معرفی و دانلود کتاب دیگر چیزی نمیخواهم؛ بی تو!...
برای دانلود قانونی کتاب دیگر چیزی نمیخواهم؛ بی تو!... و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دیگر چیزی نمیخواهم؛ بی تو!...
کتاب دیگر چیزی نمیخواهم؛ بی تو!... نوشتهی نازیلا نقی زاده داستان دختری به نام مرضیه را روایت میکند که در خانوادهای مذهبی و تحت تربیت و فرهنگ آنان رشد یافته است. اما با ورودش به دانشگاه، با پسری آشنا میشود که ابداً شبیه او و خانوادهاش نیست. مرضیه دل به او میبندد اما...
دربارهی کتاب دیگر چیزی نمیخواهم؛ بی تو!...
کتاب دیگر چیزی نمیخواهم؛ بی تو!... نوشتهی نازیلا نقی زاده داستانی اجتماعی با درونمایهای عاشقانه است که به اختلاف طبقاتی و تفاوت فرهنگها در جامعهی ایرانی میپردازد. مرضیه دختری چشم و گوش بسته است که در خانوادهای به شدت مذهبی و متعصب زندگی میکند، پس از آنکه برای تحصیل در رشتهی حقوق وارد دانشگاه میشود، با پسری برخورد میکند که هیچ شباهتی به مردان و پسرانی که تا آن زمان دیده ندارد. سروش خوانندهی معروفی است که تصمیم به تحصیل در رشتهی حقوق گرفته و پس از آشنایی با مرضیه با چالشهایی مواجه میشود.
این کتاب با زبانی ساده، داستانی عاشقانه و عامیانه را تعریف میکند و به اهمیت تابآوری در برابر مشکلات میپردازد. کتاب دیگر چیزی نمیخواهم؛ بی تو!... معضلی همیشگی یعنی تفاوت فرهنگی به واسطهی مذهب را مورد بررسی قرار داده و چالشهایی که این موضوع برای مرضیه و سروش ایجاد میکند را روایت کرده است.
این کتاب توسط انتشارات آئی سا در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
کتاب دیگر چیزی نمیخواهم؛ بی تو!... برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب پیش رو برای افرادی که به رمانهای عامهپسند و عاشقانهی ایرانی علاقهمندند، مناسب است.
در بخشی از کتاب دیگر چیزی نمیخواهم؛ بی تو!... میخوانیم
از اینکه دوباره مرضیه را میدید خوشحال بود. دلش برای این دختر سربههوا و دمدمیمزاج تنگ بود. هنوز هم نمیفهمید چرا بیدلیل گفت میخواهد برود و باز دوباره پشیمان شده و میخواست او را ببیند! شب سردی بود. سردتر از شبهای دیگر. آسمان بیوقفه میبارید و صدایش مثل یک ریتم منظم و خوشایند زیر گوشهایش مینواخت. انگار مادرش درمورد او راست میگفت. هر صدایی برایش پر از آهنگ بود. پر از نوای دلپذیری که او را به وجد میآورد و آوازی مخصوص به خودش را برایش میسرود. از زمانی که بچهتر بود اینطور حس میکرد و هربار با لذت به شنیدن صداهای اطرافش گوش میسپرد.
آواز گنجشکان وقتی توی حیاط جمع میشدند و بعد دستهجمعی بال میگشودند و به پرواز درمیآمدند. صدای امواج رودخانهی کوچکی که هرازگاهی با مادر و خواهرهایش آنجا میرفتند و کنارش مینشستند. آن وقتها هم بیشتر از لذت بردن از زیباییاش، محو صدایش میشد. او حتی صدای شب را هم دوست داشت. همیشه میگفت شب صدای مخصوص به خودش را دارد. خواهرهایش گاهی به حرفهایش میخندیدند اما او خیلی قاطع جواب میداد: صدایش بکر است و بیانتها! او حتی زوزهی بادی که در لابهلای شاخ و برگ درختان میپیچید و خودش را به شیشهی پنجرهی اتاقش میکوباند را هم دوست میداشت. اصلا هر صدایی برای او نوای دلنشینی داشت. نوایی خاص و منحصر به فرد.
این را فقط مادرش درمورد او میدانست که از همان بچگی چقدر به انواع صداها توجه نشان میدهد. از کنار پنجره فاصله گرفت و روی تختش نشست. وقتی افکارش به مادرش ختم میگردید، ناگاه دلش میگرفت. زندگی او و پدرش معضل همیشگیاش بود. سعی کرد دوباره ذهنش را به جای دیگری منعطف کند. به موبایلی که توی دستانش بود. به پیغام مرضیه. سر پایین آورد و بار دیگر با رضایت نگاهش کرد. تماشای پیغام تک کلمهای مرضیه حالش را خوب میکرد: میام.
نفس بلندی کشید. شاید میدانست این دختر چه میخواهد. میدانست اما نمیتوانست به آن فکر کند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب دیگر چیزی نمیخواهم؛ بی تو!... |
نویسنده | نازیلا نقی زاده |
ناشر چاپی | انتشارات آئیسا |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 701 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-5247-08-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |