معرفی و دانلود کتاب ترانه سیمرغ
برای دانلود قانونی کتاب ترانه سیمرغ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ترانه سیمرغ
کتاب ترانه سیمرغ به قلم سیما سروشه، داستان عاشقانهی زندگی ترانه، تک فرزند عزیز کرده خانوادهای را به تصویر میکشد که در تلاطم ازدواج نامناسبش تصمیم به اهدای اعضای بدن همسرش میگیرد و قدم در راه زندگی متفاوتی میگذارد.
زندگی، ترانه را به سمت و سویی میکشد که پرستار یک کودک یتیم میشود و قدم به قدم مادر بودن را تجربه میکند. پس از مدتی با پسری به نام سپهر آشنا شده و این آشنایی دریچه عاشقانهای بر زندگی او باز میکند و این دفعه او باید عاشق بودن را تجربه کند اما سپهر متعلق به زن دیگری است.
ترانه نمیداند با این عشق خاموش چه کند ولی اینبار میخواهد که تنها برای خودش زندگی کند و به دنبال خواستههایش میرود اما در این راه اتفاقاتی برایش رقم میخورد که مسیر زندگیاش را تغییر میدهد.
در بخشی از کتاب ترانه سیمرغ میخوانیم:
صبح پا شدم و رفتم آپارتمان خودمون. شب قبل با مرجان قرار گذاشته بودم. ظاهراً اون هم چون از نیما تازه جدا شده بود حوصله شلوغی خونهشون رو نداشت و از خدا خواسته گفت: «بهتره این یکی دو روز باقی مونده ازتعطیلات یک کمی به خونهمون سر و سامان بدیم.
درباره اتفاقات روز چهارشنبهسوری و بعدش بهش چیزی نگفتم و همه رو نگه داشتم سر فرصت که با هم تنها شدیم… مرجان برام حکم سنگ صبور بود. این قدر میگفتم و مینالیدم تا آخرش یا خودم از درد میترکیدم یا اون میزد توی سرم که پاشو خودتو جمع کن!…».
سر راهم یک کمی خرید کردم. میدونستم یخچالمون خالیه و چیزی برای خوردن توش پیدا نمیشه. جلوی در وقتی داشتم خریدهامو پیاده میکردم. آقای سعیدی اومد جلو و با تبریک بلند بالای سال نو و گرفتن عیدیاش گفت: «خانم سهرابیان چند روز که نبودی یه آقایی چند بار اومد و سراغتون رو گرفت. حتی براتون پیغام گذاشتند. موفق شدید ببینیدشون یا برم پیغامشون رو بیارم؟»
پلاستیک خریدهامو دادم دستش و گفتم: «بندازینش دور دیدمشون…!»
با کمک آقای سعیدی همه رو بردم بالا و زنگ در و زدم. مرجان در و بروم باز کرد و با عجله و صدای آروم و عصبی گفت: «معلوم هست کجایی؟ چرا گوشیت خاموشه؟!»
گفتم: «شمارهمو عوض کردم یادم رفته بهت بگم…».
با همون عصبانیت در حالیکه پلاستیکهای خرید رو همه رو یک جا برمیداشت گفت: «از صبح این دکتره اومده اینجاست. نشسته منتظر توهِ زنگ زدم مامانت گفت راه افتادی؟!… مامانت چرا نگفت شمارهتو عوض کردی؟ صد بار تلفن کردم.»
مسلسلوار غُر میزد و نمیذاشت من حرفهاشو توی ذهنم مرتب کنم. منظورش از دکتره کی بود؟! بالاخره موفق شدم بعد از مرجان وارد خونه بشم. از همون دم در سپهر رودیدم. پس منظورش از دکتره سپهر بود؟!…
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ترانه سیمرغ |
نویسنده | سیما سروشه |
ناشر چاپی | نشر هنر پارینه |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 400 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5981-04-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |