معرفی و دانلود کتاب ثروتمندترین مرد بابل: رازهای موفقیت در زمان باستان

معرفی کتاب ثروتمندترین مرد بابل: رازهای موفقیت در زمان باستان

کتاب ثروتمندترین مرد بابل: رازهای موفقیت در زمان باستان نوشته جورج سمیوئل کلاسون، علاوه بر اینکه به شما می‌آموزد چگونه ثروت و درآمد خود را افزایش دهید، درباره اخلاق در کسب و کار نیز سخن می‌گوید. همچنین داستان‌هایی واقعی از زندگی افراد ثروتمند را روایت می‌کند.

در برابر شما آینده‌تان مانند جاده‌ای که به دوردست منتهی می‌شود گسترده شده است. در طول راه، آرزوهایی دارید که خواهان برآورده شدنشان هستید. تمناهایی که دوست دارید محقق شوند.

برای تحقق این آرزوها و تمناها، باید که در مسائل مالی موفق باشید. استفاده از قواعد مالی در این کتاب به طور واضح و روشن توضیح داده می‌شوند. اجازه دهید که این قوانین شما را از مشقت‌های داشتن یک جیب خالی به سوی یک زندگی غنی‌تر و سعادتمندتر که با جیبی پر پول امکان‌پذیر می‌شود، رهنمون گردد.

مانند قانون جاذبه، این قوانین پولی نیز، جهان‌شمول و نامتغیرند. همان‌طور که برای بسیاری افراد دیگر صدق کرده‌اند، برای شما هم صادق‌اند و راه‌حل مطمئنی برای داشتن جیبی پر پول‌تر، حساب بانکی بزرگ‌تر و پیشرفت مالی بیشتر هستند.

کامیابی شما به عنوان یک ملت به کامیابی مالی و اقتصادی هر کدام از ما به عنوان یک شخص واحد بسته است.

کتاب ثروتمندترین مرد بابل (The Richest Man in Babylon) در خصوص موفقیت‌های انفرادی هر کدام از شماست. موفقیت به معنای به نتیجه رسیدن تلاش‌ها و توانش‌های فردی هر کردام از شما. اینکه از آمادگی مناسبی برخوردار باشید، رمز موفقیت‌تان است. اعمال شما عقلانی‌تر از افکارتان نیستند و افکار شما از ادراکتان عقلانی‌تر نخواهد بود.

این کتاب که درمان جیب‌های بی‌پول است، همچنین راهنمای ادراک مسائل اقتصادی نیز هست. هدف این کتاب در واقع این است: به آن‌هایی که در آرزوی موفقیت مالی‌اند، دیدگاه‌هایی می‌بخشد تا کمکشان کند پول به دست بیاورند، پول پس‌انداز کنند و با استفاده از اندوخته‌هایشان پول بیشتری به دست آورند.

جورج سمیوئل کلاسون (George Samuel Clason) خشنود می‌شود اگر صفحات کتابش برای شما، الهام‌بخش داشتن حساب‌های بانکی قوی‌تر، کسب موفقیت‌های مالی بزرگ‌تر و یافتن راه‌حل‌هایی کارآمدتر جهت مشکلات مالی پیچیده شحصی‌تان باشد.

بابل به ثروتمندترین شهر دنیای باستان تبدیل شد، زیرا شهروندانش ثروتمندترین افراد زمان خود بودند. آن‌ها ارزش پول را می‌شناختند. آن‌ها از قوانین اقتصادی در جهت جمع کردن پول، پس‌انداز کردن پول و استفاده از اندوخته‌ها در جهت به دست آوردن پول بیشتر استفاده می‌کردند. آن‌ها برای خودشان چیزی را فراهم کردند که همه آرزوی داشتنش را دارند، منبع درآمدی برای آینده.

با جورج سمیئول کلاسون بیشتر آشنا شویم:

جورج سمیوئل کلاسون نویسنده و سرمایه‌گذار آمریکایی در نوامبر 1874 در شهر لوئیزیانا به دنیا آمد. او از داشنگاه نبراسکا فارغ‌التحصیل شد و برای مدت کوتاهی در ارتش مشغول به کار شد. به عنوان تجارت‌پیشه‌ای موفق، شرکت کلاسن مپ را در دنور کلرادو بنیان نهاد و اولین اطلس راه‌های ایالات متحد آمریکا و کانادا را منتشر ساخت. در 1926، نخستین سری از مقاله‌های مشهورش در خصوص معاش و موفقیت‌های اقتصادی را با استفاده از تمثیل‌های نگاشته شده بر لوح‌های کشف شده در بابل باستان به چاپ رسانید. این مقالات به شکلی گسترده و در نسخه‌های بسیار توسط بانک‌ها و شرکت‌های بیمه توزیع شد.

برجسته‌ترین اثر کلاسون کتاب ثروتمندترین مرد بابل است که بعد از گذشت حدود یک قرن از انتشارش، همچنان در کشورهای مختلف دنیا تجدید چاپ می‌شود. کلاسون با این کتاب الهام‌بخش افرادی مثل رابرت کیوساکی و دونالد ترامپ نیز بود. جورج در 7 آوریل 1975 درگذشت. از دیگر آثار او می‌توان به کار درست خود را پیدا کنید و پیش به سوی طلا اشاره کرد.

در بخشی از کتاب ثروتمندترین مرد بابل می‌خوانیم:

پنجاه قطعه طلا! ردان، نیزه‌ساز بابل قدیم، هرگز این مقدار طلا در کیسه‌ی چرمی با خودش حمل نکرده بود. او بسیار خوشحال از قصر پادشاه سخاوتمند برمی‌گشت. طلاها در کیسه‌ای که به کمرش آویخته بود با هر قدمی که برمی‌داشت جرینگ و جرینگ می‌کردند، شیرین‌ترین موسیقی‌ای که تا به حال به گوشش خورده بود.

پنجاه قطعه طلا! همه‌اش مال او بود! به سختی می‌توانست این اقبال را که به او رو آورده بود باور کند. چه قدرتی در این قطعه‌های طلای پرسر و صدا وجود داشت! آن‌ها می‌توانستند هرچه می‌خواست خریداری کنند، خانه‌ای بزرگ و مجلل، زمین، گله و رمه، شتر، اسب، ارابه، هر چیزی که آرزویش را می‌کرد.

چطور باید از سکه‌هایش استفاده می‌کرد؟ امروز عصر در حال رفتن به منزل خواهرش، به هیچ چیزی به جز این فکر نمی‌کرد که صاحب قطعه‌های سنگین و درخشان طلایی است که به همراه دارد.

درست چند روز بعد از همان بعدازظهر بود که رُدان وارد مغازه‌ی ماتون شد که وام‌دهنده‌ی طلا و دلال جواهرات و پارچه‌های کمیاب بود. بی‌آن‌که به چپ و راست که پر از کالاهای رنگارنگ بود نگاهی بیندازد، به انتهای مغازه رفت و در آن‌جا ماتون را دید که بر قالیچه‌ای نشسته بود و برده‌ای سیاهپوست در حال پذیرایی از او بود.

رُدان در حالی که پاهایش را از هم باز کرده و سینه‌ی پرمویش از نیم‌تنه‌ی چرمی‌اش بیرون زده بود آرام ایستاد و گفت: «برای مشورت نزد تو آمده‌ام، زیرا نمی‌دانم چه کار کنم.»

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار
مردی که در آرزوی طلا و ثروت بود
ثروتمندترین مرد بابل
هفت علاج یک کیف خالی
الهه‌ی سعادت را ملاقات کنید
پنج قانون طلا
وام‌دهنده‌ی بابل
دیوارهای بابل
تاجر شتر بابل
لوح‌های گلیِ بابل
خوش‌اقبال‌ترین مرد بابل
شرحی تاریخی از شهر بابل
درباره‌ی نویسنده