معرفی و دانلود کتاب خورشید خونین شده
برای دانلود قانونی کتاب خورشید خونین شده و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خورشید خونین شده
کتاب خورشید خونین شده، رمانی عاشقانه با نویسندگی محدثه کمالی است. این داستان دربارهی عشق پسری به نام سهیل و دختری به نام یسنا است که به خاطر مسائل عقیدتی منجر به جدایی میشود. حالا، پس از سالها از جدایی و ازدواج یسنا با کس دیگری، سهیل هنوز با غم از دست دادن او دستوپنجه نرم میکند و نمیتواند از خاطراتش فرار کند.
دربارهی کتاب خورشید خونینشده
غم از دست دادن، بهصورت کلی بسیار سخت است. انسانها، حتی با از دست دادن پیشپاافتادهترین چیزهایی که به آنها احساس تعلق داشتهاند هم دچار غم و اندوه شدیدی میشوند، چه برسد به از دست دادن معشوقی که مدتهاست همهی زندگی و آیندهشان را با او تصور کردهاند. این وضعیت، وقتی سختتر میشود که خودشان را در این باخت مقصر بدانند و مدام با خود فکر کنند که اگر میتوانستند بهتر عمل کنند، شاید این اتفاق نمیافتاد. این موضوعی است که محدثه کمالی در رمان خورشید خونینشده به آن میپردازد.
رمان خورشید خونینشده، با لحظهای غمانگیز شروع میشود؛ لحظهی وداع دو عاشق. یسنا، با اینکه هنوز به نظر عاشق میآید، اما به خاطر پدرش و به خاطر اینکه سهیل، نامزدش، نتوانسته است به اندازهای که او میخواهد معتقد و مذهبی باشد، حلقهاش را پس میدهد و نامزدیشان را به هم میزند. حالا سهیل باید با این فقدان بزرگ کنار بیاید. سهیل، نهتنها از غم دوری یسنا و دورهی خاطراتش در عذاب است، بلکه کاخ اعتقاداتش هم فرو ریخته است و از هر چه آدم مذهبی و معتقد است متنفر شده؛ چرا که فکر میکند، آنها ینسا را از آغوشش جدا کرده و از چنگش درآوردهاند. سهیل به دنبال التیام است اما به کارهایی دست میزند که نهتنها آرامش نمیکند، بلکه ممکن است آیندهاش را نیز تباه کند. آیا سهیل میتواند به زندگی برگردد؟
در کتاب خورشید خونینشده راوی اول شخص، از دید سهیل به روایت داستان میپردازد و در میان روایت اتفاقات زمان حال، در ذهن خود، خاطرات رابطه با یسنا را نیز مرور میکند. زبان داستان روشن و روان است و توصیفات، گاه بسیار احساسی و شعرگونه میشود.
چاپ کتاب خورشید خونینشده را انتشارات آئیسا بر عهده داشته است.
کتاب خورشید خونینشده برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب خورشید خونینشده برای علاقهمندان به رمانهای عاشقانهی ایرانی مناسب است.
در بخشی از کتاب خورشید خونین شده میخوانیم
مگر خود بزرگان نمیگفتند انسان باید دلش پاک باشد؟ مگر نمیگفتند از راه دور هم میتوان به آنها سلام داد، پس چرا انقدر بیقرار و بیطاقت بودند برای دیدن آن ضریح مطهر؟ "بیخیال پسر". به سمت کوه حرکت کردم و آرام و باطمانینه بالا رفتم. اینجا واقعا کویر بود! هیچ گل و بلبلی در پایین این جاده دیده نمیشد.
تنها رنگی که از میان دل شب شعله میکشید، همان رنگ زرد و قهوهای کویر بود. کلافه دستی به موهایم کشیدم و آنها را عقب فرستادم اما ثانیهای نگذشت که بادی وزید و دوباره روی پیشانیام ریخت. "سگ تو روح اجدات دختر". با دیدن یلدا و خواهرش، لبخند تلخم را بیشتر کش آوردم. "سگ تو روح خودت و دعای مزخرفت".
بالاتر رفتم و دستم را به سنگ گرفتم تا خود را بالا بکشم. چشمهای آن دختر جلوی صورتم رژه میرفت. "لعنت به هر چی چشمهای قهوهایه". پایم را بند چاله کوچکی که بود کردم و با فشاری بالاتر رفتم. چشمهایم میسوخت و احتمالا قرمز هم شده بود. صورتم ملتهب بود و هنوزم بوی عطر تن آن خانم درون بینیام میپیچید. تا قله با کمری خم شده و چشمی سوزناک بالا رفتم.
"واسه چی انقدر شبیش بودی"!؟ نگاهم را بالا کشیدم. سمت آسمان تاریک، سمت خدا. همان خدایی که با او قهر بودم، همان خدایی که من را جزء بندههایش حساب نکرده بود. همان خدایی که هرچه خواستم نداد، همان خدایی که هرچه داشتم گرفت. سرم را عقبتر بردم و کف دستم را روی خاک کشیدم. قلبم سنگین بود، نفسهایم سنگین بود. در حال خفه شدن بودم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خورشید خونین شده |
نویسنده | محدثه کمالی |
ناشر چاپی | انتشارات آئیسا |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 283 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7555-65-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |