معرفی و دانلود کتاب بیداری در خواب

معرفی کتاب بیداری در خواب

مجید آذرشاهی در کتاب بیداری در خواب، واقعیت و تخیل را در هم آمیخته و به روایت داستانی عرفانی با چاشنی‌ فیزیک کوانتوم می‌پردازد. داستان پیش رو هم‌صحبتی یک فرد معمولی با روح بایزید بسطامی را به تصویر می‌کشد که او را درگیر ماجراهای عجیبی می‌کند.

درباره کتاب بیداری در خواب:

رمان بیداری در خواب دارای سه شخصیت اصلی است:

شخصیت اول: راوی داستان: کارمند ساده‌ای است که آرزوی داشتن پول هنگفتی را دارد تا از زندگی یکنواخت و تکراری کارمندی خلاص شود.

شخصیت دوم: روح سلطان‌العارفین، بایزید بسطامی: او در قرن 2 و 3 هجری قمری (بیش از هزار و صد سال پیش) در بسطام از توابع نیشابور می‌زیسته و بسیار عابد، مومن، وارسته و دارای کرامات و سخنانی بوده که از نظر باور عموم بیشتر افسانه و حکایت است و شاید هم کفرآمیز و از نظر اهالی معنویت، باورپذیر. از زمان حیات بایزید تا به امروز از جانب فلاسفه، عارفین، منتقدین و متعصبین موافق و مخالف فراوانی، سخنان و کرامات بایزید نقد و تفسیرهای گوناگونی شده که داوری‌ها و قضاوت‌هایی را چه مثبت و چه منفی در مورد وی در پی داشته است و در این داستان، روح بایزید به خواب‌های راوی می‌آید و خود به تفسیر سخنانش می‌پردازد.

شخصیت سوم: فرزانه: استاد فیزیک دانشگاه تهران با گرایش فیزیک اتمی و مکانیک کوانتوم است. فرزانه عشق دوران نوجوانی راوی‌ست که سال‌ها پیش یکدیگر را گم کرده بودند و پس از چند ده سال راوی را می‌یابد.

راوی داستان، در خواب‌های خود هم‌صحبت با روح بایزید می‌شود. بایزید، راوی را با کتاب النور که در مورد سخنان، کرامات و ... وی است آشنا می‌کند و به تفسیر مطالب این کتاب می‌پردازد و راوی سخت به مسائل عرفانی علاقه‌مند می‌گردد. از طرف دیگر فرزانه که پس از سال‌ها مجدداً وارد زندگی راوی گردیده، او را با گوشه‌هایی از فیزیک و مکانیک کوانتوم آشنا می‌نماید و ... .

راوی این داستان، از تقابل سخنان و کرامات بایزید و کوانتوم شگفت‌زده می‌شود و به این نتیجه می‌رسد که اگر دانش مادی جوابگوی بعضی اتفاقات نیست شاید در حیطه دانش کوانتوم بتوان به جواب رسید.

کتاب بیداری در خواب برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌های عرفانی با چاشنی تخیل علاقه‌مند هستید، این رمان برای شماست.

در بخشی از کتاب بیداری در خواب می‌خوانیم:

به طرف میز رفتم، به آن‌ها مخصوصاً آن زن که مرا صدا می‌کرد نزدیک شدم که به طور ناگهانی و با سرعت زیاد مثل دو دفعه قبل بیدار شدم و چشمم را باز کردم. معنی این خواب‌های تکراری چه می‌تواند باشد؟ آن دو زن و یک مرد چه کسانی هستند؟ چه سؤالی از من دارند؟ آیا این خواب‌ها واقعی هستند؟ با تکرار خواب‌ها این سؤالات و سؤالات مشابه فراوان دیگری فکرم را مشغول کرده بود.

آن روز هنگام بازگشت از اداره به خانه، ایستگاه انقلاب از مترو پیاده شدم و پس از تحقیق از چندین کتاب‌فروشی بالاخره کتاب تعبیر خواب محمد ابن سیرین را خریدم، به این امید که شاید بتوانم به رمز و علت این خواب‌ها پی ببرم. پس از خوردن شام و کمی صحبت در مورد مسائل مختلف روزمره با آذر و تماشای یک برنامه طنز بیست دقیقه‌ای از تلویزیون شب بخیر گفتم و به اتاق هیس رفتم، کتاب تعبیر خواب را از کیف کارم بیرون آوردم و ابتدا فهرست آن را مرور نمودم...

چند روز گذشت. مطالب کتاب تعبیر خواب هیچ کمکی در رمزگشایی خواب‌های تکراری نکرد، تصمیم گرفتم این دفعه به میز نزدیک بشوم و ببینم آن‌ها چه کسانی هستند و چه اتفاقی می‌افتد و چه سؤالی دارند. ساعت یازده و سی دقیقه به امید سفر در رویای خواب، وارد اتاق هیس شدم و شروع به مطالعه نمودم، بعد از خواندن حدود بیست صفحه از کتاب شور زندگی خوابم برد و ساعت پنج و نیم صبح با صدای زنگ ساعت بیدار شدم بدون اینکه خوابی دیده باشم.

چند روز گذشت و باز هم خبری از آن خواب‌های تکراری نبود تا اینکه یک شب ساعت حدود ده و نیم خوابم برد و همان سفر شروع گردید. پرواز جهت‌دار در آسمانی مه‌آلود؛ خانه‌ای به ظاهر قدیمی با سقفی کاهگلی؛ عبور از سقف کاهگلی و این بار سقوط به کف همان اتاق نیمه‌تاریک با چند شمع روشن و البته همان میزگرد در گوشه اتاق و این مرتبه سه زن و یک مرد! یک زن جدید به آن جمع قبلی اضافه شده بود و این مرتبه، او مرا صدا می‌کرد و صدایش برایم ناخوشایند بود.