیق علم و معنویت، بهعنوان مخاطبهای اصلی کتاب خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست بهحساب میآیند. مطالعهی این اثر برای افرادی که به دنبال روشهایی برای رهایی از نشخوارهای ذهنی هستند و میخواهند با انجام تمرینهای ذهنی به آرامش برسند نیز خالی از لطف نیست.
در بخشی از کتاب خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست: چگونه عصب روانشناسی و فلسفه شرق به هم میپیوندد میخوانیم
سمت راست مغز مسئولیت عمدۀ احساسات را هم بر عهده دارد؛ از لذت تا غم، خوشحالی تا ناراحتی و هر حسی بین این دو. این ارتباط بین شهود، احساسات و بدن فیزیکی ما در استعارۀ «حس قلبی» آشکار است. در جامعۀ غربی، اغلب به ما میگویند «منطق را بر احساسات ارجح بدانیم». این هم یکی از راههای نیمکرۀ چپ مفسر برای حفظ سلطهاش به مغز است.
اکثر تستهای هوش توانایی کلامی و استدلال را میسنجند، بنابراین اگر دایرۀ لغات شما گسترده باشد، در صدر جدول ردهبندی سنتی بهرۀ هوشی قرار خواهید گرفت؛ حتی اگر فاقد هوش اجتماعی، همدلی و حتی خودآگاهی باشید. اما در فرهنگ تحت سلطۀ نیمکرۀ چپ، این شاخصها در چنین آزمونهایی تا حد زیادی سنجشپذیر نیستند. حتی ممکن است فردی را بشناسید که به نظر میرسد «آنقدر باهوش است که نمیتوانید مکالمۀ عادی با او داشته باشید.» این همان روشی است که در حال حاضر هوش را با آن اندازهگیری میکنیم.
خوشبختانه همۀ اینها اواسط دهۀ 1990 که دانیل گولمن ایدۀ هوش هیجانی را در کتاب خود به همین نام مطرح کرد، بهتدریج عوض شد. هوش هیجانی توانایی فرد در تشخیص، درک و مدیریت احساسات خود و همچنین تشخیص و درک احساسات دیگران تعریف میشود. گولمن در کتاب اخیر خود به هوش هیجانی و مغز پرداخته و این هوش را شامل چهار بخش یا عنصر میداند: خودشناسی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت او همچنین به چهار ناحیه از مغز اشاره کرده که عمدتاً در سمت راست قرار دارند و در هوش هیجانی نقش مهمی دارند. شاید هوش هیجانی را در مقولههای آگاهی اجتماعی و مدیریت رابطه بیشتر حس کنیم، اما درکش سخت باشد که خودشناسی و خودمدیریتی هم در این مبحث جای میگیرند. پس بگذارید توضیح دهم.
کمی پس از انتشار کتاب «هوش هیجانی»، مقالهای تحقیقاتی منتشر کردم که نشان میداد افرادی که از نیمکرۀ راستشان بیشتر اثر میگیرند، بیشتر هم به خودکاوی میپردازند. این دیدگاه بسیار ساده است.
فهرست مطالب کتاب
فهرست
پیشگفتار
مقدمه
مواجهه با مفسر، کشفی تصادفی
زبان و طبقهبندی: ابزار ذهن مفسر
درک الگو و خود گمشده
اساس هوشیاری نیمکرۀ راست مغز
معنا و ادراک
هوش نیمکرۀ راست مغز: شهود، احساسات و خلاقیت
هوشیاری چیست؟
کشف خود واقعیتان
یادداشتها و منابع
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست: چگونه عصب روانشناسی و فلسفه شرق به هم میپیوندد |
نویسنده | کریس نیبائر |
مترجم | فاخته هنرور |
ناشر چاپی | انتشارات کتابسرای همراز |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 149 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-91797-5-8 |
موضوع کتاب | کتابهای عصب شناسی |