معرفی و دانلود کتاب خاطرات پزشک صدام
برای دانلود قانونی کتاب خاطرات پزشک صدام و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خاطرات پزشک صدام
کتاب خاطرات پزشک صدام نوشتهی علا بشیر، که تاکنون به بیش از بیست زبان زندهی دنیا ترجمه شده است توانسته خیلی از محرمانهترین اسناد و راز و رمزهای صدام حسین را در زمان حکومتش برملا کند.
این کتاب به بیانی ساده و روان با تصاویری مرتبط جنایات پشت پردهای که تاکنون رسانهای نشده و کمتر کسی این رویدادها را شنیده است را به تفصیل شرح داده. با توجه به این موضوع که همهی ما باید انسانی متعهد نسبت به جریانات و اخبار و تراژدیهایی که بر سر این ملت قهرمان و مقاوم از دیرباز آمده است باشیم قطعا دانستن این حقایق و نشر آن وظیفهای است بر گردن جامعه بشری.
شهر کرکوک 6 درصد از نفت جهان را داراست و کُردهای عراق را میتوان گفت به اندازهی نفت کرکوک خونشان ریخته شده است؛ در قرارداد سال 1916 کُردها را میان چهار کشور تقسیم کردند. یعنی ایران، عراق، سوریه و ترکیه. بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی یک فرد انگلیسی به نام «سایکس» و یک فرانسوی به نام «پیکو» در عرض چند ساعت این قرارداد را طراحی کردند که به قرارداد «سایکس پیکو» مشهور شد. اما بعد از گذشت یک قرن از این قرارداد هنوز کُردها آن را مُرده قلمداد میکنند.
امروزه کردهای عراق با جمعیتی بالغ بر هشت میلیون نفر دارای اقلیم خود مختار هستند. جنایات هولناکی که صدام با ترفند و زیرکی خاصی از یکی از سورههای قرآن که به مفهوم بخشش است اقتباس نموده بود باعث شد تا بدان وسیله صدام بیش از 182 هزار انسان کُرد را به بهانهی نافرمانی؛ از زن و مرد گرفته تا کودک و پیر و جوان در چندین مرحله از سالهای 1988، از جنوب استان سلیمانیه که موسوم به منطقهی گرمیان است تا استان دهوک شمالیترین شهر عراق، با تخریب 5 هزار روستا، مساجد و تمام ابنیه و قلع و قمع باغ و بوستانها در یکی از جنایتکارانهترین و بیرحمانهترین اقدامهایش با بازداشت دسته جمعی و با کامیونهای اورال و زیلهای نیروهای مخصوص مشهور به قوهی خاصه به بیابانهای جنوب عراق گسیل برده و همهی آنها را زنده به گور کرد، و این در حالیست که دنیا ساکت و کر و کور شده بود و صدامیان حتی ککشان هم نگزید و بدنبال این همه جنایت دوباره صدام دست به جنایت دیگری زده و در شهر حلبچه که در استان سلیمانیه واقع گردیده و از طرف ایران در زمان جنگ ایران و عراق اشغال شده بود و نیروهای معارضین عراقی هم به ایران در تصرف شهر یاری رساندند، اقدام به بمباران این شهر با بمبهای شیمیایی و گاز خردل و ساخارین با طعم موز و سیب کرده و آن شهر را به کلی ویران و آه و نالهی هزاران کودک را به آسمان برد.
برای بیکسی این ملت ستم دیده و در قفس که در کمتر از چند دقیقه 5000 انسان بیدفاع و مظلوم روحشان به آسمانها پرواز کرد تا دیکتاتورها خواب راحتی بنمایند، جای بسی گمان و تعجب بود که حتی هیچ کشور عرب و مسلمانی این جنایت و نسل کشی را محکوم نکرد. حتی عربستان سعودی که داعیهی رهبری جهان مسلمان و اسلام و به ویژه اهل تسنن را همیشه در سر میپروراند با سکوت نفرت بر انگیزش از ترس صدام چیزی در آن باره اظهار نداشت.
این جنایات ضد بشری را میتوان بعد از جنایت هولناک هیروشیما و ناکازاکی فجیعترین نوع جنایت ضد انسانی به شمار آورد که بعدها از سوی مردم کردستان و آزادیخواهان جهان به هیروشیمای کردستان و حلبچهی شهید مشهور گردید. کشورهای صنعتی از جمله آلمان و هلند و انگلیس که این سلاحها و بمبها را در اختیار صدام قرار داده بودند، در هیچ دادگاهی مورد بازخواست و محکومیت قرار نگرفتند و حتی از پذیرش و مداوای مجروحان بمباران حلبچه که بیش از سی هزار نفر برآورد شد سر باز زدند، این جنایت تنها از سوی ایران و چند کشور اروپایی محکوم و هیچ کشور مسلمان عربی آن را محکوم نکرده است.
در بخشی از کتاب خاطرات پزشک صدام میخوانیم:
حسین کامل و برادرانش در منزل او که در جوار کاخ صدام بود مستقر شدند. زمان زیادی از آمدنشان نگذشته بود که زنانشان با گریه و فغان خبر دادند که علی حسن مجید آنان را تهدید به مرگ کرده. هر سه برادر (حسین، صدام و کامل) بلافاصله آن جا را ترک کرده و به منزل یکی از خواهرانشان در منطقه (السیدیه) در اطراف بغداد رفتند. این اطلاعات را یکی از پرستاران بیمارستان ابن سینا که برای تزریق پنی سیلین به حسین کامل که لوزه داشت و مسلحانه آنان را همراهی میکرد، به من داد. همهی این افراد پی برده بودند که چه اتفاقی در شرف وقوع است. کاروان اعاده حیثیت خانوادگی تکریتی به طرف جنوب راه افتاده بود. ساعت پنج بامداد (کاروان انتقام) که یک تیپ بزرگ نظامی بود، به مقصد رسید.
در شروع دیگری، حسین و صدام کامل و حاکم و پدرشان، ضربههای خوبی به کاروان انتقام زدند. سائر سلیمان مجید، نخستین کسی بود که زخمی شد. در عراق، سائر مشهور به (دزد مصالح ساخت و ساز) بود. زیرا پس از جنگ خلیج، جراید او را به سرقت مصالح ساختمان، که مربوط به وزارت صنایع بوده متهم کردند و صدام میخواست با مجازات او، درسی به همگان بدهد. چندین سال زندانی بود تا در (نبرد آبرو) جانش را از دست داد. بعد از سائر، احمد عبدالغفور که یکی از محافظین ویژهی صدام بود، کشته شد. او از فامیلهای دور چهار نفری بود که در میان خانواده به دفاع جانانه از خود مشهور بودند.
هنگامی که انتقال زخمیهای خانواده به بیمارستان شروع شد، میدانستیم که کار توانفرسایی در انتظارمان خواهد بود. زخمیها تمام این ماجراها را بازگو میکردند. بعد از گذشت 3 ساعت، علی شیمیایی، فرمان شلیک موشک به خانه را صادر میکند و بدین ترتیب برادر و 4 برادرزادهاش به هلاکت رسیدند.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
فصل اول
این به معنای جواب ایران بوده
یک درگیری طولانی
از واقعی بودن گفتههایش خبر نداشت
کنترل شطالعرب
دیگر فاکتورهای جنگ
اخراج آیتالله
نه سلام، نه تماشا
دستگاه تنفس
خواستم تسلایش دهم
منظورش را فهمیدم
مجازات برای کسانی که به سربازی نمیروند
صدام آرام و مسلط بود و هنگام تشکیل اجلاس، صدایی نافذ داشت.
به سوی جبهههای جنگ
یک مرسدس اهدایی
سارق آثار باستانی
تابلو و مجسمه
فصل دوم
تراژدی جنگ با ایران
صیانت از قدرت
مرگ، سزای انتقاد
یک عملیات ترور در دمشق
جعل مدرک
دکتر ریاض مخالفت میکند
بی آنکه تکانی بخورند
از حدقه در آوردن چشم دکتر
نکتهی بدون قصد
نه برای نوشتن
یک هدف
نمایشگاه آثار هنری
عکسالعمل انسانی
تخریب پلهای ترس
عملیات خطرناک
نوشیدن خون
درخواست چاوش به معنی دوست نداشتن زنش نبود
فصل سوم
جنگی فاقد پیروزی
گرهی در مقابل پزشکان
منافع شخصی
استاد یا رهبر
مسابقه مرگبار
داماد سارق آثار باستانی
یک هدف
بار دیگر نزد افسران برگشت
فردی با دو پای راست
وظیفهی نو
و موشکی که شلیک شد
اشتباه گزارشگر
اشتباهی در اتاق
جواب، جرأت میخواست
انتخابات آزاد
مفسد اطلاعاتی
در هشتمین روز ماه آوریل صدای توپها خاموش شد
فصل چهارم
اعلامیه آرام بخش
ساجده، میزبان سوزان مبارک
عدی و یک بطری نوشیدنی
150 عصا
میدان اعیاد
گسترش رشوهخواری
شیوع فحشا
خجالت بکشید
کشتیش
موهای سرش سیخ شده بود
صدام موافقت میکند
خالی کردن معدهی عدی
اقدام به تسلیم
فتنه انگیزیهای حسین کامل
روزهای طولانی
اشارهای برای برزان
روحیهی ورزشی
برزان، توطئه علیه حسین کامل
امپراطوری عدی
فصل پنجم
عدی، ازدواج پدر با «سمیره شاه بندر» را فاش میکند
دیدار با «یوگنی پریماکف»
اهمیت (صدام)، برای (صدام)
سمیره شاه بندر
سفارش رهبر
همسر رئیس شرکت
عدی موضوعات را به هم گره میزند
تصرف کویت
یک سپاه مستقل
دوم اگوست
دزدی و غارت بیشمار
غارت بیمارستانهای کویت
در بازگشت، دارو و وسایل و تجهیزات بیمارستانی در مراکز پزشکی را با خودشان به عراق آوردند.
اجماع بینالمللی
خزرجی، توصیه به عقبنشینی
صدام از سخنان خزرجی به شدت عصبانی شد
فصل ششم
قیام
کشتار قیام
خزرجی به صدام: «چقدر از ما بیزارند.»
ناف صدام
علی شیمیایی، متخصص کشتار
ژینو ساید انفال
سر و صدایی وحشتناک
فرمانی برای رفتن به بیمارستان
نام مستعار شیمیایی
فقط عدی مخالف بود
درخواستی برای قدم زدن
پایان حورها
موی دماغ
عرب... ملتی بزرگ
کامیونهای حمل قربانیان کشتار جمعی
فصل هفتم
عدی و حسین کامل همه چیز را از مرزهای ایران میآوردند
عطش
جلاد فلوجه
تجارت آنتن
مجازات سفیر
دزدی اتومبیل
پس گرفتن پول کامیون
تعیین نرخ برنج
سند بقال
روز بعد محمد را اعدام میکنند
نفت در برابر غذا
زندگی خانوادگی
معامله با ایران
گرسنگی
علی منزلش را ترک کرد
فصل هشتم
عدی با کلت (رامبو) پای وطبان را زخمی کرد
فروپاشی خانواده
مکان برزان
شاهزاده شب
پایش را زخمی کرد
جراحی وطبان
پرسش از حال وطبان
شوخی با زبان عدی
فرار حسین کامل
در جستجوی عدی
انجمن خانواده
نفرت از عدی
یک تیم پزشکی
یک اتهام
سوزاندن هزار اتومبیل
گریه عدی برای اتومبیلهایش
فصل نهم
شرف خانواده
بازگشت دو برادر
عدی و قصی
مسئله خانوادگی
علی شیمیایی نیازی به پاسخ نمیدید
جنگ خانوادگی
صدام مزدور آمریکا
نگریستن از داخل اتومبیل
200 خانه
فراری دیگر
فصل دهم
شکار دختر
جمعآوری دختران
آبروریزی برای عدی
باسنش را سوزاند
تلاش برای ترور
تلاش برای نجات
شش ساعت
صدام به دیدار عدی میرود
در جستوجوی دختران
احساس دینی
فتوای میخوارگی
ساجده: صدام فرزندانم را به کشتن میدهد.
افزایش جنون
انسداد ششها
همانجا
تمسخر وطبان
فصل یازدهم
دجالها
درمان جادویی
کشفی دوباره
مجازات پزشک قلب
دختر دارو ساز روی خط
پاهای رئیس جمهور یمن
محاصره هوایی
حس وطن دوستی
گنج طلا
ساجده و الهام
صدام به شما اعتماد دارد
امضای اجباری
صدام اعتراف میکند
فصل دوازدهم
همسران رئیس
فعالیت مخفی
نظارت دائمی
دختران بیحیا
دختران صدام
سیلی و لگد
جاسوسی
نصیحتی برای ناجی صبری
استراحتی در دانوب
جایزهای به ناجی صبری
اطلاعی از این موضوع نداشتم
ساجده و زنی دیگر
فصل سیزده
حاجی بدریه
پیرزن خطرناک
عذرخواهی ساجده
ختنه کردن
درد تنهایی
پسر سمیره میرود
چشم ماهی
پس از معاینه پای صدام
همسر عدی
ارتباط صدام و برزان
ارتباط صدام با برزان
زن گرفتن برزان
به صدام نگفته بود
فصل چهاردهم
دزد آسانسور
پیچهای رژیم
داستان آسانسور
جاسوسی در دفتر
فرستادهی عدی
جاسوسی همه جانبه
انتقام عدی از بابل
ناسزا به مسئولین
حق پاسخ
خبر فوری
دیدار زورکی
فصل پانزدهم
فرو پاشی
افتضاحی آبروریز!
فساد گسترده
پسر عبد صمود
خوب و بد
منتظر دریافت دستگاههای تهویه و آسانسور بودیم
مجازات یک فرد
سودی نداشت
جایزه جمعی
صد در صد
فرم دادن به بینی
مصطفی پسر قصی
پس از آن دیگر قصی را ندیدم
دار و دستهها
چهار دزد
کسی نمیجنگد
فرم دادن به سینه و باسن
دوباره مخالفت کردم
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خاطرات پزشک صدام |
نویسنده | علا بشیر |
مترجم | حسین کریمان |
ناشر چاپی | انتشارات زانکو |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 386 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-7994-63-4 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات |