معرفی و دانلود کتاب جزء از کل
برای دانلود قانونی کتاب جزء از کل و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب جزء از کل
کتاب جزء از کل نوشتهی استیو تولتز به زندگی پر فراز و نشیب دو نسل از خانوادهای به نام دین میپردازد که در سراسر استرالیا به رفتارهای عجیب و ترسناک معروف هستند. این کتاب طنزآلود یکی از رمانهای پرفروش نیویورک تایمز محسوب میشود و در سراسر دنیا با استقبال بینظیری مواجه شده است.
خلاصهی کتاب جزء از کل:
در ابتدای این رمان خواندنی با شخصیت «جاسپر دین» آشنا میشوید؛ او به عنوان راوی دربارهی رابطهی خود با پدرش مارتین توضیح میدهد. این پدر و پسر احساسات متضادی نسبت به یکدیگر داشتهاند و همواره میان عشق و نفرت در نوسان بودند. مارتین زمان زیادی را صرف تجزیه و تحلیل مسائل میکرد و این موضوع را هم به پسرش تحمیل کرده بود اما تمام تلاش جاسپر در این بود تا در تضاد با پدرش قرار گیرد. اکنون پدر مرده است و جاسپر میتواند به کنکاش در زندگی خانوادگی خود مشغول شود. او هر چه بیشتر به جستوجوی گذشته میپردازد بیشتر به عموی خود تری برمیخورد. تری عموی جاسپر در ایام جوانی یکی از محبوبترین شخصیتهای ورزشی بود و مردم او را بسیار دوست داشتند. با اینکه تری ورزشکار موفقی بود اما به دلیل آشنایی با یک زندانی خطرناک سرانجام راهی زندان شد و مارتین هم پس از اتفاقات بسیار برای شروع زندگی جدید به پاریس رفت اما... .
دربارهی کتاب جزء از کل:
رمان جذاب جزء از کل (A Fraction of the Whole) در سال 2008 انتشار یافت و به یکی از موفقترین رمانهای ادبیات استرالیا تبدیل شد. البته موفقیت این رمان به استرالیا ختم نشد و در مدت زمانی اندک در زمرهی یکی از پرفروشترین آثار نیویورکتایمز و آمازون قرار گرفت. استیو تولتز (Steve Toltz) به واسطهی این کتاب نامزد جایزهی من بوکر شد اما در نهایت کتاب ببر سفید آن را کسب کرد. به زعم بسیاری از منتقدان کتاب جزء از کل بزرگترین و مهمترین رمان ادبیات استرالیا است و در سراسر دنیا از جمله ایران طرفداران بسیاری دارد.
این رمان بلند صرفاً یک اثر طنز با داستانی پر فراز و نشیب نیست بلکه اثری فلسفی نیز محسوب میشود و در پرداختن به موضوعاتی مانند عشق، زندگی مرگ و آزادی به خوبی عمل کرده است.
استیو تولتز را بیشتر بشناسیم:
او در سال 1972 در سیدنی متولد شد و تحصیلات خود را در دانشگاه نیوکاسل به پایان رساند و در همان ایام چند شعر و داستان کوتاه خلق کرد اما موفق نبودند. تولتز مشاغلی مانند فیلمبرداری، بازاریابی و تدریس را تجربه کرد تا اینکه برای شرکت در یک مسابقهی نویسندگی، نوشتن را دوباره آغاز نمود و نتیجهاش شاهکاری به نام جزء از کل شد.
استیو تولتز پس از موفقیت کتاب نخست خود نویسندگی را به عنوان شغل اصلی خود برگزید و رمان دیگری به نام ریگ روان نوشت که به فارسی نیز ترجمه شده است.
نکوداشتهای کتاب جزء از کل:
- داستانی ارزشمند از یک پدر و پسر، آکنده از حوادث، شوخ طبعی و با شخصیتهایی که یادآور سبک [نویسندگی] چالز دیکنز و جان ایروینگ هستند. (Los Angeles Times)
- جنونآمیز و واقعی، همانطوری که بهترین دروغها جلوه میکنند. (New York Observer)
- موفقیتی عظیم و آغازی بر یک استعداد بزرگ در کمدی. (Sunday Times)
جملات برگزیده کتاب جزء از کل:
- چرا من از اینکه ممکن بود ادی بمیرد، اینقدر وحشت کرده بودم؟ روابط دوستی یک مسئولیت غیرقابل پیشبینی است.
- عشق ما مانند غذایی بود که او با ولع آن را میخورد و من فقط مزه مزهاش میکردم.
- بیشتر زندگیام سردرنیاوردم که با پدرم چگونه باشم، ترحم کنم یا بیتوجهی یا شاید قضاوت یا اینکه اصلا به قتل برسانمش.
در بخشی از کتاب جزء از کل میخوانیم:
همانطور که گفتم، من و تری ساختار بدنی متفاوتی داشتیم. حرکات او نرم، راحت، با اعتماد به نفس و چابک بود در حالی که حرکت من پرزحمت، دردناک، با تردید و کند بود. اما تفاوتهای ما بیشتر در علایق ما نمود پیدا کرد و علایق متضاد واقعا میتواند بین آدمها جدایی بیندازد. برای مثال، اگر تو دوستی داشته باشی که دایم در این مورد صحبت کند که کس دیگری عشقش را یافته ولی او هنوز نیمهی گمشدهاش را پیدا نکرده است و دوست دیگرت هم بازیگری باشد که دغدغهاش این باشد که چرا خدا بینی بهتری به او نداده است، دیواری رفتهرفته بین آنها قرار میگیرد و در این صحبتهای بیربط، دیگر ادامهی مکالمه معنی نخواهد داشت. از یک سو، این دقیقا چیزی بود که داشت بین من و تری اتفاق میافتاد. تری تنها دربارهی قهرمانهای ورزشی صحبت میکرد. من کمی علاقه نشان میدادم، اما قسمت عمدهی الگوی قهرمانی داشتن، این است که خودت را در حال انجام آن اعمال قهرمانانه تصور کنی. در حقیقت، من به هنگام تصور کردن خودم در حال گلزدن یا دویدن یک مایل در چهار دقیقه، تنها خوشحالی ظاهری و گذرا داشتم. اشتیاق جمعیت پرشور که میگویند: «میبینی چقدر سریع میدوه؟» برای من رضایتبخش نبود. مشخص بود که من به نوع دیگری از قهرمان نیاز داشتم.
در نهایت تری تمام زندگیاش را به علاقهاش اختصاص داد؛ همه چیز از وعدههای غذایی گرفته تا رفتن به دستشویی، یک وقفهی ناخواسته بین زمانهایی بود که میتوانست بازی و تمرین کند یا حتی دربارهی ورزش فکر کند. کارتهای بازی حوصلهاش را سر میبردند، کتابها حوصلهاش را سر میبردند، مذهب حوصلهاش را سر میبرد، غذا حوصلهاش را سر میبرد، مهربانی حوصلهاش را سر میبرد، پدر و مادرمان حوصلهاش را سر میبردند، و در نهایت من هم حوصلهاش را سر میبردم. مشاجرههای ما روی چیزهای مسخرهای شروع میشد و بیشتر آنها هم به خاطر رفتار من بود: حالا که او بیرون از خانه از زندگی لذت میبرد و با بچههایی میگشت که نالهکنان روی تخت درازکش نبودند، منفیبافیهای من و نبود لذت در من بهشدت برای او خسته کننده شده بود. او به خاطر هر چیز کوچکی از من انتقاد میکرد: از اینکه با چوب زیر بغلم آرام به شانهی مردم میزدم تا راه را برایم باز کنند، خوشش نمیآمد. از اینکه فوری به افتخار کردن کسی به چیزی پی میبردم و با ناچیز کردن آن مسخرهاش میکردم، متنفر بود. از سوء ظن من به هر کس و هر چیزی از در کلیسا گرفته تا لبخند دیگران، خسته شده بود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب جزء از کل |
نویسنده | استیو تولتز |
مترجم | معصومه محمودی |
ناشر چاپی | انتشارات فرشته |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 672 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-727508-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان فلسفی خارجی |
اسم رمان رایدک میکشد، رمانی که استعاره وکنایه هایش روح را میبلعد وفلسفه وجنون باهم مانند ریسمان بافته شده درهم تنیده شدهاند. همه قسمتهای کتاب روح گزندهای دارد ولی گزندگیاش به گونهای نبود که حال آدم را خراب کند بیشتر شبیه نیشگونی بود که تورو به زندگی برمیگرداند
بخشی از کتاب: وقتی خیلی تلاش میکنی کسی را فراموش کنی، خودِ همین تلاش کردن به یک خاطرهی فراموشناپذیر تبدیل میشود. حالا باید بکوشی تا این فراموش کردن را فراموش کنی و این چنین، یک خاطرهی فراموشنشدنی دیگر هم ایجاد میشود.
رهایی در این است که شبیه دیوانهها باشی.
هرکس که ادعا میکند یکی از دوستانش در طول سالها هیچ تغییری نکرده، فرق نقاب و چهرهی واقعی را نمیفهمد